مقام اصحاب سیدالشهداء علیه السلام/محرم ۱۳۹۹/ جلسه هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمد للهُ الذی هدانا سُبُلَ السلام و نَهانا عن التِّباع خُطُواتِ الشیطان، والصلاهُ و السلامُ علی اَفضلِ مَن دَعا الی سبیلِ ربِّه بالحکمهِ و الموعظهِ الحسنه، سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد صلی اله علیه و علی اهل بیته، الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین، واللَعنُ الدائم علی اعدائهم اجمعین مِن الآن الی قیام یوم الدین.

یا بقیه الله، آجرک الله فی مصیبهِ جدِّکَ الحسین صلوات الله و سلامه علیه.

اللهم اجعلنا فی درئک الحصینه اللتی تجعل فیها من ترید. اللهم اجعل جمیع حضار مجالس عزاء الحسین صلوات الله و سلامه علیه فی درئک الحصینه اللتی تجعل فیها من ترید.

محور بحث ما مقام اصحاب بود. در رابطه با شخصیت حبیب بن مظاهر مطالبی را خدمت عزیزان عرض کردیم. سخن به اینجا رسید که هنگام شهادت حبیب بن مظاهر، وجود نازنین سیدالشهداء بر بالین ایشان حاضر شدند و کلماتی را مطرح کرده بودند. حضرت فرمودند : «احتسب‏ نفسی‏ و حماه أصحابی» [۱]

معنای احتساب نفس

معنای احتسب به دوشکل در کتاب های لغت مطرح است. یک معنا این است که وقتی حضرت می فرمایند : «احتسب‏ نفسی‏ و حماه أصحابی» [۲] یعنی خودم و یاوران حامی خودم را به حساب خدا می گذارم یعنی “احتسب لله” . در حقیقت پاداش و اجر این مصائب با خداست و ما چشممان به خدا دوخته است. این یک معنا که در رابطه با “احتسب لله” در سال گذشته مفصلا مطالبی را عرض کردیم.

معنای دیگری که برای این کلمه شده این است که “احتسب ولداً له” یعنی “فَقَدَه” یعنی بچه اش را از دست داد، گم کرد او را.

«احتسب‏ نفسی‏ و حماه أصحابی» [۳] واو را در این جا به معنای عاطفه نگرفتند، بلکه واو را به معنای معیت گرفتند یعنی “احتسب‏ نفسی‏ مع حماه أصحابی” وقتی اینطور شد معنای این جمله این می شود که خودم را با مرگ اصحابم گم می کنم. یعنی من هم با این اصحابم از عاالم دنیا برم. این را وجود مقدس سیدالشهدا هنگامی فرمودند که بر سر بالین حبیب بن مظاهر صلوات الله و سلامه علیه حاضر شده بودند و این نشان دهنده اوج مصیبت و جایگاه با عظمت حبیب بن مظاهر است.

برکت عمر حبیب

اما حضرت به این کلام اکتفا نکردند فرمودند : «لله دَرُّکَ یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیله واحده» که این کلام حضرت، که هر سه بخش حاوی نکاتی است. مرحوم علامه شعرانی رضوان الله تعالی علیه در رابطه با این کلام حضرت که لله دَرُّکَ یا حبیب، یعنی خدا برکتت داد. کتاب های لغت هم مثل مفردات راغب، مثل لسان العرب معانی کردند که حالا من دیگر به آن ها وارد نمیشم اما اجمالا همین معنا را می رساند.

ببینید امام معصوم، حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیه بر بالین حبیب بن مظاهر حاضر شده و از این حقیقت پرده برداری می کند که عمر تو با برکت بوده! یعنی امام دارد امضا می کند، مهر می زند که عمر تو با برکت بوده است.

واژه برکت در لسان ما زیاد استعمال می شود. می گویند رزق فلانی خیلی با برکت هست، عمر با برکتی داشته اما کمتر به معنای برکت توجه می شود. مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه وقتی برکت را معنا می کنند می فرمایند که : «برکت یعنی آن خیر خداوندی که در یک چیزی ثبوت پیدا  می کند و می ماند و هرچیزی که دارای یک زیاده غیر محسوسی باشد می گویند این چیز مبارک و دارای برکت هست» سپس ایشون می فرمایندکه : «وقتی می گویند، فلانی نسلش با برکت است، یعنی اَعقاب و فرزندان زیادی دارد یا وقتی می گویند این غذا با برکت بود، یعنی افراد زیادی را سیر کرده» سپس می فرمایند که «برکت در وقت که همان برکت در عمر است، معناش اینه که این مقدار وقت، این مقدار عمر،گنجایش و ظرفیت این ظهور و بروز را نداشته است.»

لذا در سیره بعضی از علمای بزرگوار این را مشاهده کردیم که تالیفات زیادی دارند که به حَسَب عادی عمر اینها وقتی به ایام و روزهایی تقسیم می­شود ، انسان تعجب می کند که در یک عمر کوتاهی این همه ظهور و بروز تالیفی! این را برکت می گویند.

حضرت وقتی بر بالین حبیب بن مظاهر حاضر می شود، توجه می دهد به این مسئله که لله دَرُّکَ یا حبیب، خدا برکتت داد. اینکه خدا برکتت داد ما را توجه می دهد به دو مسئله.

هر خیر و برکتی از ناحیه خداست

مسئله اول توحید است و آن این است که هر خیری را انسان از خدا بداند، یعنی اگر عمر تو با برکت بود بهره خودت را از این ۷۵ سال به خوبی بردی، این تفضل الهی بود که حالا اینرو آیه اش را عرض خواهیم کرد.

حسن فعلی و فاعلی رمز برکت یافتن حبیب

توجه دومی که به ما می دهد با این پرسش برای ما ایجاد می شود که حبیب بن مظاهر در یک عمر ۷۵ ساله خودش چه عملی را انجام داده که مورد امضا حضرت قرار می گیرد که عمر تو با برکت بوده است؟ ما چه کنیم که عمرمان با برکت باشد؟ این را وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه در یک بیانی راه گشایی فرمودند. آن بیان این است که : بَرَکَهُ الْعُمُرِ فِی‏ حُسْنِ الْعَمَلِ [۴] اگر می خواهید عمرتان برکت پیدا کند، بدانید که باید دارای عمل نیک باشید و از شُرور و رذایل وگناهان فاصله بگیرید، روی بیاورید به اعمال صالح.

اینکه حضرت فرمودند : بَرَکَهُ الْعُمُرِ فِی‏ حُسْنِ الْعَمَلِ [۵]

خوب عزیزان این را خوب دقت کنند این از آن نکته های خیلی کلیدی است. ما یک حسن فعلی داریم و یک حسن فاعلی. حسن فعلیه چیست؟ حسن فعلی یعنی عمل، عمل خوبی است. شما صدقه می دهید عمل خوبی است، ایثار می کنید عمل خوبی است، فداکاری می کنید عمل خوبی است، تحصیل علم می کنید این ها همه اعمال خوبی است این ها را می گویند حسن فعلی.آیا حسن فعلی برای رسیدن به کمالات معنوی و دریافت های حقیقی کافی است یا نه؟ یک چیز دیگری هم باید به او ضمیمه بشود. آن چیست؟ حسن فاعلی است. یعنی فاعل، کننده این کار، باید قصد و نیتش خالص باشد. پس هم حسن فعلی لازم است هم حسن فاعلی.

حالا از این طرف نگاه کنیم. بعضی ها نیت خوبی دارند، دارای اخلاص هم هستند، اما عمل این ها بهره مند از حسن فعلی نیست. چرا؟ چون شناخت ندارد، آگاهی ندارد، شرایط را نمی شناسد، اخلاصا دست به کاری می زند که آن کار از حسن فعلی برخوردار نیست.  یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا [۶]

اگر کسی بخواهد به قرب الهی راه پیدا کند و عمل او بشود عمل صالح، هر دو رکنش باید محقق بشود. هم حسن فعلی و هم حسن فاعلی. اگر این بیاید در زندگی انسان، این جاست که عمر انسان برکت پیدا می کند، بازار انسان برکت پیدا می کند، درس انسان برکت پیدا می کند، زندگی انسان برکت پیدا می کند و خروجی هایی از این ها واصل خواهد شد که به حساب  عادیِ انسان می ماند که این مالِ کم، و این همه آثار دارد؛ این زحمت کم، و این همه برکت دارد این یک نکته که حضرت بر بالین حبیب فرمودند.

فضل حبیب و قرار گرفتن در عنایت و رحمت خاصه الهیه

بعد فرمودند : «لقد کنت فاضلا» یعنی تو یه انسانی هستی که فاضل هستی. فاضل، یعنی در علم و معنویت و کمالات نسبت به دیگران برتری، برتری داری.

می دانید که وقتی حضرت به حبیب می فرمایند که «لقد کنت فاضلا» یعنی حبیب تو از آن کسانی هستی که مورد عنایت و رحمت خاصه الهیه قرار گرفتی. آن چیزی که از این تعبیر حضرت استفاده می شود، به ضمیمه یکی از آیات قران این استفاده را انسان می کند . این از کجا استفاده می شود؟ از این جا استفاده می شود که «کنت فاضلا» اثر است. اثر یک چیزی است که تا آن موثر نباشد، حبیب بن مظاهر فاضل نمی شود.

این در کجاست؟

این در سوره مبارکه نور آیه ۲۱ است. می فرماید : وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ [۷] اگر فضل خدا بر شما نباشد، اگر رحمت خاصه الیه برای شما نباشد، هیچ کدام شما نمی توانید تزکیه نفس کنید و پاک بشوید. این فضل خاصه ی الهیه، رحمت خاصه ی ربوبی، عنایت خاصه را می طلبد. پس وقتی حضرت می فرمایند که «لقد کنت فاضلا» یعنی حبیب تو مورد عنایت و نظر خاصه حضرت حق بودی. اگر فضل او نبود، تو فاضل نبودی. فضل او شامل حالِ تو شد که تو فاضل شدی. آن هم با امضای سید الشهدا «لقد کنت فاضلا»

حبیب، مأنوس قرآن و قاری قرآن

جمله آخر این است و سپس حضرت خطاب به حبیب بن مظاهر، فرمودند که در همان بستر شهادت بود و در خون خود می غلتید «تختم القرآن فی لیله واحده» تو کسی هستی که در یک شب، کل قرآن را ختم می کردی. این حکایت از این مسئله دارد که حبیب بن مظاهر یک انس خاصی با قرآن داشته است. اولین مرتبه انس گرفتن با قرآن، تلاوت قرآن است. قرائت قرآن است. بعد وقتی انسان با تلاوت و قرائت انس گرفت، کم کم زمینه فراهم می شود برای انس با معارف قرآنی.

اینکه حضرت در سر بالین حبیب بن مظاهر در آن دشت خونین کربلا انگشت می گذارد روی این موضوع تلاوت قرآن حبیب بن مظاهر و می فرماید که تو اهل قرآن بودی، اهل قرائت قرآن بودی، بعضی از شب ها در یک شب کل قرآن را ختم می کردی، معلوم می شود که در نزد سالار شهیدان تلاوت قرآن اهمیت دارد.

برادران، خواهران بزرگوار، نکند در خانه ما قرآن تلاوت نشود! روزی بر انسان نگذرد که ما قرآن را تلاوت نکرده باشیم. اگر می­توانید یک صفحه، اگر بیشتر می توانید دو صفحه از قرآن را حتما بخوانید، روزی یک آیه قرآن را معنایش را ببینید، و انس با قرآن داشته باشید.

انسانِ حسینی آن کسی است که نگاه می کند به مطالبات امامش، نگاه می کند به آن ارزش هایی که پیش امام، ارزش است و امام آن ارزش ها را امضا می کند.

آثار تلاوت قرآن

تلاوت قران، خیلی راه گشاست. در یک روایتی امیرالمونین صلوات الله و سلامه علیه می فرمایند: أَفْضَلُ‏ الذِّکْرِ الْقُرْآنُ‏ یَشْرَحُ بِهِ الصُّدُورَ وَ یَسْتَنِیرُ بِهِ السَّرَائِر [۸]  بالاترین ذکر، تلاوت قرآن است، سینه ها و قلب ها، با تلاوت قران شرح صدر پیدا می کند. انسان گشاده سینه  می شود. با تلاوت قرآن دل ها نورانی می شود. این مشکلات خانوادگی، مشکلات کاری، مشکلاتی که برای هر کسی پیدا می شود، اینها همه آثار ظلمت است، آثار تاریکی هاست. با تلاوت قرآن، توجه به قرآن، انس با قرآن، این دل ها را انسان باید نورانی کند. دلِ نورانی، صادرات و تراوشاتش هم می شود نورانی. کلامِ انسان نورانی می شود یک پارچه نور. این یک بیان از امیر المومنین ع.

بیان دیگری که باز حضرت دارند، پرده برداری می کنند از آثار تلاوت قرآن در آن مکانی که قرآن تلاوت می شود. گاهی می­بینید مسائلی در خانه انسان پیش میاد که راهش مراجعه به قرآن است، انس با قرآن. قرآن نباید فقط در ماه رمضان باز شود و آخر رمضان هم بسته بشود حضرت می فرمایند : الْبَیْتُ‏ الَّذِی‏ یُقْرَأُ فِیهِ‏ الْقُرْآن‏ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیه‏ ِ تَکْثُرُ بَرَکَتُه‏ [۹]

آن خانه ای که در این خانه قران تلاوت می شود، در این خانه خدا یاد می شه توجه به خدا میشود الله الله گفته می شود لا اله الا الله گفته می شود، حضرت فرمودند در این خانه ، برکت زیاد می شود، که برکت رو معنا کردیم یعنی چه.

پس معلوم می شود انس با قرآنی که حبیب بن مظاهر داشته، حسن عملی که داشته، اثرش این می شود که حضرت می فرمایند : «لله دَرُّکَ یا حبیب»!

وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِکَهُ وَ تَهْجُرُهُ‏ الشَّیَاطِین‏ [۱۰] خانه ای که قرآن تلاوت می شود ملائکه رحمانی حضرت حق در این خانه حضور پیدا می کنند، رفت وآمد می کنند. شیاطین از خانه ای که در آن خانه قرآن تلاوت می شود مهاجرت می کنند، می روند. شیاطین از جنس جن هستند. کانَ مِنَ الْجِن [۱۱] چه ابلیس چه جنود او، با تلاوت قرآن، از خانه ها فراری می شوند، هجرت می کنند، می روند، ملائکه الهی می آیند. این اثر تلاوت قرآن است.

در یک روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آل و سلم نقل شده که حضرت فرمودند : أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَهِ تِلَاوَهُ الْقُرْآنِ‏ [۱۲] بالاترین عبادت، تلاوت قرآن است. نیفتیم این طرف ، آن طرف، دنبال نسخه های عجیب و غریب. قرآن را در خانه های خود داریم. با این کتاب، انسان باید انس بگیرد. انس با قرآن، مفتاح است. کلیدی می شود که راه های دیگر را به روی انسان بازخواهد کرد.

گام اول تلاوت قرآن است. اما اگر همین تلاوت قرآن، به تنها همین ما اکتفا کنیم، می مانیم. چون قرآن کتاب انسان سازی است. لذا در یک روایتی است :  رُبَ‏ تَالِ‏ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُه‏ [۱۳] چه بسا کسی قرآن تلاوت می کند، اما قرآن او را لعنت می کند. آیات قرآن را وقتی انسان می خواند، باید عامل باشد به این آیات. به عنوان یک برنامه زندگی باید به آن توجه کند. حالا این روایت را خوب دقت بفرمایید، این یک خبری است که رسول خدا صلی الله علیه و آل و سلم نسبت به همین دوران فعلی ما داده اند که انسان این را مشاهده می کند، می بیند.

حضرت فرمودند : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى‏ مِنَ‏ الْقُرْآنِ‏ إِلَّا رَسْمُهُ‏ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ یُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَهٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى‏ [۱۴]

به زودی زمانی می آید و این زمان بر امت من می گذرد ،که از قرآن همین نوشته های قرآن باقی می ماند . از اسلام و مسمانی فقط اسمش باقی می ماند. یعنی می گویند این آقا مسلمان است، این خانم مسلمان است، این دختر خانم، مسلمان است، در حالیکه این دورترین آدم ها نسبت به اسلام و مبادی دینی است.

چون انسان وقتی او را می بیند، آن اسلام را نمی بیند، نه در بازارش می بیند، نه در تولیدش می بیند، نه در موعظه اش می بیند، نه در معاشرت هایش می بیند.

بعد حضرت فرمودند در آن دوران، مساجد این ها خیلی آباد است! گل دسته ها دارد، گنبد ها دارد، کاشی کاری ها دارد،آباد است، اما این مساجد که باید پایگاه هدایت باشد، بیماری های روحی را درمان کند، این مساجد از این ها تهی شده است. این پیش بینی ای بود که وجود نازنین حضرت خاتم صلوات الله و سلامه علیه فرمودند.

ما باید به خودمان بیاییم، ببینیم کجا هستیم، پایبندی مان به اسلام، آثار اسلام در زندگیمان، مساجدمان، باید ببینیم که در چه وضعیتی قرار داریم؟ و جزو کسانی نباشیم که مورد مذمت و نکوهش حضرت بودند. حالا باز بعضی مطالب هست که ان شاء الله بمانه برای فرداشب.

[۱] کتاب سفینه البحار / جلد ۲ / صفحه ۲۷

[۲] کتاب سفینه البحار / جلد ۲ / صفحه ۲۷

[۳] کتاب سفینه البحار / جلد ۲ / صفحه ۲۷

[۴] کتاب غرر الحکم و درر الکلم / صفحه ۳۱۲ / حدیث ۱۳

[۵] کتاب غرر الحکم و درر الکلم / صفحه ۳۱۲ / حدیث ۱۳

[۶] سوره الکهف / آیه ۱۰۴

[۷] سوره نور / آیه ۲۱

[۸] کتاب غرر الحکم و درر الکلم / صفحه ۱۲۲ / حدیث ۴۲۹

[۹] کتاب کافی / جلد ۲ / صفحه ۴۹۹ / حدیث ۱

[۱۰] کتاب کافی / جلد ۲ / صفحه ۴۹۹ / حدیث ۱

[۱۱] سوره الکهف / آیه ۵۰

[۱۲] کتاب هدایه الامه الی احکام الائمه علیهم السلام / جلد ۳ / صفحه ۷۱ / حدیث ۳۹۳

[۱۳] کتاب بحار الانوار / جلد ۸۹ / صفحه ۱۸۴ / حدیث ۱۹

[۱۴] کتاب کافی / جلد ۸ / صفحه ۳۰۸ / حدیث ۴۷۹

منبع: سایت کانون دانش پژوهان نخبه


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید