دست‌نوشته‌های من از جلسات اخلاق و معارف(۱۹)

هنگامی که زائر عرض می‌کند: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ»، یعنی ای امین حضرت حق! تو بر عصمت و فطرت توحیدی استقرار داری و حجابی میان تو و فطرتت نمی‌باشد و از همه‌ی پلیدی‌ها به دور بوده و به تمام معنا از منزلت سلام که نهایت درجه‌ی کمالات معنوی است برخوردار هستی و بنده‌ی مخلّص او سبحانَه می‌باشی، و من خود را و جمیع شؤونم را به تو تسلیم می‌نمایم. تو کسی هستی که در پیاده کردن امر وصایت، از هر غفلت و خطایی مبرا می‌باشی و «طیّبُ الذات» و «طیّبُ الفعل» بوده و از دستبرد شیطان و نفس اماره پاک می‌باشی و هیچ شائبه‌ی اظهار منیّت و خودیت در زوایای وجودت نیست، چرا که فانی در حضرت احدیت جلّ‌جلاله هستی و برای غیر او در هیچ یک از عوالم وجود، اسمی و رسمی و استقلالی نمی‌بینی. تو امامی هستی که قبل از ولادتت و پس از ولادتت و بعد از شهادتت، مخاطب به سلام الهی بوده و هستی و منزلت سلام از تو انفکاک ناپذیر می‌باشد و خلاصه اینکه تو مظهر اَتَمِّ اسم «سلام» می‌باشی. پس سلام زائر، هم حقیقت نوری حضرت را شامل می‌شود، هم جسم و جان آن حضرت را دربر می‌گیرد، چرا که حقیقت نوری آن حضرت، محیط بر جسم و جانش می‌باشد، و در زیارت روز جمعه هر سه مورد آمده؛ «السَّلَامُ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه‏» . توجه به حقیقت سلام اولاً زائر را در تبعیت از مزور استوارتر می‌نماید؛ و ثانیاً زائر با سلام خود، به حضرت اظهار می‌کند که تو در امنیتی و هیچ آزار و آسیب و صدمه‌ای از ناحیه‌ی من به شما نمی‌رسد و به گونه‌ای زندگی می‌کنم که گزندی به شما نرسد و اذیّت نشوید.

 

کیمیای نظر

ممکن است شما دوست داشته باشید