مقام اصحاب سیدالشهداء علیه السلام/محرم ۱۳۹۹/ جلسه یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمد للهُ الذی هدانا سُبُلَ السلام و نَهانا عن التِّباع خُطُواتِ الشیطان، والصلاهُ و السلامُ علی اَفضلِ مَن دَعا الی سبیلِ ربِّه بالحکمهِ و الموعظهِ الحسنه، سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد صلی اله علیه و علی اهل بیته، الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین، واللَعنُ الدائم علی اعدائهم اجمعین مِن الآن الی قیام یوم الدین.

یا بقیه الله، آجرک الله فی مصیبهِ جدِّکَ الحسین صلوات الله و سلامه علیه.

اللهم اجعلنا فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید. اللهم اجعل جمیع حضار مجالس عزاء الحسین صلوات الله و سلامه علیه فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید. اللهم اجعل جمیع امتنا الاسلامیه فی انحاء العالم فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید.

خب! محور بحث ما، مقام اصحاب بود. مطالبی را در رابطه با جناب حبیب بن مظاهر، خدمت عزیزان عرض کردیم و این یک لطف الهی بود که شامل حال ما شد و توانستیم یک ذره ای، دِینی که این صحابی بزرگوار سالار شهیدان صلوات الله و سلامه علیه به گردن تک­تک ما دارند، ادا کنیم. خدا را شاکریم که این توفیق را نصیب ما کرد و کلماتی بر زبان ما جاری شد که خودِ ما هم در گذشته یک چنین شناختی را نسبت به حبیب بن مظاهر نداشتیم.

سرانجام بنی اسد در یاری امام

یک بخش دیگری که در رابطه با حبیب بن مظاهر نقل شده این بحث است که وقتی حبیب بن مظاهر رفتند به سراغ طائفه بنی اسد و آنها را دعوت کردند، مردان بنی اسد دعوت حبیب را پذیرفتند و سلاحی که داشتند، مرکب هایی که داشتند، آماده کردند و با جناب حبیب بن مظاهر راه افتادند به سمت کربلا. منتها چیزی که بود، یک جاسوسی در بین قبیله بنی اسد بود که بلافاصله، مسئله را گزارش کرد به عمر بن سعد و عمر بن سعد هم تعداد زیادی از سپاه خودش را روانه کرد و مانع آمدن این‌ها به کربلا شدند و یک جنگی هم در همین جا رخ داد، اینها همه پراکنده شدند و به خانه‌های خودشان برگشتند و حبیب بن مظاهر به یک شکل خاصی خودش را دوباره به کربلا رساند.

وقتی به محضر اباعبدالله صلوات الله و سلامه علیه رسید، یک گزارشی داد به سیدالشهداء که جریان این گونه بوده که من دعوت کردم و آنها هم پذیرفتند و آمدند و اما نشد. اینجا، وجود مقدس سیدالشهداء، یک جمله به حبیب بن مظاهر پاسخ داده اند، آن جمله چه بود؟ حضرت فقط حوقله را بر زبان مبارک خودشان جاری کردند.

حوقله هرجا دیدید در کتابها آمده، همین «لاحول و لا قوه الا بالله» است، همان طور که وقتی می‌گویند تسبیح یعنی سبحان الله، می‌گویند تهلیل یعنی لااله الا الله، می‌گویند تحمید یعنی الحمدلله. حوقله یعنی لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، این را سیدالشهداء بر زبان جاری کردند، حبیب هم بعد از اینکه این جمله را بر زبانشان جاری کردند، ساکت شدند و دیگر حرفی نزدند.

اینجا نکاتی باید مورد توجه قرار بگیرد. سه نکته جای بحث دارد، البته بحث مفصل این ها در جای خودش باید صورت بگیرد و ما در اینجا فقط اشاره می‌کنیم به بعضی از رموز و نکات و اسرار این کلمات.

توجه امام به توحید افعالی در پاسخ به حبیب

یک نکته این است که، وجود مقدس اباعبدالله، حبیب بن مظاهر را توجه داد به توحید افعالی. لاحول و لا قوه الا بالله، توحید افعالی است. چون توحید مراتبی دارد. توحید افعالی داریم، صفاتی داریم، اسمائی داریم و توحید ذاتی. اگر انسان مقداری لطافت به خرج بدهد و باریک بینی کند، بازگشت همین توحید افعالی هم به توحید اسمائی و صفاتی است.

استاد بزرگوار ما، مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه، می‌فرمودند که: «هروقت معصومی دستور خواندن لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم را بدهد یا خودش این جمله را بر زبانش جاری بکند، اشاره به این حقیقت هست که هر حرکت و سکونی که در عالم واقع می شود، به حول و قوه حضرت حق می باشد»

در ظاهر که شما نگاه می‌کنید، مستند به اسباب است اما آن کسی که این اسباب را سببیت بخشیده، ذات اقدس ربوبی است. لذا حضرت، این توجه توحیدی را به حبیب بن مظاهر می دهند که اگر اینها مانعی پیدا کردند، نگران نباش، کلید عالم در دست حضرت حق هست. لاحول و لا قوه الا بالله. این یک نکته.

نکته دیگر این است که، در این تعبیر لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم که سالار شهیدان به جناب حبیب بن مظاهر دارند، تعبیبر بالله است و نه من الله! من الله وقتی باشد، این تصور پیش می آید که خداوند در جایی است و کنار موجودات است و از کنار افاضه می‌شود. اما این طور نیست لاحول و لا قوه الا بالله، اشاره دارد که همه موجودات در تحت احاطه قیومی ذات اقدس ربوبی هستند، که این خودش یک بحث دامنه دار و مفصلی است که من فقط اشاره می‌کنم که اگر بعضی ها می خواهند دنبال کنند، خودشان پیگیر باشند.

نکته سوم این است که، حبیب بن مظاهر، از اصحاب سِرّ امیرالمومنین صلوات الله وسلامه علیه است، و حامل علم علی علیه السلام است و دوران زندگی خودش که حدود ۷۵ سال بوده، در محضر ائمه معصومین به سر برده، معارف را از این‌ها اخذ کرده. لذا به محض اینکه با این جمله حضرت مواجه می ‌شود که لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، حبیب خیلی آرام می گیرد. چون این حقیقت مشهودِ حبیب بن مظاهر بوده است. حبیب بن مظاهر از اصحاب شهود بوده، علم حضوری داشته، آن چیزهایی که دیگران با علم حصولی می­یافتند، مشهود حبیب بن مظاهر بوده. لذا دیگه حرفی نمی‌زند، آرام آرام است و این حکایت از عظمت حبیب بن مظاهر دارد.

نکته کلیدی در برنامه‌ریزی‌؛‌ همه کاره اوست

خب! استفاده ای که ما باید از این بخش گفتگوی حبیب با سیدالشهداء صلوات الله وسلامه علیه داشته باشیم این است که، برادران و خواهران، هر برنامه ریزی کردید و برای تحقق برنامه خودتان هر رنجی را کشیدید و هر زحمتی را متحمل شدید، چه به نتیجه برسد، چه به نتیجه نرسد؛ اگر آن نتیجه ای که شما خواستید، از طریق این برنامه ریزی و زحمت ها، محقق شد بگویید لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. نتیجه اش این است که انسان را از غرور و خودشیفتگی نجات می دهد، یعنی من کاره‌ای نیستم و همه کاره اوست و اگر هم به نتیجه مطلوب نرسیدید و به ظاهر شکست خوردید، باز بگویید لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. گفتن این جمله و به کارگیری حوقله، سبب می شود که انسان، آن شور خودش، نشاط خودش، امید خودش را هیچ وقت از دست ندهد. او نخواسته و او کسی است که بهترین مصالح را برای بندگانش رقم می زند.

توصیه آیت الله قاضی به علامه طباطبایی

اساتید بزرگوار ما، این جریان را از مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیهم نقل فرمودند که مرحوم علامه در نجف وقتی که دیگر در ایران آن تامین مالی که می شوند با مشکل مواجه می شود، دیگر پولی برای ایشان به نجف نمی رسد. خیلی مشکلات جدی مرحوم علامه پیدا می‌کند. ایشان می‌آیند خدمت استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله قاضی، جریان را برای ایشان می گویند. مرحوم آیت الله قاضی هم مطالبی را به ایشان می گویند ایشان یک خرده آرام می‌گیرد. چکیده آن مطالب همین لاحول و لا قوه الا بالله و توحید افعالی است. مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه این رفتن وآن دریافتی که از استاد بزرگوارشان داشتند، این را در قالب شعر درآوردند و مطرح کردند و در اختیار بعضی از خصیصین و شاگردان خودشان قرار دادندکه بعدها هم منتشر شده. من بخشی از شعر را عرض می­کنم،  شاهد عرضم آن بیت آخر هست. همان را شما حفظ کنید هم این لاحول و لا قوه الا بالله را بگویید، هم این بیت را بر زبانتان جاری کنید ولو یک مصراعش را می فرماید:

دوش که غم پرده ما می درید           خوار غم اندر دل ما می خرید

در بر استاد خِرَدپیشه ام                 طرح نمودم غم و اندیشه ام

(استاد خردپیشه مرحوم آیت آقای قاضی است)

حالا این جا مرحوم آقای قاضی را توصیف می کند:

کو به کف آیینه تدبیر داشت          بخت جوان و خرد پیر داشت

پیر خردپیشه نورانی ام                   شست ز دل زنگ پریشانی ام

مطالبی را گفت که از این پریشانی رهایی پیدا کردم. خب چی گفت استاد من، حالا این مطالب با سختی، با دشواری ها، با مهاجرت ها، با محرومیت ها به دست می‌آورد و الان به رایگان در اختیار ما قرار گرفته خب چی گفت مرحوم آقای قاضی به من؟

گفت که در زندگی آزاد باش        کاین هان گذران است، جهان، شاد باش

این جهان می گذرد، امروز فردا تمام می شود. ۶۰ ساله ها اگر قرار باشه ۸۰ سال عمر کنند، ۲۰ سال بیشتر شام غریبان عمر نمی‌کنند. چیزی نیست این دنیا. گفت که در زندگی آزاد باش یعنی تعلق به دنیا نداشته باش، اسیر دنیا نباش، اسیر مال، مقام، آبرو. اسیر خدا باش، دل به او ببند. آن که عرض کردم این تیکه را حفظ کنید و به کارتان می‌آید در مشکلات این است که :

آنچه خدا خواست همان می شود       وانچه دلم خواست نه آن می شود

آنچه او بخواهد می شود، او نخواهد نمی شود، این همان توحید افعالی است، که لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، این کلمه حوقله را یعنی لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم را سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه، مکرر در مسیر آمدن به کربلا و در خودِکربلا این را بر زبان جاری کردند. این بر زبان جاری کردن خودش موثر است، اثرگذار است. یک توجهی به انسان می دهد. حساس ترین شرایطی که حسین بن علی پیدا کردند، در آن شرایطی که دیگر از آن حساس تر در کربلا نبود، باز این را از زبان جاری کردند، یعنی آن زمانی که همه اصحاب مثل امروز، چه اصحاب هاشمی، چه غیرهاشمی به شهادت رسیده بودند. اباعبدالله از یک طرف باید به تنهایی می جنگید افراد یک حمله ای یک هجمه ای می کرد و حمله‌ای می کرد، عقب می رفتند و از یک طرف نگران خیمه زنها و بچه ها بود. لذا زیاد از خیمه زن ها و بچه ها دور نمی شد. یک حمله می کرد دوباره برمی‌گشت نزدیک خیمه که می رسید بلند فریاد می زد لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم که بعضی می گفتند سِرِّش هم این بوده که هم یک توجه توحیدی بدهد به کسانی که در خیمه ها هستند و هم این فریادی که بلند می کند، بفهمند و بدانند که هنوز حسین سرپاست و از پا نیفتاده. این یک بخش.

توجه حبیب به معاد در صحبت با لشکر دشمن

بخش دیگری که مربوط به حبیب بن مظاهر هست، سخنان حبیب بن مظاهر در عصر تاسوعاست. در عصر تاسوعا وقتی می خواهند مهلت بگیرند، افراد مختلفی صحبت می کنند، یکی از آن ها حبیب بن مظاهر است که با دشمن صحبت می کند. در ضمن کلماتی که دارد و اولین کاری که می کند توجه به مسئله قیامت و معاد می دهد دشمن را. این خیلی مهم است عزیزان. آن اندازه که در قرآن، توجه به عذاب و انذار هست، بشارت نیست. در کل قرآن نگاه کنید، مبشرین هر جا آمده، بشارت هرجا آمده، انذار هست. بشارت هست، انذار هم هست. در قرآن بشارت بدون انذار نداریم ولی انذار بدون بشارت داریم. یاد حساب، یاد میزان، یاد قیامت، عاجز و مانع بین انسان و گناه است. مانع می شود از نافرمانی حضرت حق. کدام صفحه قرآن را شما ملاحظه می کنید که توجه به قیامت، توجه به حساب وکتاب نباشد.

حبیب بن مظاهر کسی است که در یک شب یک ختم قرآن می‌کرد. او شاگرد قرآن است، او خروجی قرآن است، لذا وقتی با دشمن صحبت می کند، اول توجه می دهد به مسئله معاد می گوید: خیلی بد است برای قومی که روز قیامت خدا را ملاقات کند، پیغمبر خدا را ملاقات کند، در حالی که دستشان به خون پسر پیغمبر آغشته شده. توجه به معاد می دهد که همین توجه به معاد شاید کسی را برگرداند. این یک نکته پس توجه به معاد. هر حرفی می خواهیم بزنیم، هر تصمیمی می خواهیم بگیریم، هر رایی می‌خواهیم بدهیم، هرتحلیلی می خواهیم کنیم، نگاه کنیم که این قبرِ ما را، مار و عقرب می کند یا روح و ریحان؟ این راهگشاست برای آدم. درودها و مرگ ها، این ها تمام می شود آن جا باید پاسخ برای «مَن رَبُّک، مَن کتابُک» پیدا کنیم. این ها را باید پاسخش را پیدا کنیم. «مَن رَبُّک، مَن کتابُک» کتاب چیه؟ پاسخش را باید همین عالم دنیا انسان فراهم کند. پس توجه حبیب، توجه به معاد داد.

توصیف حبیب از اهل بیت عصمت و طهارت

بعد شروع کرد اوصافی را از این اهل بیت پیغمبر که الان در کربلا حضور دارند، بیان کرد. پنج ویژگی را حبیب انتخاب می‌‌کند. حواستان پرت نشود، پنج ویژگی را حبیب بن مظاهر دست می گذارد و خیلی مهم است. کسی دارد این پنج ویژگی را بیان می­کند که حامل اسرار امیرالمومنین است، حامل علم علی است، او دارد این را می گوید، معلوم می شود این پنج تا خیلی مهم است، خیلی راهگشاست، خیلی سر نوشت ساز است، خیلی باید برایش برنامه داشته باشیم، می فرماید که: «فقال له حبیب بن مظاهر: أما و اللّه لبئس القوم عند اللّه غدا قوم یقدمون علیه قد قتلوا ذریه نبیّه علیه السّلام و عترته و أهل بیته صلّى اللّه علیه [و آله‏] و سلّم»[۱] این‌هایی که می خواهید به شهادت برسانید، این حسین بن علی، این قمر بنی هاشم، این ذریه پیغمبر می دانید اینها چه کسانی هستند؟

اولین ویژگی شان این است که «و عبّاد أهل هذا المصر المجتهدین بالأسحار»[۲] در بعضی از نسخه ها المتحجرین آمده، در بعضی از نسخ المجتهدین آمده، المجتهدین یا المتهجدین بالاصحاب، اینها سحر دارند، در سحرها با خدا راز و نیاز می کنند، اهل تحجد اند.

برادران و خواهران، بزرگان اهل معرفت گفته‌اند، آنهاییکه به وصال یار رسیدند به ما خبر دادند که بدون نماز شب انسان به جایی نمی رسد، اولین توصیه مرحوم آیت الله قاضی به مرحوم علامه طباطبایی این بود که روی شانه مرحوم علامه ای که طلبه جوانی تازه به نجف آمده بود، می‌زد و می‌گفت: «دنیا می‌خواهی نماز شب، آخرت می‌خواهی نماز شب.» این نماز شب اکسیر است، کیمیاست، مثل امشبی که شام غریبان است، در آن دشتِ تاریکی که بدن ها و پیکرها افتاده، زینب کبری سلام الله علیها مثل همین امشب، نماز شبش ترک نمی شود. منتها ایستاده نمی تواند بخواند، او هم پا به پای اباعبدالله از صبحگاه می آمد به میدان، آماده می‌کرد افراد را، دلداری می‌داد. مثل امشبی نمازش را نشسته می خواند، خود اباعبدالله صلوات الله و سلام علیه سفارش می کند می‌فرماید :«یا اختاه، لا تنسینی‏ فی نافله اللیل‏»[۳] مثل امشبی وقت خواستی نمازشب بخوانی برادرت را فراموش نکنی، در نماز شبت از من یاد کن. این‌ها بودند، این را حبیب بن مظاهر می گوید.

ویژگی دوم، «و الذاکرین‏ اللّه‏ کثیرا باللیل و النهار»[۴] اینها صبح و شام به یاد خدا هستند. اگر اصحاب سیدالشهداء، اگر خود اباعبدالله توانستند مقاومت کنند و لحظه به لحظه چهره اینها نورانی تر می شد، بشاشتشان بیشتر می شد، برای چی بود؟ چر این آرامش را داشتند؟ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب[۵] یاد خدا بود که به اینها آرامش داده بود.

ویژگی سوم «شیعته»، می‌گوید اینها پیروان پپیغمبر‌اند. شیعه نه شیعه اسمی، شیعه واقعی، شیعه واقعی فانی در رسول خداست. اراده ای در برابر رسول خدا از خودش نمی بیند. آنچه پیغمبر میخواهد، آن چه مراد پیغمبر هست، مراد این هاست. این ویژگی سوم. ویژگی چهارم «الاتقیاء» اینها در اوج تقوا هستند،  قرآن در بعضی از جاها می فرماید : اتَّقُوا اللَّه‏ [۶] تقوا داشته باشید. اما در یکجا مطلب را اوج  می دهد یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه[۷] این تقوا، اوج تقواست. این شهود است. این کنار رفتن حجاب ها از برابر دیدگان دل است. این هم یک ویژگی.

ویژگی پنجم «الابرار» می فرماید این ها از ابرارند. ابرار یعنی چه؟ مرحوم علامه می فرماید که «ابرار آن کسانی هستند که هر امر خیری را، هر کار خیری را، هر سخن و عمل خیری را، فقط به این انگیزه انجام می دهند که خیر است. هیچ انتظار پاداش و جزا و حتی تشکری را ندارند، چون این خیر است انجام می دهند.» اینها می شوند ابرار.

ماهم باید تلاش کنیم، عزیزان، برادران، خواهران گرامی، بفهمیم چه کار باید کنیم، اینکه امسال دور هم جمع شدیم در این فضا، این مطالب نصیب ما شد باید خدا را شکر کنیم. عقربه زندگی‌مان را باید تنظیم کنیم جهتش کجاست؟ تقوا!! اینها راهش باز است. جزو ابرار شدن راهش باز است. راهش بسته نیست.

امیدوارم که خدا این مطالبی که بر زبان ناقص و اَلکَن ما در این شبها جاری شد، بپذیرد، این مهم است. من جا دارد اینجا تشکر کنم از همه عوامل انتظامی، پلیس راهور، پلیس امنیت، نیروی انتظامی، عزیزان بسیج جندالله، که امنیت این جلسه را عهده­دار بودند و ما با یک آرامشی، یازده شب را دور هم جمع شدیم و این عرض ارادت را به ساحت مقدس حسین بن علی داشتیم.

از همه آن خواهرانِ بزرگواری که چند روز قبل از شروع ماه محرم، ماسک‌ها را آماده کردند، در اختیار عزیزان قرار دادند، از بانیان خیری که پشتیبانی مالی نمودند، بدون نام و نشان، از شورای محترم فرهنگی مسجد جامع لولاگر، امنای محترم، که حقیقتا کار میدانی کردند، کار سختی بود. هر شب یک حسینیه ای به این وسعت و پهنا، پهن می شود و جمع می شود. از هیئت رهپویان آل طاها ، هیئت کریم آل طاها، کانون دانش پژوهان نخبه، از کسبه محترم، از همسایگان عزیز وگرامی که همکاری کردند، که این جلسه شکل بگیرد، خصوصا از صدیق بزرگوارمان جناب حجت الاسلام والمسلیمین حاج  آقای طالبی نیا، امام جماعت محترم مسجد جامع لولاگر که هم کار هدایتی داشتند و هم کار میدانی. بنده ام که جز سیه‌رویی و ظلمت و کِدِری هیچ چیزی ندارم، فقط محتاج دعای عزیزان هستم.

خب! از همه شما بزرگواران، خواهران، کودکان، کهنسالان، برادران، که این دستورات و تذکراتی که داده بودند، به خوبی انجام دادید. فاصله گذاری ها، ماسک زدن ها، از همه تشکر می کنم. این زحمات خودتان بوده که امروز تیتر رسانه ها و بعضی از خبرگزاری ها که این جلسه را به عنوان جلسه قانون مدار معرفی کردند. این ثمره و تلاش خودتان بوده ان شا الله ماجور باشید.

[۱] وقعه الطف / صفحه ۱۹۴

[۲] همان

[۳] کتاب عوالم العلوم و المعارف و الاخوال من الایات و الاخبار  و الاقوال / جلد ۱۱ / صفحه ۹۵۴

[۴] وقعه الطف / صفحه ۱۹۴

[۵] سوره رعد / آیه ۲۸

[۶] سوره بقره / آیه ۱۸۹ و….

[۷] سوره آل عمران / آیه ۱۰۲


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید