سلسله جلسات ماهانه شرح کلمات اخلاقی آیت‌الله بهجت(ره)؛ جلسه سی ام

باسمه تعالی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلحَمدُ للهِ الَّذی هَدانا سُبُلَ السَّلام و نَهانا عَنِ الاتِّباعِ خُطُواتِ الشَّیطان، وَالصلاهُ وَ السَّلامُ عَلی اَفضَلِ مَن دَعا إِلی سَبیلِ ربِّه بِالحِکمهِ وَ المَوعِظَهِ الحَسَنَه، سَیِّدَنا وَ نَبیَنا أَبِی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلیهِ و عَلی اَهلِ بَیتِه، اَلطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ المَعصومینَ المُکَرَّمین، وَاللَّعنُ الدّائِم عَلی اَعدائِهم اَجمَعین مِن الآن إِلی قِیامِ یَومِ الدّین.

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً

بحث ما در آخرین چهارشنبه‌ی ماه‌های قمری شرح کلمات فقیه عارف مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت بود. کلماتی را خدمت عزیزان عرض کردیم. رسیدیم به کلمه‌ی شصت و هفتم.

مرحوم آیت الله العظمی بهجت در کلمه شصت و هفتم این کتاب، توصیه می کنند به مسئله روحیه قناعت داشتن، که ظاهر مطالبی که ایشان اینجا دارند مربوط به قناعت در امور مادی است، که آن قناعتی که ممدوح و مطلوب است، همین قناعت در امور مادی است.

شط شراب

من قبل از اینکه بیان ایشان را خدمت عزیزان عرض کنم، یک نکته راهگشا و تجربه شده و مورد توصیه ارباب معرفت را عرض می کنم که خیلی می تواند برای آینده شما موثر و مفید باشد. آن نکته این است که یکی از اشکالاتی که ما در باب معاش (که حالا گاهی تعبیر به عقل معاش می کنند) که ما در این بخش ضعف داریم، این است که به محض اینکه یک گشایش مادی در زندگی ما صورت می گیرد، ما بلافاصله گشایش هایی در زندگی ایجاد می کنیم، و این کار درستی نیست. چون این اموری که بعضا برای انسان پیش می آید، وقتی آن گشایش مادی در محیط زندگی ما شکل می گیرد، ما با یک سبک جدیدی عادت می کنیم و خو می گیریم و آن سبک گذشته خودمان را به هم می زنیم و توجه نداریم که این گشایشی که الان ایجاد شده، استمرار ندارد، و اگر هم استمرار نداشته باشد، حساب برخی مسائل را نمی کنیم که ممکن است با یک آسیب ها و موانعی مواجه شویم، که این گشایشی که الان ایجاد شده است، باید صرف رفع همان موانع و مشکلات شود، آن وقت اینجا در زندگی انسان به ناراحتی و رنج و اندوه و … مبتلا می شود. لذا توصیه اهل معرفت این است که انسان قناعت را پیشه کند.

اگر انسان قناعت نداشته باشد وظایفش تعطیل می شود

نکته دیگر این است که اگر انسان قناعت پیشه نباشد، بسیاری از وظایف عبودی واجب یا مستحبش، یا تعطیل می شود و یا در آن نقص ایجاد می شود. به هر حال ما نسبت به ارحام خودمان، نسبت به همسایه های خودمان، نسبت به هم آیین های خودمان، یک وظایفی داریم. من یادم هست که آقای کاسبی در همین خیابان امام (ره) فعلی و سپه سابق، که ایشان ابزار فروش بود، و دستش هم خیلی به خیر بود و خیلی به افراد کمک می کرد. ایشان یک خانه معمولی بالای میدان انقلاب داشت و تا آخر عمرش هم در کمال قناعت در آنجا زندگی می کرد. یعنی همکارهای او شمال شهر نشین شدند، خانه های چند هزار متری در بهترین نقطه های تهران، تهیه کردند، اما این آقا در همان خانه نزدیک ۱۳۰ متری نزدیک میدان انقلاب، تا آخر عمرش زندگی می کرد. آشپزخانه این خانه هم در زیر زمین خانه، یعنی باید از بالا می آمدند و می رفتند پایین و بر می گشتند.

وقتی ایشان از دنیا رفت، بنده برای ختم ایشان منبر رفتم، چون بنده برای ختم منبر نمی روم، مگر اینکه آن شخص را کامل بشناسم. ایشان را از همان دوران کودکی، کامل می شناختم. این آقا که اینطور زندگی می کرد، چون قانع بود، اجاره منزل حدود بیست نفر از طلاب حوزه علمیه قم را هر ماه به حساب بنده می ریخت که بنده می رفتم و می پرداختم. کسانی از کارگر ها در خیابان امام (ره) کار می کردند، در یک قفسه مغازه اش قوطی هایی را گذاشته بود که هر کدام به نام یکی از فقرا بود و به اینها می گفت شما چقدر در روز نیاز داری؟ خرجتان چقدر است؟ یکی می گفت ده تومان، یکی می گفت بیست تومان، می گفت شما هر چه کار کردید در این قوطی بریزید و خرج خودتان را از این قوطی بردارید و بروید، یعنی خودش آن قوطی ها را شارژ می کرد. یکی از کسانی که در مغازه ایشان کار می کرد، بعد از منبر که ما پایین آمدیم، گفت من سال ها همکار ایشان بودم و برخی از روزها ظهر ها به ما می گفت که امروز به جای نان و پنیر و انگور، اکتفا کنیم به نان و پنیر و پول انگور را بدهیم به کسانی که نانی ندارند. ببینید، اگر قناعت نباشد، انسان نمی تواند این رسالت های خودش را انجام دهد.

اگر این کار را بکنیم، فقیر نخواهیم شد

مرحوم آیت الله العظمی بهجت، اینجا توصیه می کنند به مسئله قناعت و بعد یک تضمینی را که ریشه روایی دارد را مطرح می کنند. متاسفانه در جامعه ما الان مصرف گرایی فوق العاده شدید است، وقتی بازار را می بینی، خیابان ولیعصر را می بینی، خیابان رودکی را می بینی فکر می کنی نزدیک سال نو است، این تردد هایی که صورت می گیرد، نشانه مصرف گرایی است. یا شما این غذاهایی را که می بینید این همه رستوران به شکل های مختلف، همین خیابان ستارخان را شما ببینید شب ها مردم صف می ایستند، خب اینها همه اش مال این است که روحیه قناعت نیست، انسان یک مرغی می گیرد و می رود در خانه خودش، طبخ می کند و می نشیند استفاده می کند. پول های کلان می دهند و جنس های مضر می گیرند. مرحوم آقای بهجت در همین توصیه شان اشاره دارند به تضمینی که در روایت آمده است، که اگر کسی دارای روحیه قناعت باشد، مبتلای به فقر نخواهد شد.

ایشان می فرماید که محال است کسی راه قناعت را پیشه نکند و به آن چه دارد، راضی گردد، بر عکس اگر کسی قناعت کند، ما یحتاجش به او می رسد، هر چند زیاد باشد.  ببینید کسی که راه قناعت را پیشه می کند به داشته های خودش راضی است، با داشته های خودش می سازد. اما آن کسی که قناعت پیشه نیست، دائما درگیری ذهنی دارد و آرامش ندارد. اما کسی که قناعت می کند، احتیاجاتش هر مقدار هم که زیاد باشد، چون از روحیه قناعت برخوردار است و راضی است به رزق مقدر شده خودش، این احتیاجات هر چقدر زیاد باشد، خداوند می رساند.

بعد ایشان می فرماید از سخنان امام صادق (ع) است که فرمود : ضَمِنتُ لِمن اقتَصَدَ أن لا یَفتَقِر. یعنی من امام صادق (ع) تضمین می کنم که اگر کسی در زندگی خودش مقتصد بود، این آدم مبتلای به فقر نخواهد شد، مقتصد بودن از کسی بر می آید که در زندگی قناعت پیشه باشد و میانه روی می کند. یعنی مرحوم آقای بهجت (ره) می خواهند بفرمایند که مطلبی که گفتیم محال است، یا اینکه گفته شد رزق و مایحتاج او هر چقدر زیاد باشد، می رسد، این ریشه اش ریشه روایی است و حرف من نیست، حرف امام صادق (ع) است.

ببینید امام معصوم (ع) وقتی تضمین می کند، از نظر اعتبار مثل تضمین حضرت حق است، یعنی اگر خدا بگوید من تضمین می کنم، امام صادق (ع) هم بگوید من تضمین می کنم، این تضمین امام صادق (ع) با تضمین ذات اقدس ربوبی فرقی نمی کند، او امام معصوم است و از مقام عصمت برخوردار است. این کلام امام صادق (ع) است، منتها باید اینها را باور کرد، اگر اینها را باور کنیم که خب مسئله حل است، مشکل ما همه اش در عدم باور است. این هم کلام شصت و هفتم ایشان.

احاطه امام زمان(عج) بر اعمال ما

در کلام شصت و هشتم، ایشان مسئله احاطه حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواح من سواه فداه را نقل می کند که حضرت هم به باطن و هم به ظاهر ما احاطه دارد.

ظاهر ما همین پیکره ای است که هر کسی این ظاهر را می بیند. دستمان را بالا می آوریم یا پایین می آوریم، حرفی می زنیم، سخنی می گوییم یا مطلبی می شنویم، یا چیزی نگاه می کنیم، اینها همه اش امور ظاهری است. آن چیزی که خیلی نگران کننده است، مسئله باطن ما است، باطن ما را نه پدر ما، نه مادر ما، نه همسر ما، نه رفیق ما، هیچ کس خبر ندارد. هر کدام از ما که اینجا نشستیم در باطن خودمان خیلی مسائل هست، از اینها کسی آگاه نیست.

مرحوم آقای بهجت (ره) در این کلام شصت و هشتم نکاتی را در رابطه با مسئله بقیه الله الاعظم روحی و ارواح من سواه فداه متذکر می شوند. یکی از آنها همین مسئله احاطه باطن دارد. چرا ایشان احاطه بر ظاهر و باطن دارد و هیچ چیزی از نظر حضرت پنهان نیست و او محیط است، چون یکی از آیات قران این است که ” ألا إنه بکلِ شیءٍ محیط” هر چیزی که کلمه ” شی ء” بر آن اطلاق می شود، خداوند بر او احاطه دارد، پس خداوند به همه اشیا احاطه دارد. یکی از اسماء الهی محیط است، اسماء الهی مظهر دارد، مظهر أتم اسماء الهی ذوات مقدسه چهارده معصوم (ع) هستند. یکی از این چهارده معصوم (ع) قطب عالم امکان (ع) است، یکی از این اسماء الهی، محیط است. پس وقتی حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواح من سواه فداه مظهر اسم محیط حضرت حق هست، پس احاطه به ظاهر و باطن ما دارد.

در خانه هستیم، رفتارمان با اهل خانه چگونه است؟ ما باید یک مقداری روی اینها کار بکنیم و توسعه بدهیم. الان به ما بگویند در منزل شما دوربینی نصب کرده اند که رفتار و کردار شما را زیر نظر دارد، چقدر از خودمان مراقبت می کنیم که رفتار سوئی از ما ظهور و بروز نکند؟ اگر ما خودمان را در محضر بقیه الله الاعظم ببینیم، رفتار ما، کردار ما، گفتار ما را می بیند و به او گزارش می شود، خوب باشد خوشحال می شود، و بد باشد ناراحت می شود، به اینها دقت کنیم خیلی در رشد معنوی انسان موثر خواهد بود. ما اینها را کنار گذاشتیم. یک توسلی به امام عصر (ع) می کنیم، اما توسل تنها که کافی نیست. امام را باید حاضر ببینیم. خودمان را باید در محضر امام (ع) ببینیم.  این یک نکته ای که ایشان در این کلامشان دارند.

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

نکته دومی که ایشان در این کلامشان دارند، اشاره به یک مسئله توحیدی دارند، که رابطه بین معرفت الهی و امام شناسی چگونه است؟ یعنی ما باید خدا را بشناسیم و بعد بیاییم سراغ امام شناسی؟ یا اینکه اگر کسی امام شناس شد، خداشناس هم می شود؟ ایشان در این بیانشان می فرمایند که ما خدا را باید با امام بشناسیم. یعنی اول امام را بشناسیم، اگر امام را شناختیم، خدا را خواهیم شناخت. شهریار یک شعری دارد که در آنجا می گوید من خدا را به علی شناختم. پس اگر کسی امام را شناخت، معرفت حضرت حق هم رزق و روزی او می شود، چون امام آیینه تمام نمای حضرت حق است. امام در یکی از زیاراتی که در رابطه با امیرالمومنین (ع) است، تعبیر می شود به آیه الله العظمی. آیه یعنی نشانه، نشانه چه؟ یعنی ذوالآیه را نشان می دهد. اگر امام شد آیه، ذوالآیه را نشان می دهد که ذات اقدس ربوبی است. انسان از امام شناسی به معرفت ذات اقدس ربوبی راه پیدا می کند. این هم مطلب دومی است که ایشان می فرمایند.

هیچ یک از اعمال ما بر امام زمان(عج) پوشیده نیست

کلامشان این است که “در کتاب کافی ( کتاب کافی مرحوم کلینی که از مهمترین منابع شیعی و مورد توجه فقها در فتاوای فقهی و همینطور در نظریات اخلاقی و کلامی و اعتقادی است) است که در هر شهری عمودی از نور است، که امام (ع)اعمال بندگان را در آن می بینند.” حالا این عمود نور یعنی چه؟ اعمال بندگان در این نور چگونه مشاهده می شود، اینها از فهم ما خارج است. آنچه که به درد ما می خورد و باید از این کلام استفاده کنیم، این است که به هر حال امام (ع) اعمال بندگان را می بیند. اینکه کیفیت دیدن چگونه است از فهم ما خارج است.

” و یا ملکی برای او خبر می آورد” که فلان شخص در فلان جا این عمل را انجام داد. پس امام (ع) چه ببیند و چه برای او خبر بیاوند، آگاه از اعمال و رفتار ما است. در یکی از کلمات مرحوم آقای بهجت (ره) بود که شما وقتی که حرف می زنید، قبل از اینکه صدای خودتان به گوش خودتان برسد، این صدا را حضرت ولی عصر (ع) می شنود. خب این خیلی مواظبت و مراقبه برای انسان ایجاد می کند.

” همچنین روح القدس موید او و با اوست” یعنی با حضرت بقیه الله ع. ” این روح القدس غیر از آن روحی است که هر سال یک بار در شب قدر بر او نازل می شود” ، “تنزل الملائکه و الروح” که در سوره قدر است. بعد مرحوم آقای بهجت (ره) این را در قالب مثالی مطرح می کنند، تا برای ما مسئله محسوس باشد. ” بنابراین اگر مثلا پرده ای هم دور عمل خود بکشیم، فایده ندارد و دید امام زمان (ع) نافذتر است” یعنی شما نمی توانی بین دید امام زمان (ع) و عمل، حائلی ایجاد کنی که او نبیند. ” و در برابر چشمان واقع بین او مانع و حائل ایجاد نمی کند” هیچ چیزی. عرض کردم ما الان همه کنار هم نشستیم و هیچکدام از افرادی که اطراف ما هستند از  درون و اعمال خودمان خبر ندارند. اما این مسئله یعنی امور باطنی، این باطنی بودن سبب نمی شود که بین امام عصر (ع) و این ملکات ما و اعمال باطنی ما حائل و مانع ایجاد کند. “همچنین در رویت امام زمان (ع) ، مقابله و محازاه شرط نیست.” ما خیال می کنیم امام زمان (ع) مثل ما است ، از مطلبی آگاه می شود که در محازاه او قرار بگیرد و در مقابل آن شیء قرار بگیرد. اما اینطور نیست. لازم نیست که امام اینجا باشد و آن شی ء را ببیند.

این را بعضی اساتید ما نقل می کردند که آقایی آمده بود نجف و می گفتند این آقا اطلاعاتی دارد و اگر از او سوالی شود، هرچه باشد می گوید. گفتند که ما رفتیم پیشش و نیت کردیم حضرت صاحب (ع) را که بگو کجاست؟ خب نگفتیم امام زمان ع، بلکه نیت کردیم و گفتیم ما چیزی را نیت کردیم و بگو کجاست؟ گفت آن چیزی که شما نیت کردید الان هند است و الان رفت پاکستان و الان رفت ایران، و پشت سر هم همینطور اینها را ذکر می کرد. مرحوم آقای بهجت (ره) به همین مسئله توجه دارد و می فر ماید: ” شرط دیدن امام زمان (ع) محازاه نیست، بلکه هر جا که نشسته” کنار خانه خدا باشد، اربعین کنار حرم سیدالشهدا (ع) باشد، الان کنار حرم هشتم ع باشد، روز قبل در قبرستان بقیع باشد. ” بر ارضین سفلی و سماوات سبع و ما فیهن و ما بینهن” یعنی تمام طبقات زمین و آسمان های هفت گانه و هر چه که در آنهاست و هرچه که بین آنهاست، امام عصر (ع) بر آنها اشراف دارد. من اینجا یک نکته ای را عرض کنم و بعد مطلب راعرض کنم.

حکم رهبری، دلیل صلاح باطن ما نیست!

ببینید عزیزان، با اینکه انسان خودش را به کسی بچسباند. مثلا من رهبری برایم حکم داده! شما یک خودکار را در نظر بگیرید، این جوهری که دارد، برای نوشتن یک حکم چقدر از این جوهر خودکار استفاده می شود، تقریبا هیچ! یعنی ما بند همین هستیم. یک روز هم همان خودکار می آید و از زحمات شما تشکر و آقای فلانی را نصب کردیم. این است دیگر! چیز دیگری نیست که! اینقدر ما خودمان را اسیر کردیم! اگر رهبر آمد و یک صفحه برای شما تعریف و تجلیل کرد، جدی نگیرید، ببینید خودتان چه کاره اید؟ ببینید این توصیفاتی که درباره شما هست که رهبر بر اساس همین ظاهر قضاوت می کند و حکم می کند، در باطن شما چگونه است؟ در باطن من چه مسائلی هست؟ من لیاقت این کلمات را دارم؟

مثلا شاگرد فلان آقا بودم، عیب ندارد، از این آقا استفاده کردی، ولی در روز قیامت نمی گویند شاگرد فلانی، می گویند خودت چه آوردی؟ در دنیا ممکن است یک عده ای دور آدم جمع شوند و یک عده مرید آدم شوند، خب به چه درد آدم می خورد؟ به چه کار آدم می آید؟ اینها  را آن عالم را نمی خرند؟ آن عالم می گویند ” من ربک”، نمی گویند استادت کی است و شاگرد چه کسی بودی؟ بلکه می گویند در تحت ربوبیت چه کسی بودید؟ این را باید جواب دهید.

من این را در کتاب جام صهبا در مقدمه آوردم که اوایل طلبگی ما بود که می رفتیم قم و مرحوم علامه (ره) و آقای اراکی (ره) و دیگران را می رفتیم می دیدیم و چیزهایی که در ذهنمان نقش می بست را می رفتیم و برای پدرمان نقل می کردیم، پدرمان کاسب بود اما کاسب خوب و متدینی بود و از تدینش همین بود که در قفسه مغازه اش شیشه های گلاب را گذاشته بود مثلا یکی را زده بود ده تومان و دیگری را پانزده تومان، کسی آمد مغازه و از او سوال کرد که این گلاب ها با هم فرق دارد؟ گفت هیچ فرقی ندارد. پرسید پس چرا قیمت هایش فرق دارد؟ گفت این برای خرید قبل است و این برای خرید الان است. اینها چیزهایی است که الان فراموش شده و الان آش را با جایش می برند!

من هر بار که از قم به تهران می آمدم و اینها را برای ایشان نقل می کردم، گوش می کرد و یک روز فرمودند که اینهایی که می گویی خوب است، اما خودت چه؟  “گنج شو نی گنج جو خوش تر کدام انصاف ده/ طعم شکر داشتن یا طمع شکر داشتن” آدم خودش گنج شود بهتر است یا اینکه دنبال گنج باشد؟ خودش شیرین باشد و یا اینکه طمع شیرینی داشته باشد؟ یعنی ما بستن خودمان به این و آن کار جلو نمی رود. ما باید ببینیم از جهت رفتار و کردار و گفتار، کجا قرار داریم؟ اگر الان عزرائیل جان ما را بگیرد چه وضعیتی در عالم آخرت پیدا می کنیم؟

بعد مرحوم آقای بهجت (ره) می فرمایند: “اگر مسئله امام شناسی بالا رود” یعنی انسان در امام شناسی کار کند. این زیارت جامعه کبیره بهترین درس های انسان شناسی در آن است.

نسخه های مشکل گشا نزد معصومین (ع) است

اینجا بنده یک نکته ای عرض بکنم که ببینید عزیزان ما نسخه های مشکل گشای خوبی داریم و بعد به این در می زنیم و به آن در می زنیم و هزینه ها می کنیم و افرادی که حتی طهارت ظاهری شان هم ای بسا مشکل دارد، می رویم و هزینه می دهیم و می گوییم ما یک مشکلی پیدا کردیم و شما برطرف کنید. مشکل گشای عالم همین ذوات مقدسه چهارده معصوم (ع) هستند. من یادم هست که کسی مشکلاتی پیدا کرده بود و آمد خدمت مرحوم آیه الله جعفری تهرانی و عرض کرد که من مشکلاتی دارم و ایشان فرمود که شما چهارده تا زیارت جامعه کبیره بخوان، مشکلت حل می شود و همینطور هم شد، منتها آن باور باید باشد. ما وقتی می خوانیم و حل نمی شود، چون می خواهیم امتحان کنیم، می خوانیم ببینیم می شود یا نه؟ آن باور نیست!

” اگر مسئله امام شناسی بالا برود” که یکی اش همین زیارت جامعه کبیره است که بهترین درس های امام شناسی در این زیارت است، بزرگانی شرح کردند، آقای جوادی آملی شرح کرده اند که تقریبا یازده جلدش چاپ شده است، مرحوم اردوبادی خیلی در سطح بالا نوشته وترجمه شده که مطالبش خیلی بلند است، مرحوم شبّر شرح کرده است، که خیلی مختصر است و آستان قدس هم چاپ کرده است، آن را ببینید.  می فرماید ” اگر مسئله امام شناسی بالا برود، خدا شناسی هم بالا می رود، زیرا چه آیتی بالاتر از امام زمان (ع) ، امام آیینه ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می دهد” یعنی همه عالم خلاصه شده در وجود امام معصوم ع، خلاصه شده در وجود امام زمان (ع).

ممکن است شما دوست داشته باشید