کتاب ساحل بقاء / شرح حدیث عنوان بصری / رجا در دعا

بسم الله الرحمن الرحیم

رجا در دعا

بنده سالک باید به این حقیقت توجه داشته باشد که یکی از مهمترین آداب و شرایط دعا این است که داعی حسن ظن به حضرت جل جلاله داشته و به اجابت دعایش راجی و امیدورار باشد و از ما سوی الله قطع امید نماید .

تا آدمی معرفت به او سبحانه پیدا نکند رجا و امید در دلش تثبیت نخواهد شد و تفاوت مراتب رجا و حسن ظن به حضرت محبوب به تفاوت مراحل یقین که عبارت است از علم الیقین . عین الیقین و حق الیقین بستگی دارد.

تا انسان امیدی به خدای سبحان نداشته باشد به سمت دعا نمی رود چرا که او سبحانه بهترین کسی است که به او امید بسته می شود.

خَیرُ مَرجُوِّ (مناجات الراجین ) آرزومند به او ناامید نمی گردد  ولا یُخَیِب آمِلُه (دعای افتتحاح) و حجابش برای امیدوارانش برداشته شده است وَ حِجابُه مَرفوعُ لِراجِیه  (مناجات الراجین )

به قول خواجه حافظ:

بود آیا در میکده ها بگشایند ؟
گره از کار فرو بسته ما بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

عارف واصل مرحوم ابن فهد حلی (رحمت الله علیه) میفرماید:

از آداب دعا حسن ظن به مالک عباد در اجابتش می باشد. طالب مقام قرب الهی نه تنها به رجا و حسن ظن به حضرت حق جلاله توصیه شده است بلکه بالاتر اینکه باید از غیر او سبحانه قطع طمع نماید .

جمال العارفین مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رحمت الله علیه) فرمود: از شرایطی که برای دعا روایت شده قطع طمع از غیر خدا و امید به او می باشد .

روایت از حضرت صادق (علیه السلام)

خدایی تبارک تعالی می فرماید: به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم بر عرشم سوگند که آرزوی هرکس را که به غیر من امید بندد به نومیدی قطع میکنم و نزد مردم بر او جامه خواری می پوشانم و او را از تقرب خود می رانم و از فضلم دور می کنم .

او در گرفتاری هابه غیر من آروز می بندد در صورتی که گرفتاری ها به دست من است و به غیر من امیدورار می شود و در فکر خود در خانه جز مرا می کوبد با آنکه کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و در خانه من برای کسی که مرا بخواند باز است.

کیست در گرفتاریهایش به من امیدبسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟

کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم؟

من آروزهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمان هایم را از کسانی که تسبیحم خسته نشوند پر کردم و به آنها دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندد ولی آنها به قول من اعتماد نکردند.

مگر بنده نمی داند که چون حادثه ای از حوادث من او را بکوبد کسی جز به اذن من آن را از او برندارد؟

پس چرا از من روی گردان است؟

من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او می دهم.

سپس آن را از او می گیرم و او برگشتش را از من نمی خواهد و از غیر من می خواهد؟

او درباره من فکر می کند که ابتدا و پیش از خواستن او عطا میکنم ولی چون از من بخواهد به سائل خود جواب نمی گویم؟

مگر من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می داند؟

مگر هر جود و کرمی از من نیست؟

مگر عفو و رحمت دست من نیست؟

مگر من محل آرزوها نیستم؟

پس چه کسی می تواند آرزوها را جز من قطع کند؟

آیا آنها که به غیر من امید دارند نمی ترسند؟

اگر همه اهل آسمان ها و زمینم به من امید بندد و به هریک از آنها به اندازه امیدواری همه بدهم به قدر عضو مورچه کوچکی از ملکم کاسته نشود و چگونه کاسته شود از ملکی که من سرپرست آن هستم؟

پس بدا به حال آنها که از رحمتم نومیدند و بدا به حال آن کسی که نافرمانیم کرده و مرا در نظر ندارد.

منبع: کتاب ساحل بقاء ، صفات ۲۷۸ الی ۲۸۰


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید