سلسله جلسات ماهیانه شرح کتاب شط شراب (کلمات اخلاقی آیت الله بهجت) جلسه ۲۵

باسمه تعالی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد. (اللهم صل علی محمد و آ محمد و عجل فرجهم) صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک. الهی و اجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک و ناجیته سرا و عمل لک جهرا.

طبق روال سابق آخرین جمعه هر ماه قمری را میپردازیم به شرح کلمات مرحوم آیت الله العظمی بهجت(رض) بر اساس کتاب شط شراب.

این نکته را من باز تکرار کنم که این که ما جلساتی را اختصاص دادیم به شرح کلمات این فقیه بزرگوار، این توصیه ای بوده از مقام معظم رهبری (روحی فداه) در همان سفری که به قم داشتند و از کلمات این بزرگوار نام بردند که برگرفته از آیات و روایات و تجربه های سلوکی ایشان هست، رسیدیم به این کلام چهل و هشتم.

مرحوم آیت الله العظمی بهجت در این کلامشان بحثی را مطرح می کنند که این مبحث در بخش های مختلفی شبهاتی را ایجاد کرده که هیچکدام تقریبا بی پاسخ نبوده اند.

 

مقام تسلیم به قضای الهی منافاتی با دعا و توسل ندارد

شبهه این است که ما از طرفی میبینیم که انبیا و اولیای عظیم الشان الهی در مقام تسلیم بوده اند. اما از طرفی هم میبینیم که وقتی مصیبت هایی به این بزرگان وارد شده، محزون می شدند و گاهی اشکشان هم جاری می شد.

آیا این اندوه و ناراحتی و توسل کردن ها منافاتی با مقام تسلیم ندارد؟ این سوال است.

می بینیم که امام مجتبی در اوج مقام تسلیم و بالاتر از مقام تسلیم بوده اند، وقتی آن وضعیت را پیدا می کنند حضرت شروع می کنند به گریه کردن. می پرسند چرا گریه می کنید؟ فرمودند که “فراق احبه” یعنی چون از دوستانم جدا می شوم.

یا سیدالشهدا صلوات الله و سلامه علیه وقتی مصیبت برادر را می بینند اشک می ریزند، یا حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی مصیبت پدر را میبینند همینطور، یا خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی که با مصیبت از دست دادن فرزندشان حضرت ابراهیم روبرو شدند، اندوهگین و ناراحت می شوند، یا زینب کبری که در مقام تسلیم است شما میبینید که آن وضعیت را پیدا می کنند و اشک می ریزند و دعا می کنند.

آیا این ها منافاتی با مقام تسلیم دارند؟ خیر اینها منافاتی با مقام تسلیم ندارند.

حزن، دعا و توسل با تسلیم و رضا به قضای الهی منافاتی ندارد، نقل شده است که حضرت رسول اکرم در سوگ فرزندشان حضرت ابراهیم و شهادت عموی شان حمزه گریه می کردند. و دستور گریه برای حمزه را داشتند که گریه کنند برای حضرت حمزه، خب این چیست که از یک طرف مقام تسلیم و رضا به قضای الهی و از طرفی دعا و توسل و حزن و اندوه.

 

دعا؛ یکی از دستورات الهی

توجه کنید که دعا دستور حضرت حق است، ادعونی استجب لکم، دعا اظهار فقر است، دعا اظهار حاجت است، سیره بزرگان این بوده که توسل می کردند. پس اینکه بلایی به سراغمان بیاید و دعا و توسل کنیم برای رفع این بلا، این چیزی است که خواسته ی خود حضرت حق است، یعنی آن کسی که بلا را بر ما نازل کرده و به اذن او این بلا نازل شده و اگر اذن تکوینی او نبود این بلا بر ما نازل نمی شد دستور بدهد که از این بلا هم ما مصون بمانیم.

پس تسلیم را یک دایره ی وسیع برایش باز کنیم، من تسلیم هستم در برابر خواست حضرت حق، پس اگر بلایی به سراغ من آمده تسلیم هستم، و از آن طرف هم او میخواهد دعا و توسل کنم، تسلیم هستم.

من تسلیم خواست حضرت حق هستم، خواست او این است که وقتی بلا می دهد من دعا کنم، من توسل کنم، من توجه کنم، پس ببینید این هم یک مصداقی از تسلیم است.

 

دعا

 

حقیت اشک در ناراحتی ها

نکته دیگر این اشک و گریه ای که انسان در فراق عزیزی مثل اشک پیامبر برای حضرت حمزه میریزد در حقیقت بروز دادن رحمت و مهرورزی باطنی است، این اشک، اشک اعتراض نیست بلکه اشکی است که مهرورزی و محبت درونی خلق خدا را ظهور و بروز می دهد.

لذا هر کسی که در نظریت قوی تر باشد ظهور دادن این صفات هم از او بیشتر است، لذا شما میبینید که سیدالشهدا علیه السلام در کربلا در آغوش حضرت قاسم علیه السلام انقدر گریه می کنند که در میدان جنگ هر دو بیهوش روی زمین می افتند. پس این اشک، اشک اعتراض نیست. یکی از صفات الهی رحمت است و چون به ما توصیه می شود متصف به صفات الهی شویم، با این اشک این را بروز می دهیم.

در روایت است که وقتی پیغمبر خدا مورد اعتراض قرار می گیرد که برای چه اینطور گریه میکنید؟ حضرت می فرمایند این اشک اعتراض نیست و این اشک، رحمت است، و کسی که رحمت ندارد شامل رحمت الهی هم نمی شود. پس این ظهور دادن رحمت الهی است.

حالا این بحث که مقام تسلیم دقیقا چه هست جایش اینجا نیست فقط اینکه مقام تسلیم از مقام توکل بالاتر هست و بالاتر از مقام تسلیم مقام توحید است.

این هم کلام چهل و هشتم ایشان.

 

عبادت، مقدمه ای برای معرفت الله

در کلام چهل و نهم ایشان به مسئله مهمی توجه می دهند که بالاترین عبادت معرفت الله است. (معرفت الله احسن العبادات) معرفت الهی هم در قرآن آمده که وقتی که ما این آیه مبارکه را میخوانیم که “ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون”، الا لیعبدون را معنا می کنند، این معرفت خداست، حالا این معرفت به حضرت حق چظور حاصل می شود، ایشان توجه می دهند به این عالم و میفرمایند در و دیوار این عالم مکتب است یعنی همانطور که شما می روید در یک مدرسه یا حوزه یا دانشگاه درس می خوانید این عالم هستی و این جهان خلقت را به عنوان یک مکتب خانه در نظر بگیرید که در و دیوار این عالم برای انسان درس های معرفتی دارد.

نزد مرحوم آیت الله العظمی بهجت نشسته و پرسیده شد در زندگی چه کنیم؟ و ایشان فرمودند که برو عشق کن شخص هم آمده بود خدمت آیت الله پهلوانی و گفت من رفتم خدمت آقای بهجت ایشان فرمودند برو عشق کن، اما راهش را نگفتند، راهش چیست؟

مرحوم آیت الله پهلوانی در آن جلسه فرمودند که راهش این است که هر روزی را اختصاص بدهیم به یکی از نعمت های الهی، بنشینید صبح تا شب وقتی بیکار شدید در مورد آن نعمت فکر کنید و این توصیه را خدا به حضرت موسی فرموده است. که با فکر کردن به نعمت ها از خدا یاد کند.

مثلا دو درختی را در یک خاک می کاریم، با یک آب، با یک نور، و در یک هوا اما یکی می شود لیمو شیرین یکی لیمو ترش درخت کناری می شود نارنج و دیگری پرتقال، یکی پوستش زرد است و دیگری رنگ دیگر.

همین که به این اتفاق فکر کنیم خواصی دارد، اینکه فکر کنیم چه دستی هست که این درخت ها را پرورش می دهد این عشق انسان را زیاد می کند.

عشق خریدنی نیست، همه مخلوقات عاشق حضرت حق هستند، اینکه میفرمایند برو عشق بخواه یعنی برو کاری کن که این حجاب ها برود کنار و این عشق کار خود را بکند، این عشق از فطریات است و چیزی که فطری باشد، نه ظاهر شدنی است و نه خریدنی بلکه ذاتی است.

ایشان می فرمایند که همه تکالیف برای کسب معرفت خداست، یعنی شما یک ماه روزه گرفتید معرفت شما به خدا بیشتر شده است، به جلسه ی شرح دعای کمیل آمدید معرفت شما به خدا بیشتر شد. نماز میخوانید همینطور و همه این ها مقدمه ای برای معرفت به ذات اقدس ربوبی است. و همه ی عبادات ما را به معرفت می رساند.

 

تکالیف را برای رسیدن به معرفت الله نباید محدود کنیم

ازدواج برای رسیدن به معرفت الله است، فرزند دار شدن همینطور و اشتغال هم همینطور، معرفت باید به دست آورد.

حتی برنامه ریزی ها، یکی از مباحثی که ما داریم همین است که در قوانین این هدف اصلی را بهش توجه نمی کنیم، من هر قانونی را که میخواهم در مجلس تصویب کنم باید بدانم که هدف معرفت الله است.

 برنامه ریزی میخواهم بکنم باید ببینم که چقدر معرفت الله کسب میکنم، این که کسی دو ساعت سه ساعت می نشیند پای تلوزیون باید ببیند چقدر به این هدف می رسد، این هدف را نباید ول کنیم و در همه تکالیف این را ببینیم، تکلیف را منحصر نکنیم به نماز و روزه و این ها.

هر کس در هر موقعیتی هست تشخیص بدهد، همه تکالیف برای کسب معرفت الهی است.

و می فرماید ولی معرفت خدا واجب و مطلوب نفسی است، اگر همه ی تکالیف را مقایسه کنیم با معرفت الهی میبینیم همه ی تکالیف مطلوب غیری است و تنها معرفت الله است که مطلوب نفسی است، همه ی تکالیف برای معرفت الله است و معرفت الله برای معرفت الهی است و مطلوب نفسی است.

 

ویژگی های طالب معرفت

بعد میفرماید حالا که معلوم شد همه ی تکالیف مقدمه معرفت الله است و مطلوب غیری است و تنها مطلوب نفسی معرفت الله است، اگر کسی اهلیت داشته باشد یعنی صفای باطن داشته باشد و در طلب معرفت الله جدیت و خلوص داشته باشد، هم جدیت و هم اخلاص داشته باشد، پس ببینید اگر این سه تا کنار هم قرار بگیرد یعنی طالب معرفت باشد و در این امر جدیت داشته باشد و در این طلب و جدیت اخلاص هم داشته باشد می فرماید در و دیوار به اذن الله مقدمه ی معرفتش خواهد شد، و اگر اینها نباشد آنگاه نصیحت پیغمبر هم در او اثر نخواهد کرد.

پس ببیند یک اگر طالب معرفت باشد دو اگر جدیت داشته باشد و سه اگر اخلاص داشته باشد می فرماید به اذن الله در و دیوار عالم برای او مکتب خواهد بود.

حالا گاهی اوقات چیزهایی میبینیم گاهی یک سفر تفریحی رفته دیگران لذت میبرند از لذت های مادی مثلا موج دریا یا مشاهده سنگ های دریا یا شنا کردن داخل آب، اما کسی که طالب است و جدیت و اخلاص دارند حالی دارد که دیگران نمی دانند درون او چه غوغایی است و چه احوالی دارد و حتی این موج دریا هم او را به امواج توحیدی متصل می کند.

این هم یک کلام دیگر از ایشان.

 

احاطه امام عصر بر عالم

کلام پنجاهم ایشان یک کلام مهمی است و از گرفتاری های ما بی توجهی به این مسئله است و آن غفلت از امام است که ما غفلت داریم از حضرت و غافلیم.

به ما میگویند که حضرت در غیبت کبری هستند، بله درست، ولی ما خیال میکنیم امامی که در غیبت کبری به سر می برد امام غایب است و دیگر حاضر و ناظر نیست ولی امام غایب ما، حاضر و ناظر است.

یعنی اگر در غیبت است ما او را نمیبینم، و ما پیش حضرت حاضر هستیم و او ما را می بیند و ظاهر ما را هم میبیند و به تمامی ابعاد وجودی ما هم احاطه دارد چون ما تعبیر میکنیم که امام مظهر اتم اسما و صفات الهی است، وقتی ایشان مظهر اتم اسما و صفات الهی است، یکی از اسما الهی محیط است “الا انه بکل شیء محیط” تعبیری که حضرت علامه(رض) به “کل شیء” دارند این است که کلمه ای به وسعت معنای شیء نیست شیء یعنی هر چیزی که در این عالم وجود دارد “الا انه بکل شیء محیط” یعنی خدا احاطه دارد.

امام هم چون مظهر اتم است یعنی احاطه دارد، این که ما گناه می کنیم در جلسات خصوصی یک جور تصمیم میگیریم و باطن ما و ظاهر ما فرق دارد، و جلسات خصوصی ما یک جور است و جلسات بیرونی ما جور دیگر، چرا؟ چون امام را حاضر و ناظر نمی دانیم، توجه نداریم این تصمیمی که داریم میگیریم و این کاری داریم انجام میدهیم، این در منظر امام معصوم است.

 

غفلت از حاضر و ناظر بودن امام عصر

حالا کسی صوتی را ضبط می کند بعدا می گویند که جلسه محرمانه بوده! محرمانه از چه کسی بود؟ از من محرمانه بود از امام عصر چه طور؟ اگر ما بدانیم چیزی از محضر امام عصر محرمانه نیست، مراقبت در کلام داریم، مراقبت در تحلیل داریم و چیزهای دیگر.

امام زمان روحی و ارواحنا فداه عین الله ناظره است، چشم خداست، چشم بینای خداست. و اذنه السامعه، گوش خداست و لسانه ناطق، زبان گویای خداست و یده الباسطه، دست گشاده خداوند است.

امام این است، و چنین امامی که امام حی غایب حاضر ناظر است از او غفلت داریم.

آقا با خانمش در زندگی یک جور است و جلوی پدرخانم و مادرخانم جور دیگری است، آقا شما در محضر حضرت صاحب هستید، حتی حرفی که میزنیم قبل از اینکه صدای ما به گوش خودمان برسد این را حضرت صاحب شنیده است.

بعد می فرمایند که از اقوال و افعال و اذکار و حتی نیات ما، نیتی که نزدیک ترین دوست ما نمی داند چیست، کنار ما است اما از آن اطلاع ندارد، آگاه است.

مع ذلک گویا ما ائمه علیهم السلام و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نمی‌دانیم، یعنی این رفتاری که ما داریم نشان می دهد که ما حضرت را حاضر و ناظر نمی دانیم، و اگر حاضر و ناظر میدانستیم خیلی جلو بودیم.

در ادامه میفرمایند بلکه او را مانند عامه اصلا زنده نمی دانیم، و به کلی از آن حضرت غافل هستیم.

پس ما در همه ی کارها باید ببینیم اگر امام اینجا بود آن کار را میکردیم یا نه و حتی نیتی که در ذهن خود تصور می کنیم را بدانیم که امام می داند آن وقت انجام می دهیم یا نه.

ممکن است شما دوست داشته باشید