مقام اصحاب سیدالشهداء(ع)/ محرم ۱۳۹۸/ جلسه هشتم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبه جدک الحسین صلوات الله و سلامه علیه.
محور بحث ما سیری در کلمات و کمالات و حالات و مقامات اصحاب باوفای سیدالشهداء صلوات الله وسلامه علیه بود. در شبهای گذشته نام یکی از اصحاب به نام شوذب برده شد و نکاتی را در رابطه با شخصیت ایشان خدمت عزیزان طرح کردیم. یکی دیگر از اصحاب که از رفقای صمیمی جناب شوذب هست، جناب عابس شاکری است. در رابطه با جناب عابس، مورخین ویژگیهایی را مطرح کردند وگفتند “کان عابس من رجال الشّیعه” از بزرگان شیعه است و “رئیسا شجاعا خطیبا ناسکا متهجّدا“، از روسای قوم خودش بوده، دارای شجاعت ویژهای بوده است، خطیب بوده و پارسا بوده است و اهل تهجد بوده است. و نقل کردند که کلا بنوشاکر از مخلصین در دوستی نسبت به امیرالمومنین صلوات الله وسلامه علیه بودند که حالا اینجا ما باید دو مسئله را رسیدگی کنیم.
تهجّد رزمندگان، اقتدای به اصحاب بود.
اولین مسئله این است که عابس، اهل تهجد بوده است و شب زنده داری میکرده است، اهل نماز شب بوده است، و این عمل او هم این طور نبوده است که حالا یک ماه، یک نماز شبی بخواند و ماه دیگری رها کند، بلکه برنامه او این طور بوده که “کان متهجدا” یعنی برنامه زندگی و سیره عملی او این بوده است که اهل نماز شب و تهجد بوده است. خب این یک کمال ویژهای است که جناب عابس دارد، و یک درسی است برای همه ما که ما هم این باب را در زندگی خودمان باز کنیم، در نیمههای شب دقایقی را در سحر با ذات اقدس ربوبی راز و نیاز داشته باشیم.
شهدای دوران دفاع مقدس ما، بعضی از اینها که حالا ما با آنها حشر و نشر داشتیم این حالات را داشتند. ما در دوران دفاع مقدس از سمت مهاباد رفته بودیم در یکی از مناطق به نام سویناس، که یک منطقه روستایی بود. روستایی کوچک، اما بسیار سرد، که زمانی هم که رفته بودیم، زمستان بود، در بعضی از گردنهها وقتی که بادی میآمد، در این گردنه حدود شش متر برف جمع میشد و راه بسته میشد، (این چیزی که عرض میکنم اینها روایت و حکایت و اینها نیست، بلکه اینها چیزهایی است که از نزدیک دیدیم.) بنده شبهایی مشاهده میکردم که در سحر، این جوانان بیست ساله، بیست و یک ساله، بیست و سه چهار ساله میآمدند و وقتی وضو میگرفتند برای نماز شب، بر روی نوک موی محاسن اینها قطرهها به خاطر شدت سرما مثل قندیلهای کوچکی یخ میزد و میایستادند در آن سرما و نماز شب میخواندند، اینها اقتدا کردند به شهدای کربلا.
من اینجا یک نکتهای را عرض کنم، ما در این گام دوم انقلاب که حضرت آقا فرمودند نیازمند به یک جهش معنوی هستیم. اگر این جهش معنوی نباشد آن نگاه تمدنی به اسلام، جامه عمل نخواهد پوشید، جهش معنوی باید باشد تا آن هدف تمدنی در جامعه محقق بشود.
خدا به کدام بنده مباهات میکند؟
مسئله تهجد و نماز شب خیلی مهم است. روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که حضرت به امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه سفارش به نماز شب کردند. اشرف مخلوقات، سفارش میکند به چه کسی؟ به امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه. مرحوم دیلمی در ارشاد این روایت را نقل میکند، تعبیر روایت را خوب دقت کنید.
راوی میگوید که حضرت به امیرالمومنین فرمودند: ” وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْل”، برتو باد به اینکه نماز شب بخوانی، ” وَ کَرَّرَ ذَلِکَ ثَلَاثا” سه بار به امیرالمومنین تاکید کردند، یعنی فرمودند “وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْل وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْل وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْل“. این خیلی مهم است، معلوم میشود نماز شب مثل این سکوهای پرشی میماند که در این ورزشهای ژیمناستیک، شما وقتی روی این فنر میآیی میروی بالا و اوج میگیری. بعد حضرت فرموند که “أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْمُصَلِّینَ بِاللَّیْلِ هُمْ أَحْسَنُ النَّاسِ وُجُوها“، یا علی مگر نمیبینی اینهایی که اهل تهجد هستند، چهره اینها زیباتر از همه مردم است. “لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّیْلِ لِلَّهِ خَلَوْا بِاللَّیْلِ سُبْحَانَه“، چون اینها در دل شب با خدای خودشان خلوت دارند، “فَکَسَاهُمْ مِنْ نُورِه” خدا با نور خودش اینها را پوشش میدهد و از نور خود اینها را میپوشاند. یعنی آن زیبایی، آن نورانیتی که در چهره انسانهای متهجد مشاهده میکنید، این جلوهای از همان نور الهی است. این یک روایت.
روایت دیگر را هم مرحوم دیلمی در ارشاد نقل کرده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که “إِذَا قَامَ الْعَبْدُ مِنْ مَضْجَعِه”، وقتی که انسان از بستر خود بلند میشود ” وَ النُّعَاسُ فِی عَیْنَیْه” ، خواب و چرت و اینها هم در هر دو چشمش هست، “لِیُرْضِیَ رَبَّه” اما وقتی از این بستر بلند شد، هدفش این است که خدا را از خود راضی کند “لِیُرْضِیَ رَبَّهُ بِصَلَاهِ لَیْلِه” ، نماز شب بخواند که خدا از او راضی شود، اینجا یک اتفاقی در عالم میافتد. من و شما چون محجوب هستیم این را مشاهده نمیکنیم، اما پیغمبر خدا چون محجوب نیستند ایشان برای ما خبر میدهند که آن لحظه این اتفاق در عالم رخ میدهد، “بَاهَى اللَّهُ بِهِ مَلَائِکَتَه” خدا به واسطه این بندهای که برای نماز شب بلند شده، به ملائکه خود مباهات میکند. ” فَیَقُول” به ملائکه میفرماید: “أَ مَا تَرَوْنَ عَبْدِی هَذَا قَائِمٌ مِنْ مَضْجَعِه” نمیبینید بنده من بستر خود را در دل شب رها کرده، “وَ تَرَکَ لَذِیذَ مَنَامِه” این لذت خواب یک امر طبیعی است، ” وَ تَرَکَ لَذِیذَ مَنَامِه” لذت خوابش را رها کرده و بلند شده است، ” إِلَى مَا لَمْ أَفْرِضْهُ عَلَیْه” رفته به سمت عملی که من این عمل را بر او واجب نکردم. در این ساعت برای نماز صبحش که واجب است بلند نشده، بلکه برای نماز شب که مستحب است بلند شده است، ” اشْهَدُوا” ملائکه من! شاهد باشید “ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه” من این بنده خودم را زیر چتر مغفرت و غفران خودم قرار دادم. حالا این مغفرت، خودش مراتب دارد و بحث مفصلی دارد، که ما در آن بحث شرح دعای شریف کمیل در جلسات چهارشنبهها آنجا بحث کردیم و دیگر آنها را بحث نمیکنیم. خب ببینید با نماز شب آن هم به این انگیزه که ” لِیُرْضِیَ رَبَّهُ” که خدا را از خود راضی کند، انسان یک اوج و قابلیتی از نظر معنوی پیدا میکند، که خدا بر این بنده مباهات میکند بر ملائکه خود. خب این آثارش به طور قهری در زندگی او ساری و جاری میشود و توفیقات زیادی را پیدا میکند.
خاطرهای از تهجّد امام در دوران طلبگی
این قضیه را من مکرر عرض کردم، چون برای خودم خیلی درس آموز هست برای عزیزان هم عرض میکنم، بعضیها شنیدید اما تاکیدش لازم است. مرحوم آقا سید ابوالفضل خوانساری از فقهای زاهد متهجد است که قبر ایشان در فاصله بین قبر شهید مطهری و مرحوم آیت الله بهجت قرار دارد. در درس مرحوم آیت الله شاه آبادی که امام ره میرفتند و درس عرفان میگرفتند، ایشان هم حضور داشته و همان کسی است که امام ره میفرمایند “گاهی شخص دیگری هم بود و حضور پیدا میکرد”. همین ایشان بودند.
مرحوم آقا سید ابوالفضل خوانساری میگوید: ” دل شب بود و شب سردی بود، حوض مدرسه فیضیه یخ زده بود. من دیدم امام که یک جوان حجره نشین مدرسه است، آمد کنار این حوض یخ زده فیضیه، این آستین خود را بالا زد با این آرنجش دارد روی این یخها میکوبد تا این یخ را بشکند. این یخ را شکست و وضو گرفت در آن سرما و رفت یک گوشه مدرسه مشغول نماز شب شد.”!
حالا این مال دوران جوانی امام است که امام به عنوان یک طلبه در مدرسه دار الشفاء یا فیضیّه ساکن بوده. خب این ریاضت نماز شب، خواب شیرین را رها کردن، از بستر جدا شدن، آن امام امت را میسازد. آن پشتوانه معنوی است که میفرماید که “اگر همه این شعارها بر علیه من باشد در حال من تغییری حاصل نخواهد شد.“
آن پشتوانه است که ما نیاز داریم، مسوول ما نیاز دارد. اگر ما از اینها جدا شویم، لغزش گاههای ما زیاد است. ببینید چقدر در این چهل سال آدمها لغزیدند؟ آدمهای خوش سابقهای هم بودند. آن وقت در این تهجد در نماز شب خود سیصد مرتبه در قنوت نماز وتر یعنی آن رکعت آخر میگویید “الهی العفو“. به همین جا اکتفا میکنید؟ نه، بلکه استغفار هم دارد. هفتاد مرتبه هم استغفار می کنید، اما به این هم اکتفا نمی کنید بلکه میگوید چهل مومن را هم دعا کن. وقتی در دل شب، در خلوت شب، برای چهل مومن انسان دعا کند، ممکن است در دل شب انسان به فکر مومن باشد اما در روز به فکر مومنین نباشد؟ گره از کار اینها باز نکند؟ برایشان دلسوزی نکند؟ این میسازد آدم را. این هم یک روایت.
این یک درسی است برای همه ما از جناب عابس که آن سلحشوری و دلاوری و شجاعت همراه بوده با تهجد. عزیزان برادران خواهران تلاش کنید آن ساعت چراغ خانه شما روشن شود. خیلی از این گرفتاریهایی که پیوسته اسم برده میشود وگفته میشود، راه حل این مسئله همان دل شب است، انسان در دل شب اشکی بریزد. برخی از علما بودند سحر بلند میشدند در اتاق همین طور راه میرفتند و گریه میکردند و میگفتند “أیُخیّب مثلک مثلی؟” آیا مثل تویی مثل منی را رها میکند ؟ دور میکند؟ طرد میکند؟ خب این یک درسی است از جناب عابس.
اخلاص در ولایت پذیری، خیلی راهگشاست
درس دیگر این است که عابس از قبیله بنو شاکر است. “کان رئیسا” از روسای قبیله بوده است و جایگاه داشته است. در رابطه با اینها در تاریخ آمده “و کانت بنو شاکر من المخلصین بولاء اهل البیت (ع) خصوصا امیر المؤمنین (ع)” از مخلصین در ولایت امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه بوده اند. ببینید اینجا اخلاص در ولایت پذیری، اخلاص در دوستی نسبت به ساحت مقدس مولا، این خیلی راهگشا است. در این شبها خدا را شاکر باشید که هسته وجودی شما از پدر و مادری شکل گرفته که امروز شما اینجا نشستید برای عرض ادب به ذریه پیامبر. این را آدم باید شاکر باشد. ما این سرمایه محبت به اهل بیت را که داریم بالاترین سرمایه است. الان اگر به شما بگویند ” گرانترین خانه تهران در بهترین منطقه با همه امکانات را به شما میدهیم، و توفیق عرض ادب به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام در روز عاشورا را از شما میگیریم”، چه کسی حاضر است قبول کند؟ این نشان میدهد که این سرمایهای است که قابل تعویض با این امور دنیوی نیست. حالا روایات را ببییند تا معلوم شود جایگاه کسی که ولایت امیرالمومنین علیه السلام را دارد، محبت به مولا دارد، اخلاص در این محبت دارد چیست؟
در یک روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که حضرت فرمودند که “حُبُّ عَلِیٍّ یُخْمِدُ النِّیرَان” محبت به علی آتش جهنم را خاموش میکند. این یک روایت. در روایتی دیگر باز حضرت فرمودند که “عُنْوَانُ صَحِیفَهِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع” آغاز نامه و صحیفه مومن، محبت به مولاست. در یک روایت دیگر باز حضرت فرمودند “ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَى حُبِّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَهْلُ الدُّنْیَا مَا خَلَقَ اللَّهُ النَّار” اگر همه مردم بر محبت امیرالمومنین علیه السلام اجتماع میکردند، خدا آتش جهنم را خلق نمیکرد.
در یک روایت دیگر که این روایت خیلی تکان دهنده است پیغمبر خدا فرمودند ” یَا عَلِیُّ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِی قَوْمِه” نوح چقدر در بین قومش بود؟ یک نفر، این مقدار خدا را بندگی کند، ” وَ کَانَ لَهُ مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَبا” به اندازه کوه احد، طلا داشته باشد، ” فَأَنْفَقَهُ فِی سَبِیلِ اللَّه” این کوه طلای به اندازه احد را در راه خدا انفاق کند، “وَ مُدَّ فِی عُمُرِهِ حَتَّى حَجَّ أَلْفَ عَامٍ عَلَى قَدَمَیْه” آنقدر عمر کند که هزار سال حج برود و با این پاهای خود حج انجام دهد. بعد از این هزار حجی که انجام داد ” ثُمَّ قُتِلَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَهِ مَظْلُوما” بین صفا و مروه مظلومانه به قتل برسد. (ببینید اینها را پیغمبر به امیرالمومنین میفرماید) “ثُمَّ لَمْ یُوَالِکَ یَا عَلِی” اما این محبت تو در دلش نباشد، ” لَمْ یَشَمَّ رَائِحَهَ الْجَنَّهِ وَ لَمْ یَدْخُلْهَا” بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد و وارد بهشت نخواهد شد.
مطالبه امیرالمومنین (ع) را بی پاسخ نگذاریم!
این که عرض میکنم قدر بدانید، برای این است. هم قدر بدانید و هم به محبت اکتفا نکنید. محبت، باید ما را به تبعیت برساند، یعنی پیروی از مولا. نباید انسان در محبت توقف کند. محبت باید پایه تبعیت شود. این نعمت را باید شکر بکنیم.
در ینابیع الموده در یک روایتی این از امیرالمومنین نقل شده ” إِنَّ لِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شُرُوطاً” برای لا اله الا الله شروطی است و ” وَ إِنِّی وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ شُرُوطِهَا“من و فرزندانم از شروط توحید هستیم، یعنی توحید و ولایت. توحید بدون ولایت ، نقص در توحید است، بلکه توحید نیست. خب تا اینجا بحث محبت بود. اینجا بحث ولایت بود: “إنَّ لِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شُرُوطاً وَ إِنِّی وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ شُرُوطِهَا” یعنی برادران اهل سنت ما هم آنهایی که محبت به اهل بیت علیهم السلام و امیرالمومنین صلوات الله علیه دارند، این محبت برای آنها در عالم قیامت کار میکند. ما یک محبت داریم و یک شیعه بودن داریم.
در مورد شیعه بودن این روایت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند ” شِیعَهُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَه” آنهایی که به مقام فوز میرسند و به سعادت حقیقت راه پیدا میکنند، شیعه علی هستند. یعنی آنهایی هستند که پیروی میکنند از امیرالمومنین علیه السلام.
در یک روایتی هست که این روایت از خود امیرالمومنین صلوات الله وسلامه علیه نقل شده که این امشب مطالبه امیرالمومنین علیه السلام از من و شماست. یعنی ما چطور می گوییم مطالبات رهبری؟ امشب این مطالبه امیرالمومنین علیه السلام از من و شماست. برادران خواهران تصمیم بگیرید این مطالبه امیرالمومنین علیه السلام را بی پاسخ نگذاریم و یک لبیک عملی به امیرالمومنین علیه السلام بگوییم. فرمودند “أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ” من با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم هستم، “ وَ مَعِی عِتْرَتِی عَلَى الْحَوْض” و عترت من هم با من است در حوض کوثر. ” فَمَنْ أَرَادَنا” هر کس ما را میخواهد، هر کس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم را میخواهد، علی علیه السلام را میخواهد، فاطمه سلام الله علیها را میخواهد، امام حسن علیه السلام را میخواهد، امام حسین علیه السلام را میخواهد و میخواهد پیش اینها باشد و اینها را در عالم قیامت جستجو میکند ” فَمَنْ أَرَادَنا” هر کس ما را میخواهد راهش این است: ” فَلْیَأْخُذْ بِقَوْلِنَا” فرمایشات ما را بگیرد “وَ لْیَعْمَلْ بِعَمَلِنَا” از عمل ما هم پیروی کند. این راهش است. این راه را امیرالمومنین علیه السلام به ما نشان دادند.
خب وقتی ما میگوییم عابس از مخلصین در ولایت امیرالمومنین علیه السلام بوده، یعنی عابس کسی بوده که هم محبت به امیرالمومنین علیه السلام داشته و هم اخذ قول کرده از عترت طاهره و هم “یعمل بعمل العتره” به عمل معصومین اقتدا کرده است. این درسی است دیگر از جناب عابس.
جناب حافظ هم در اشعار خود این را در دو جا آورده است. میگوید:
ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت و لطف اله باش
هر کسی که مقام و منزلت میخواهد باید غلامی امیرالمومنین علیه السلام را بکند. در یک جای دیگر میگوید:
حافظ طریق بندگی شاه پیشه کن
وانگاه در طریق، چو مردان راه باش
در اینجا شاه، یعنی امیرالمومنین. ببین او چه طوری راه میرود؟ چه طوری بندگی میکند؟ طریق بندگی شاه پیشه کن.
بعد یک کلاماتی را عابس در خانه مسلم بن عقیل دارد که وقتی نامه اباعبدالله صلوات الله و سلامه علیه را مسلم بن عقیل میخواند، اولین کسی که اظهار وفاداری میکند، عابس بود، حتی زودتر از حبیب بن مظاهر. که حالا این بحثهایی دارد که اگر عمری باشد ان شاء الله فردا شب عرض میکنیم.