زندگی من زیر و رو شد وقتی …

بسم الله الرحمن الرحیم

ای عزیز، در حالات مرحوم عارف کامل حضرت علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشریف آمده است که آن مرد بزرگ الهی در حق همسرش فرموده بود:

این زن بود که مرا به این جا رسانید؛ او شریک من بوده و هرچه کتاب نوشته ام نصفش مال این خانم است.

خانم به حدی به من کمک میکند که گاه من اطلاع از قبای خود ندارم به این معنا که میرود پارچه ای انتخاب میکند و میخرد و میدوزد و برای پوشاندن در اختیار من میگذارد.

او هنگامی که من فکر میکردم و یا مینوشتم، با من حرف نمیزد تا رشته افکارم از هم گسسته نشود و برای این که خسته نشوم، رأس هر ساعت درِ اطاق مرا باز میکرد و چای میگذاشت و سرغ کار خود میرفت.

و در تمام مدتی که در نجف بودند، این بانوی بزرگوار هر شب ساعت را کوک میکرد و خود بیدار میشد و همسرش مرحوم علامه را برای تهجد و نماز شب بیدار میکرد و بعد از نماز صبح برای آنکه همسرش خسته و کسل نشود و بتواند به مباحثات علمی خود برسد بساط چایی را پهن میکرد و پا به پای او بیدار میماند و سپس صبحانه را فراهم مینمود.

آری بی جهت نیست که مرحوم علامه، در مرگ چنین همسر فداکاری اشک میریزد و میگوید:

وقتی این بانو از دنیا رفت، زندگی من زیر و رو شد و با رفتن او برای همیشه خط بطلان به زندگانی خوش و آرامی که داشتم کشیده شد.

و این بانو به حدّی مراقب بود که به درس و بحث همسرش آسیبی نرسد و رشته افکارش گسسته نشود و خسته فکر و پریشان خاطر نگردد که در مدت یازده سال و نیمی که در نجف اشرف بود، تحمل هر سختی را نمود تا جایی که مرحوم علامه فرمودند:

هشت بچه را پس از تولد از دست داد و دم نزد و در همه این مدت، من مشغول درس خواندن بودم و او تنها در خانه.

منبع: کتاب سلوک با همسر؛ صفحه ۲۷۱.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید