بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْإِسْعَادِ وَ الْحَظْوَهِ عِنْدَکَ» و مرا از سعادتمندان و بهرهمندان نزد خودت قرار ده
در این فراز از مناجات، مناجی محب از حضرت محبوب جلّجلاله درخواست میکند که مرا از سعادتمندان و بهرهمندان نزد خودت قرار ده، و با توجه به فرازهای قبلی این مناجات، چنین خواستهای را باید ناظر به نهاییترین مرتبه سعادت و بهرهمندی دانست که امام(علیه السلام) دوام آن را میخواهد و ما باید توفیق راهیابی به آن و نیز دوامش را مسئلت نماییم.
هر انسانی با هر سلیقهای و با داشتن هر هدف و مقصودی، به دنبال سعادت و خوشبختی خویش است.
به دنبال سعادت بودن و اینکه بنده باید به سعادت پایدار راه پیدا کند، آموزش دادنی نیست، چرا که هر کسی ذاتاً طالب سعادت و خوشبختی حقیقی و پایدار بوده و فطرتاً کمالجو و سعادتطلب است و رهایی از گرفتاریها و ابتلائات را میخواهد و در پی نجات از آنها میباشد و میگردد تا سعادت گمشده خود را پیدا کند؛ چیزی که هست نوعاً نمیدانند که سعادت و خوشبختی حقیقی کدام است و راه دستیابی به آن چه میباشد؟! و بازگشت اختلاف در اینکه سعادت چیست، به اختلاف در جهانبینی میباشد.
سعادت به معنای خوشبختی و نیکبختی و خوشطالعی میباشد و در مقابل آن شقاوت است که به معنای بدبختی میباشد و سعید به کسی گفته میشود که فرجام نیکی دارد.
سعادت، یعنی استفاده صحیح و درست از قوای مختلف مادی و معنوی که حضرت حق جلّجلاله در تحت تصرف و اختیار انسان قرار داده برای رسیدن به هر نوع کمال ممکنی که شایستگی و قابلیت وصول به آن را دارد و برای آن خلق شده است.
بنده، هنگامی به سعادت حقیقی راه پیدا میکند که استعدادها و قوای درونیش شکفته شود و آنچه که حضرت محبوب جلّجلاله در وجود او به ودیعت گذاشته است، فعلیت پیدا کند و در حقیقت تا آدمی به کمال واقعی خود نرسد و استعدادهای انسانیاش ظهور و جلوه و فعلیت پیدا نکند، به سعادت حقیقی راه پیدا نکرده است و سرور و نشاط او، سرور و نشاط حقیقی نخواهد بود؛ و روزی که برایش کشف حقیقت شود، و سرابگونه بودن سرورها و نشاطهایش هویدا گردد، به آتش حسرت خواهد سوخت.