بسم الله الرحمن الرحیم
سرّ دشواری اُنس با حضرت جانان جلّجلاله اُنس گرفتن با مأنوسهای خیالی و پنداری است.
غالب ما در پندار و خیال و توهم زندگی میکنیم و آرزوهای خیالی، گوش و چشم جان ما را پُر کرده و نقشهها و برنامههایی که ترسیم میکنیم و آموزشها و تربیت پذیریهایی که داریم بر اساس همین پندارها و توهمها میباشد.
ما خیال میکنیم همیشه در این دنیا هستیم؛
خیال میکنیم مأنوسهای ما همیشه هستند؛
خیال میکنیم نیاز اصلی ما در غیر خداست؛
خیال میکنیم این تعلقات و وابستگیهای به غیر خدای متعال همیشگی است و به کار ابدمان میآید؛
خیال میکنیم در غیر اُنس با خدای سبحان آرامش و لذتی حقیقی نهفته است و دهها خیال و پندار دیگر که کارمان را به جایی رسانده که هزاران مأنوس خیالی و پنداری داریم.
هر چه به غیر خدا اُنس پیدا میکنیم و اُنسمان شدیدتر میشود، نه تنها آرامش و قراری پیدا نمیکنیم، بلکه اضطرابمان بیشتر میشود، چرا که هیچ یک از این مأنوسهای خیالی، ماندنی نبوده و بقایی ندارند و هر آسیبی که به یکی از این مأنوسهای پنداری برسد و آنها را در معرض از دست دادن دیده و یا حتی فکر از دست دادن آنها را بکنیم، آرامش و قرارمان را از دست داده و مضطرب و افسرده خاطر میگردیم.
کسی که حریم جان خویش را شکسته و هزاران مأنوس خیالی را در آن راه داده و ساکن نموده و جانش با آنها انس گرفته، دل کندن از این مأنوسها که عمری به دنبال تقویتش بوده، دشوار میباشد، درنتیجه اُنس داشتن با حضرت حق جلّجلاله که انیس و مونس و همدم حقیقی میباشد دشوار بوده و ریاضات و مجاهدات پی در پی را میطلبد، نظیر کودکی که با شیر و سینه مادرش اُنس گرفته و جدا کردنش از آن برایش سخت و دشوار بوده و ناگوار جلوه میکند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ