دست نوشته های من از جلسات ساغر عشق(شرح مناجات محبین)«۱۷۴»/نور حقیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

در معنای نور گفته شده: «الظاهرُ بذاتِه و الْمُظْهِرُ لِغَیْرِه»، یعنی کلمه نور عبارت است از هر چیزی که به ذات خود، ظاهر و روشن بوده و برای غیر خود روشن‌کننده باشد.

از آنجایی که ما گرفتار الفاظ و عالم طبیعت و ماده و محسوسات هستیم و از حقیقت و معنا غافلیم ، تا کلمه نور به گوشمان می‌خورد همین نورهای محسوس مادی به ذهنمان می‌آید و فکر می‌کنیم که مصداق نور، فقط همین نورهای محسوس مادی، نظیر خورشید و ماه و ستارگان و چراغ‌هاست که اگر اینها نبود، سراسر جهان تاریک بود و چیزی دیده نمی‌شد. در حالی که نور، منحصر در نورهای مادی نمی‌باشد، مثلاً به «علم» که از نوع جسم و جسمانیات نیست، اطلاق نور شده است:

«الْعِلْمُ‏ نُورٌ یَقْذِفُهُ‏ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاء»؛ (علم، نوری است که خداوند در قلب هر کسی که اراده کند می‌اندازد).

علم، در ذات خودش روشنایی است، «الظّاهِرُ بذاتِه» و جهان را برای انسان روشن می‌کند و آدمی را از تاریکی و ظلمت جهل نجات می‌دهد، «المُظْهِرُ لِغَیْرِه».

معرفه الله، نور است؛ عقل نور است؛ ایمان، نور است؛ قرآن، نور است؛ عشق، نور است که عارف نامور جناب مولوی(قدس سرّه) می‌گوید:

عشق قهار است و من مقهور عشق

چون قمر روشن شدم از نور عشق

پس خداوند نور است، یعنی در ذات خود پیدا و پیداکننده است و برای هدایت انسان‌ها نورهایی را فرستاده که با آن انوار، هدایت شوند و در آیه معروف نور آمده است که:

خداوند نور آسمان‌ها و زمین است؛ ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾ و مراد از آسمان و زمین، یعنی همه جهان و مخلوقات این عالم؛

پس حضرت حق جلّ‌جلاله نور جهان هستی است و ظهور هر مظهری به او سبحانه می‌باشد که خودش به خودی خود ظاهر بوده و با اشراق و نور او خلقت، ظهور یافته که این ظهور اشیاء به نور الهی، عین وجود یافتن آنهاست نه غیر از اصل وجود آنها، به خلاف نور حسی که روشنی اجسام، غیر از اصل وجود آنها می‌باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید