بسم الله الرحمن الرحیم
اگر به ادعیه و روایاتی که از معصومین(علیهم السلام) رسیده توجهی کنیم، معلوم خواهد شد که در کلمات آنها توصیهای مبنی بر این نشده که از حضرت حق جلّجلاله درخواست مشکلات کنیم و بخواهیم که به مصیبتی گرفتار شویم تا آه و نالهامان بلند شود و اجر و پاداش اخرویمان افزون گردد.
درست است که گاهی انسان دچار گرفتاری و رنج و مصیبتی میشود و آه و نالهاش در پیشگاه حضرت حق جلّجلاله بلند شده و به واسطهٔ تحمل و صبری که از خود نشان میدهد، از اجر و پاداش مادی و معنوی و اخروی بهرهمند میگردد، اما این بدان معنا نیست که به ما توصیه شده باشد که مصیبت و گرفتاری از خدا بخواهیم.
از همین جا معلوم میگردد این آه و نالهای که در این مناجات درخواست شده و از آثار محبت الهی میباشد، منشأش غم و غصه و رنج و مصیبت مادی و دنیوی نمیباشد، بلکه منشأش یا ترس از هجران و ابتلای به فراق و جدایی از حضرت معشوق جلّجلاله میباشد و یا منشأش وجد و سروری میباشد که برای عاشق در حال دیدار و وصال معشوقش حاصل میشود.
عاشق از عشق محبوبش به حالتی میافتد که نفَس نفَس میزند و قفسه سینهاش بالا و پایین میرود و آه میکشد و به چنین حالتی «زفیر» گفته میشود و آنگاه که نالهاش بلند میشود «اَنین» میگویند.
در حدیث قدسی آمده است که: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیحکنندگان؛ «اَنین الْمُذْنِبین اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ تَسبیحِ المُسَبِّحین».
این حدیث ما را به مطلبی هدایت میکند و آن اینکه برویم به حال خود فکری کنیم و با محاسبهٔ دقیق، یک یک گناهانمان را به یاد آوریم، آنگاه در پیشگاه الهی اقرار کرده و آه و ناله سر دهیم و عرض کنیم:
خدایا! این یک گناهم، این یک تقصیرم، اگر این را بخشیدی، آن دیگری را چه کنم؟!
و همینطور یک یک نافرمانیها و حریمشکنیهایی که نسبت به ساحت ربوبی داشتهایم نام برده و اشک ریخته و این بیت را زمزمه کنیم که:
گیرم که تو از سر گنه درگذری
زان شرم که دیدی که چه کردم چه کنم
آن بیشرمیها و بیحیاییهای در محضرت را کجا برم؟!
اگر بنده گنهکار باب اعتراف و اقرار به تقصیر خویش را با حضرت محبوب جلّجلاله باز کند، خواهد دید که ذائقهاش چگونه عوض میشود و از عبادت و بندگی خدا لذت وصف ناشدنی میبَرد و میل و رغبت به گناه و معصیت را از دست داده و لذت خیالی و موهوم گناه و دیدن تصاویر حرام و شبههناک تبدیل به تلخی حقیقی آن میشود و در حقیقت مبدأ میل چنین بندهای عوض میگردد و گرایش به خوبیها که اقتضای فطرت مخمورهاش میباشد پیدا میکند.
نتیجه آنکه گاهی منشأ «زفیر» و «اَنین» رنجها و مصیبتهای دنیوی است و گاهی منشأش خوف از هجران و یا وجد و سرور در حال وصال میباشد که اولیای الهی(علیهم السلام) هر دو را دارند.
خدایا! به فراق و هجرانم پایان ده و از کرم خویش مرا به پیشگاهت راه ده تا پس از دیدار جمال بیمثالت، از سوز دل اشک شوق به پایت افشانم و به قول حافظ(قدس سرّه):
بارم ده از کرم بَرِ خود تا به سوز دل
در پای دَمبدم گهر از دیده بارمت