دست نوشته های من از جلسات ساغرعشق(شرح مناجات محبین) «۳۶» / نجوای حضرت حق جل جلاله با بنده اش

بسم الله الرحمن الرحیم

یک وقت بنده با خدای عزّوجل مناجات می‌کند و یک وقت است که خدای سبحان با بنده‌اش نجوا و مناجات دارد که نجوای حضرت حق جلّ‌جلاله با بنده‌اش، عالیترین سیر انسانی می‌باشد.

اینجا همان جایی است که دیگر بنده، مدهوش محبوبش می‌شود و خودیت و منیّت و انیّت موهوم و هستی مجازی‌اش را به کلی از دست می‌دهد و جز حق جلّ‌جلاله نمی‌ماند؛

«وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِکَ فَنَاجَیْتَهُ‏ سِرّاً وَ عَمِلَ‏ لَکَ جَهْراً»

و خدای سبحان با او آهسته سخن می‌گوید و دیگر چیزی از عبد سالک باقی نمی‌گذارد، مگر عبودیت محضه‌اش را و همانطوری که ربوبیت حضرت حق جلّ‌جلاله عین ذات اوست، عبودیت محضه هم عین ذات عبد سالک است، یعنی ذاتٌ ثَبَت له الرَّبط نیست، بلکه عینُ‌الربط و ربط محض می‌باشد.

از آنجایی که حضرت حق جلّ‌جلاله جدای از موجودات و مظاهر نمی‌باشد و همه موجودات از او و با او و به او سبحانه هستند و لحظه‌ای نمی‌توانند بدون او بوده و دوامی ‌داشته باشند، و اسباب هم، صورتاً کاره‌ای هستند و الّا حقیقتاً به او کاره‌اند نه به خود، در نتیجه مناجی و مناجات، همه از او و با او و به او و قائم به حضرت قیّوم سبحانه می‌باشند که بر هر چیزی سبقت ذاتی دارد.

پس فقط اوست که صاحب هر مناجات و نجوایی می‌باشد و در دعای شب پانزدهم ماه مبارک رمضان عرض می‌کنیم:

ای همدم هر سخن پنهان؛ «یَا صَاحِبَ‏ کُلِ‏ نَجْوَى».

اگر دیدهٔ دل آدمی باز شود و یا اگر انسان اهل برهان و قیاس صحیح باشد، چنین خواهد گفت:

ای خدا زاری ز تو مرهم ز تو هم دعا از تو اجابت هم ز تو

«إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَهَ مَحَبَّتِکَ فَرَامَ مِنْکَ بَدَلًا»

خدایا! چه کسی هست که شیرینی محبت تو را چشید و به سراغ غیر تو رفت؟!


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید