دست‌نوشته‌های معارفی من از جلسات اخلاق و معارف روزهای چهارشنبه(۴)

بسم الله الرحمن الرحیم

بار دیگردر تاریخ ۳ بهمن ماه جلسه اخلاق و معارف در شبستان مسجد لولاگر تشکیل شد وحاج آقا به تبیین فرازهایی دیگر از دعای کمیل پرداختند.

در این جلسه حاج آقا در مورد این فراز از دعا مطالبی بیان فرمودند«اللهم انی اسئلک سؤال خاضع متذلل خاشع…»

ایشان فرمودند: این قسمت از دعا به ما ادب در دعا کردن را می آموزد که وقتی خواستیم دعا کنیم وحاجتی را در خواست نماییم،با حال تذلل وخضوع وخشوع چیزی از خدا بخواهیم.

حاج آقا فرمودند:خشوع شکستگی دل وخضوع شکستگی ظاهری می‌باشد و در دنباله این نکته را بیان کردند که:
خشوع عقل وفکر با خشوع دل متفاوت است.

گاهی عقل وفکر انسان حقیقتی را می‌پذیرد و در برابر این حقیقت عقل و فکر سر فرود می آورند ولی دل مقاومت می‌کند و سر فرود نمیاورد و نمی‌پذیرد.

ایشان فرمودند:ریشه ومشکل اصلی تمام گرفتاریهای ما چیزی غیر از این نیست.

اکثر تعطیل شدن وظایف عبودی ما ریشه در همین مسئله دارد که چون( دل ) قساوت  پیدا کرده در مقابل دستورات الهی خاضع و خاشع نبوده و سر فرود نمی آورد

حاج آقا فرمودند: قرآن می‌فرماید که دل بعضی از انسانها از سنگ هم سخت تر است .

سنگ و صخره شکاف بردار هستند و گاهی چشمه ایی از دل آنها بیرون می آید ولی دل بعضی از انسانها تکان نمی خورد و تغییری در آنها ایجاد نمیشود.

ایشان فرمودند:خداوند تبارک و تعالی هم ،با (دل) انسان کار دارد.و روایتی از رسول خدا(ص) بیان کردند که حضرت فرموده‌اند :خداوند به دلتان نظر میکند.

حاج آقا فرمودند:باید به داد این دل رسید.

سیر و سلوک، طی وطریق, کشف وشهود، مشاهده و قرب الهی همه کار دل است.

در دنباله در ذیل واژه خاشع، به بیان جلوه های از خشوع پرداختند و با نقل روایتی از علامه طباطبایی فرمودند:

در این روایت نقل شده که رسول خدا(ص) برنامه اش اینگونه بود که آنقدر گریه می‌کردند که محل نماز ایشان از اشک حضرت خیس می گردید.

در مورد امیر المومنین علی(ع) در روایت نقل شده که در مقام عبودی بیهوش می شدند.

حاج آقا فرمودند:در چنین مواقعی شیطان رهزنی میکند که او پیامبر بود و این هم امام معصوم !!!!ما نمی‌توانیم اینگونه باشیم.

حضرت علی (ع) در روایتی که خصوصیات اصحاب و یاران رسول خدا(ص) رابیان میفرمایند، پاسخ این شبهه را داده اند.

حاج آقا در انتهای جلسه به شرح و تبیین این گفته تکان دهنده حضرت که در نهج البلاغه آمده پرداختند.

ممکن است شما دوست داشته باشید