برشی از کتاب سلوک با همسر/ قسمت اول

قبل از آنکه تشکیل زندگی دهم و همسر اختیار کنم، برنامه روزانه ام این بود که نوعا صبح زود به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه – سلام الله علیها – مشرف می شدم و پس از انجام برنامه های عبادی و درسی، منتظر می ماندم تا در راه بازگشت فقیه عارف، حضرت آیت الله بهجت – قدس سره – از حرم به منزل، سوالات خود را از ایشان پرسش نمایم و بهره های اخلاقی خود را ببرم که آثار و برکات زیادی را به همراه داشت. این برنامه، پس از ازدواج نیز ادامه پیدا کرد تا اینکه روزی آن بزرگ مرد عارف روشن ضمیر، بی مقدمه فرمودند: “برنامه هر روز شما اینگونه است؟!” عرض کردم بله. فرمودند: “بد نیست که بعضی روزها به درس نیایید و به خانواده رسیدگی نمایید؛ مرحوم مظفر بعضی روزها به درس نمی آمد و شبها نزد دوستان می آمد و از نوشته های آنها استفاده می کرد” . از این پرسش و توصیه آن عارف واصل فهمیدم که رمزی در کار است و گره ای بر کارم افتاده که آن مرد تیزبین الهی خواسته اند گره گشایی و غفلت زدایی نمایند و به این حقیر اسیر شده در اوهام و خیالات بفهمانند که این روشی که قبل از ازدواج داشته ای، بعد از ازدواج باید به گونه ای باشد که حقی از حقوق کثیر شریک زندگی ات فوت و تضییع نگردد.

پس از آنکه نزد خانواده آمدم و از او سوال کرده و نظرش را جویا شدم، متوجه شدم او از آنکه بیشتر ساعات شبانه روز را تنها و دور از همه اقوام و خویشان بوده، در دل کدورتی پیدا نموده و اظهار نمی کرده است؛ و همین ایجاد کدورت ها و تضییع حقوق هاست که خار راه طریق بوده و مانع بهره برداری های معنوی و کشف حجابها می شود و  از برکات تلاشهای علمی و عملی آدمی می کاهد.

 

کتاب سلوک با همسر

ممکن است شما دوست داشته باشید