سلسله جلسات ماه رمضان، شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی؛ جلسه پانزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.
عرض کردیم که قبل از اینکه وارد روایات شویم سه مطلب را باید خدمت عزیزان عرض کنیم که دو مطلب آن در جلسه قبل عرض شد و مطلب سوم باقی ماند که این را هم عرض کنیم و وارد روایات شویم و آن این که اهدای ثواب تلاوت به روح اشرف مخلوقات حضرت نبی خاتم صلی الله علیه و آله و سلم سبب خوشحالی آن حضرت خواهد شد و خوشحالی پیغمبر خوشحالی همه انبیا و اولیای الهی را در پی دارد و به تعبیر دقیقتر خوشحالی پیغمبر خوشحالی همه عوالم وجودی را در پی دارد. این خوشحالی به دنبال خودش گشایشهای معنوی، دستگیریهای پی در پی و همین طور تامین سعادت دنیا و آخرت و توجهات خاصه آن حضرت را در پی خواهد داشت. اهدای ثواب تلاوت قرآن یک چنین برکاتی نصیب انسان میکند.
روایاتی راهگشا در باب برکات نیابت و اهدای ثواب
در اینجا در باب برکات نیابت و برکات اهدای ثواب روایاتی مطرح است. چون عرض کردیم که انسان هم میتواند قرآن را تلاوت کند و ثواب این تلاوت را هدیه کند، یا اینکه به نیابت از حضرت این قرآن را تلاوت کند. برکات نیابت و اهدای ثواب در روایاتی مطرح است که ما به بخشی از اینها میپردازیم.
قبل از ورود در روایات مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه در کتاب شریف کافی ( این کتاب کافی هشت جلد است دو جلد آن اصول کافی است پنج جلد آن فروع کافی است و یک جلد آن هم روضه کافی. ترجمه آن دو جلد اصول کافی است که تبدیل به چهار جلد شده و اخیراً هم در مجلّدات بیشتر چاپ شده است.) در بخش فروع کافی، مرحوم کلینی ابوابی را به مسئله نیابت از ائمه معصومین صلوات الله علیهم اختصاص داده است تحت عنوان “بَابُ الطَّوَافِ وَالْحَجِّ عَنِ الأَئِمَّهِ علیهم السّلام“. یا اصلا نیابت از دیگران، مثلا اگر شما میخواهید یک حج عمره انجام دهید این را به نیابت از دیگری میخواهید انجام دهید یا میخواهید اهدای ثوابی کنید، یک باب دیگر هست با عنوان ” بَابُ مَنْ یُشْرِکُ قَرَابَتَهُ وَ إِخْوَتَهُ فِی حَجَّتِهِ أَوْ یَصِلُهُمْ بِحَجَّهٍ” که شریک میکند اقربای خودش را، برادران خودش را، یا صله میکند یک حجّی را برای اینها، با حج یک صلهای انجام میدهد نسبت به اقربای خودش. البته این حج هم حج واجب نیست و اینها همه امور مستحب است. پس ما در روایات خودمان باب داریم.
نیابت از حضرت فاطمه(س)، بهترین عمل
یک روایتی که راهگشا است و مبنای این دستور است روایتی است از حضرت جواد الائمه صلوات الله و سلامه علیه. راوی موسی بن قاسم میگوید « قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی» به امام جواد عرض کردم « قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ » میخواهم یک طوافی را از طرف شما و از طرف پدر شما انجام دهم « فَقِیلَ لِی إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لَا یُطَافُ عَنْهُمْ» ولی به من گفتهاند که طوافی نمیتوانی از طرف اوصیاء و ائمه معصومین انجام دهی، همین طور هست؟ « فَقَالَ لِی» حضرت جواد الائمه فرمودند «بَلْ طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ.» طواف کن هر مقدار که میتوانی. اینکه به تو گفتهاند که نمیشود نه تنها غلط است بلکه هر مقدار که میتوانی از طرف ائمه طواف کن. این جائز است و هیچ مشکل شرعی هم ندارد.
« ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِثَلَاثِ سِنِینَ » حدود سه سال گذشت بعد به حضرت عرض کردم « إِنِّی کُنْتُ اسْتَأْذَنْتُکَ فِی الطَّوَافِ عَنْکَ » من قبلا از شما اجازه طواف گرفتم و « عَنْ أَبِیکَ فَأَذِنْتَ لِی» اجازه گرفتم که از طرف شما و پدر شما طوافی انجام دهم، شما به من اجازه دادی. « فِی ذَلِکَ فَطُفْتُ عَنْکُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ » آن مقداری که خدا میخواست من این کار را انجام دادم. یعنی خیلی طواف کردم. « ثُمَّ وَقَعَ فِی قَلْبِی شَیْءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ » بعد در دلم یک چیزی افتاد و آن را عملی کردم « قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ » حضرت فرمودند که اینکه در دلت افتاد چه بود؟ « قُلْتُ طُفْتُ یَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّه صلّی الله علیه و آله و سلّم» گفت من در دلم افتاد که یک روزی را از طرف پیغمبر طواف کنم. تا اسم پیغمبر آمد « قَالَ: ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ.» سه مرتبه امام جواد صلوات بر پیغمبر فرستادند.
بعد برای امام توضیح میدهد که « ثُمَّ الْیَوْمَ الثَّانِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ » روز دوم از جانب امیرالمومنین طواف کردم « ثُمَّ طُفْتُ الْیَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَیْنِ وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْیَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْیَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِیکَ مُوسَى وَ الْیَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِیکَ عَلِیٍّ وَ الْیَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْکَ یَا سَیِّدِی.» سپس یکی یکی روزها را میشمارد که از طرف ائمه طواف انجام داده تا اینکه میگوید روز دهم هم از جانب شما طواف کردم. « وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَدِینُ اللَّهَ بِوَلَایَتِهِمْ » من ولایت اینها را پذیرفتهام، اینها کسانی هستند که من ولایت اینها را قبول دارم. « فَقَالَ إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِینَ اللَّهَ بِالدِّینِ الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَیْرَهُ » حضرت در پاسخش فرمودند: این همان چیزی است که خدا از بندگانش غیر از این اگر باشد نمیپذیرد. یعنی همین ولایتی که داری بر همین باقی بمان، این همان دینی است که خدا میپذیرد.
« قُلْتُ: وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّکَ فَاطِمَهَ » سپس به امام عرض میکند که من گاهی هم از جانب مادر شما حضرت زهرا سلام الله علیها طواف میکردم و « وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ » گاهی هم از جانب ایشان طواف نمیکردم. « فَقَالَ: اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا » حضرت فرمودند: این را خیلی انجام بده به نیابت از صدیقه طاهره « فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ » این بهترین چیزی است که تو انجام میدهی. آن استفادهای که ما میخواهیم بکنیم از این روایت، این است که مسئله اهدای ثواب به رسول خدا و ائمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم این یک چیزی است که مبنای روایی دارد، ذوقی نیست، کسی نگوید اینها خواب زده شدهاند. اینها روایات ماست.
چه کنیم تا در قیامت، همراه پیامبر(ص) باشیم؟
آن روایت در باب طواف بود، حالا میآییم در باب قرآن. این را هم دقت کنید. آنجا هم طواف خصوصیت نداشت، فقط مصداق سئوال در مورد طواف بود. اینطور استفاده نشود که مسئله اهدای ثواب و نیابت فقط به طواف خصوصیّت دارد، نه. طواف فقط یک مصداق بود. روایت دیگر از امام کاظم صلوات الله وسلامه علیه است. علی بن مغیره میگوید به امام کاظم عرض کردم « أَبِی یَخْتِمُهُ أَرْبَعِینَ خَتْمَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ » علی بن مغیره میگوید که پدر من در یک ماه رمضان چهل بار ختم قرآن میکرد « ثُمَّ خَتَمْتُهُ بَعْدَ أَبِی» من هم بعد از پدرم ختم قرآن میکردم « فَرُبَّمَا زِدْتُ وَ رُبَّمَا نَقَصْتُ وَ إِنَّمَا یَکُونُ ذَلِکَ عَلَى قَدْرِ فَرَاغِی » میگوید گاهی من بیشتر از پدرم ختم میکردم یعنی پدرش چهل ختم میکرده این بیشتر میکرده و بعضی ایام هم بود که من کمتر از پدرم ختم قرآن میکردم. خب این کم و زیاد کردن منشأش چه بوده؟ علی بن مغیره میگوید « عَلَى قَدْرِ فَرَاغِی وَ شُغُلِی وَ نَشَاطِی وَ کَسَلِی» این مربوط بود به فراغت من شغل من نشاط من و کسالت من. گاهی کسل بودم کمتر قرآن میخواندم گاهی که فراغت داشتم بیشتر قرآن میخواندم گاهی که نشاط داشتم بیشتر میخواندم بستگی داشت به حالم.
« فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْفِطْرِ » وقتی که عید فطر میشود « جَعَلْتُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَتْمَهً » یک ختم آن را به روح رسول خدا اهدا میکردم «وَ لِعلیٍّ أُخری وَ لِفَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ خَتْمَهً وَ لِلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ خَتْمَهً حَتَّى اِنْتَهَیْتُ إِلَیْکَ» و یکی ختم آن را به امیرالمومنین تا میرسیدم به شمای موسی بن جعفر « فَصَیَّرْتُ لَکَ وَاحِدَهً مُنْذُ صِرْتُ فِی هَذِهِ اَلْحَالِ » تا حالا همین طوری بوده که یکی را هم به شما میدادم. این برنامه من بوده، « فَأَیُّ شَیْءٍ لِی بِذَلِکَ؟» این چه فایدهای برای من دارد؟ اثرش را میخواهم بفرمایید. این کار را من میکردم پدرم هم میکرده منتها پدرم ختم میکرده، ولی من نه تنها ختم قرآن میکردم بلکه این اهدای ثواب را هم داشتهام « قَالَ لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ » با این اهدای ختم قرآنهایت، روز قیامت با اینها خواهی بود. این چیز کمی نیست. آدم در ماه رمضان قرآن تلاوت کند اثرش این باشد که در قیامت با پیغمبر خدا باشد، این مگر چیز کمی است؟ پیغمبر خدا، پیغمبری که خیلی ما نسبت به او کم لطفی کردیم و از او غافل هستیم، پیغمبری که جبرئیل به یک جا میرسد متوقف میشود:
گفت جبریلا بیا آن در پِیَم
گفت رو رو من حریف تو نیم
خب، اثر این ختم قرآنی که به روح رسول خدا هدیه شود، میشود بودن با پیغمبر در روز قیامت. «قُلْتُ اَللَّهُ أَکْبَرُ » علی بن مغیره میگوید تا این را حضرت فرمود من گفتم الله اکبر، یعنی این چه عظمتی هست که نصیب انسان میشود « فَلِی بِذَلِکَ؟» یعنی این نصیب من میشود؟ « قَالَ نَعَمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ» سه بار حضرت فرمود: بله بله بله.
آثار اعمال از همینجا شروع میشود، اما در قیامت شهود
این نکته را من در یکی از جلسات مفصل بحث کردم، اینجا فقط یک اشارهای میکنم. ببینید عزیزان وقتی گفته میشود انسان اگر مال یتیم بخورد « إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا » دارد آتش میخورد، ظاهرش مال یتیم است اما باطنش آتش هست، یا اگر گفتند که ختم قرآن کنید ثوابش را به رسول خدا بدهید در قیامت با پیغمبر خواهید بود، معنایش این نیست که در آنجا یک اتفاقی میافتد که قبلا نبوده. در عالم قیامت کشف حقیقت میشود. یعنی چه کشف حقیقت میشود؟ یعنی آنکه الان مال یتیم میخورد همین الان دارد پارههای آتش میخورد منتها چون محجوب هست و در حجاب هست این را نمیبیند. عالم آخرت که کشف حجاب میشود و پردهها کنار میرود آنجا میبیند. اینکه در قیامت با پیغمبر خواهد بود، آن روز، روز کشف حقیقت است و میبیند این را و الّا از آثار معیّت با پیغمبر در این عالم بهرهمند خواهد بود. همینجا در دنیا مورد عنایت حضرت قرار میگیرد این شخص.
« قَالَ نَعَمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ» این دیگر یک شهد شیرینی است که هیچ لذتی با آن برابری نمیکند. که آن شب عرض کردم که زنهایی که در بهشت هستند افراد را صدا میزنند که ما منتظرتان هستیم چرا نمیآیید؟ اینها دور اباعبدالله امام حسین صلوات الله و سلامه علیه حلقه زدهاند و نشستهاند و سرشان را هم بلند نمیکنند تا حرف و پیغام اینها را بشنوند. محو جمال سیدالشهدا هستند. هیچ لذتی، هیچ لذت بهشتی برابری نمیکند و این هم چیز راحت و رایگانی نیست که همین طوری به انسان بدهند. اینها زحمت میخواهد، زحمت میخواهد و زرنگی میخواهد. گاهی هم انسان باید زرنگ باشد. امسال این را شما یاد گرفتید این خودش یک زرنگی هست که شما تا حالا قرآن میخواندید، خب از ثوابش بهرهمند میشدید. اما حالا قرآن میخوانید هدیه به پیغمبر خدا میکنید، این زرنگی است. هم آن معیّت را دارد هم ثواب قرآن را برای شما مینویسند، چیزی هم از شما نمیخواهند. این را زرنگی میگویند. سالک باید زرنگ باشد.
هدیه کنید، تا هنگام مرگ دستگیری کنند
روایت دیگری هست که از امام هادی صلوات الله و سلامه علیه است. راوی میگوید که به حضرت هادی عرض کردم که « إِنِّی زُرْتُ آبَاءَکَ » من قبر پدر بزرگوار شما را زیارت کردم « وَ جَعَلْتُ ذَلِکَ لَکَ » اما این ثواب زیارت را برای شما قرار دادم. رفتم زیارت پدر شما اما ثوابش را گذاشتم برای شما. به امام هادی عرض میکند. حضرت فرمودند که « فَقَالَ لَکَ بِذَلِکَ مِنَ اللَّهِ ثَوَابٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ» خوب دقت کنید تعبیر حضرت را. با این کارت که پدرم را زیارت کردی اما ثوابش را به من دادی، از ناحیه خدا برای تو اجر و ثواب عظیمی است « وَ مِنَّا الْمَحْمَدَهُ » و از ناحیه ما هم مورد سپاس قرار گرفتی. خب سپاسی که ائمه هدی میکنند که اینها بدهکار به کسی نمیشوند. اینها تلافی میکنند به چند برابر. لذا کلمه «من الله اجر و ثواب» و کلمه «منا المحمده» این خودش یک لطافتی دارد از خدا و از ناحیه ما. «منّی» هم نیست «منّا» است. اهدا به من کردی، اما از ناحیه ما اهل بیت، تو مورد سپاس قرار میگیری. جزا به تو میدهند و تلافی خواهند کرد.
اما چه تلافی آنها میکنند؟ تلافی آنها در زیارت جامعه کبیره هست « عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ » یک توفیقی نصیب شما میشود که هر چه فکر میکنید میگویید این از کجا آمد؟ چه شد؟ الان هم در همین ساعات که ما نشستهایم دور هم این مطالب را رد و بدل میکنیم نمیدانیم ریشهاش چیست؟ حالا اجداد ما کاری کردهاند که ما در این ساعت آمدهایم در خانه خدا. خود ما کاری کردهایم، زیارت اربعینی رفتهایم حالا میخواهند تلافی کنند؟ نمیدانیم ولی هر چه هست بدانید این مال خود ما نیست و آنها بر ما منت دارند، ما بر آنها منت نداریم. ما الان در این ساعات میتوانستیم کنار آبمیوه فروشیها و رستورانها و پارکها و مثل خیلیها باشیم. اما الان آمدیم در خانه حضرت دوست، در خانه محبوبمان.
روایت دیگر را مرحوم ابن طاوس رضوان الله تعالی علیه در “جمال الاسبوع” نقل میکند. در آنجا میفرماید که « من جعل ثواب صلاته لرسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و أمیر المؤمنین علیه السلام، والأوصیاء من بعده» کسی که نماز بخواند و ثواب این نمازش را هدیه کند به روح رسول خدا و امیرالمومنین و دیگر اوصیاء « أضعف الله له ثواب صلاته اضعافا مضاعفه » خدا چند برابر این نمازی که خوانده پاداش میدهد و ثوابش را چندین برابر میکند. یک نماز خوانده و یک ثوابی دارد اما چون این را اهدا کرده، مضاعف میشود تا « حتى ینقطع النفس» این پاداش تا زمان مرگش همینطور اضافه میشود
« ویقال له قبل ان یخرج روحه من جسده» آن لحظهای که در حال احتضار قرار گرفته وقتی که جانش میخواهد از بدنش جدا شود آن لحظه، لحظه سختی هم هست، ماها میگوییم که خوشا به حال فلانی افتاد و مرد! سکته کرد دیگر! نه، ما نمیدانیم که در آن لحظه چه اتفاقاتی افتاده است. جان دادن چیز آسانی نیست. ما یک لحظه میبینیم اما این چه عوالمی را طی کرده و چه اتفاقاتی برای او رخ داده ما بیخبریم. آنجا همه ما احتیاج داریم، همه احتیاج داریم «و یقال له قبل ان یخرج روحه من جسده: یا فلان هدیتک الینا، والطافک لنا، فهذا یوم مجازاتک ومکافاتک » آن هدیهای که دادی، نمازی که هدیه کردی رسید، حالا وقت آن است که ما دستگیری کنیم از تو. حالا میخواهیم پاداش بدهیم، حالا میخواهیم تلافی کنیم «فطب نفسا» هدیهها و آن احسانهایت به ما رسیده پس دلت را خوش بدار «فطب نفسا و قرّ عینا» چشمت به آن چیزهایی که خدا برای تو مهیا کرده روشن باشد «و قرّ عینا بما اعدّ الله لک و هنیئا لک بما صرت الیه» و به آنچه رسیدی گوارایت باشد. ببینید کجاها تلافی میکنند؟ البته اینها همه در مورد نمازهای مستحبی است. حالا این یک جلوه تلافی است. اما اینها در طول حیات هم تلافی میکنند. وقتی میفرماید که «اضعافا مضاعفه» این همین طور اضافه میشود، تضاعف پیدا میکند، همینطور آثارش میآید در زندگی انسان. خب این هم یک روایت.
نه تنها کم نمیشود، بلکه اضافه میشود
این روایت را خوب دقت کنید ما از این یک استفادهای میخواهیم ببریم. این مربوط به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیست. این مربوط به مادر و پدر انسان است. اما میدانید که پدر حقیقی ما رسول خداست. پدر حقیقی ما امیرالمومنین است « أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه » من و علی پدر این امت هستیم. شما نسبت به والدین خودتان اگر اهدای ثواب کنید نیابت کنید چه اتفاقی رخ میدهد؟ بعد این را بیاورید سراغ پدر حقیقیتان رسول خدا، بعد ببینید چه اتفاقی میافتد؟ از امام صادق نقل شده که سئوال شد در رابطه با کسی که مادرش از دنیا رفته – این هم در کتاب کافی است- و دوست دارد که حجّش را برای مادرش قرار دهد. این را تاکید میکنم که این حج واجب نیست، اینها همه مستحب است. چون واجب که تکلیف است. حضرت فرمودند که « یُکْتَبُ لَهُ وَ لَهَا وَ یُکْتَبُ لَهُ أَجْرُ الْبِرِّ» اگر این حج مستحبی خود را اهدا به مادرش کند یا به نیابت از مادرش انجام دهد، هم حج را برای این پسر مینویسند، یک حج هم برای مادرش مینویسند. این که میگویم انسان باید زرنگ باشد این است. فکر نکند اهدا میکند چیزی از او کم میشود. هم یک حج برای مادرش مینویسند هم یک حج برای پسر مینویسند یک چیزی اضافه هم میدهند، « وَ یُکْتَبُ لَهُ أَجْرُ الْبِرِّ» چون یک برّی هم نسبت به مادرش داشته، ثواب این کار نیک را هم میدهند.
حالا شما قرآن میخوانید، ختم قرآن میکنید، ثواب قرائت قرآن خودتان را هدیه میکنید به روح رسول خدا. خب هم این هدیه شما را قبول میکنند و برای شما هم آن ختم قرآن را مینویسند. این برّ هست یا نه؟ ثواب برّ را هم به شما میدهند. این یک روایت.
روایت دیگر باز از حضرت نقل شده در رابطه با کسی که پدر و مادر و خویشاوندان خودش را در حجش شریک کرده. یک حج مستحبی انجام میدهد اما همه را در ثوابش شریک میکند. حضرت فرمودند که « إِذاً یُکْتَبَ لَکَ حَجٌّ مِثْلُ حَجِّهِمْ » حج برای تو مینویسند، برای آنها هم مینویسند «وَ تَزْدَادَ أَجْراً بِمَا وَصَلْتَ» یک صلهای هم نسبت به اینها انجام دادی، ثواب این صله را هم به تو میدهند. خب این اهدای ثواب ختم قرآن یک صلهای است به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم.
در یک روایت دیگری هست که « مَنْ وَصَلَ أَبَاهُ أَوْ ذَا قَرَابَهٍ لَهُ فَطَافَ عَنْهُ » اگر کسی برای پدر یا خویشانش با انجام طواف یک صلهای کند « کَانَ لَهُ أَجْرُهُ کَامِلًا » اجر او کامل داده میشود. کلمه «کاملاً» یعنی چیزی از شما کم نمیشود بلکه اضافه گیر شما میآید. من این روایت را همین طور پیوسته میآیم جلو تا به آن نتیجهای که میخواهیم برسیم. « وَ لِلَّذِی طَافَ عَنْهُ مِثْلُ أَجْرِهِ » همین چیزی که به خودش میدهیم به آن پدر و اقوامی که از ناحیه آنها انجام داده هم میدهیم، اما یک چیزی اضافه به این فرد میدهیم « وَ یُفَضَّلُ هُوَ بِصِلَتِهِ إِیَّاهُ بِطَوَافٍ آخَرَ » و بخاطر صلهای که انجام داده پاداش ثواب دیگری هم به او میدهیم.
حالا این لطائف و ریزهکاریها را خوب دقت کنید. اینکه میگویند ثواب به او میدهیم فقط این نیست که شخص منتظر بماند که در عالم آخرت اینها نصیبش شود، نه اینها آثارش در همین دنیا به سراغ او میآید و نتایجش را میبیند. چرا؟ چون وقتی گفته میشود که ثواب دارد این کار، یعنی یک عملی است که محبوب حضرت حق است، عمل مبغوض را خدا که پاداش نمیدهد، عمل محبوب را پاداش میدهد و این آثارش میآید در میان زندگی انسان.
در یک روایت دیگر از امام صادق علیه السلام هست که « لَوْ أَشْرَکتَ أَلْفاً فِی حَجَّتِک» پله پله، مطلب بالا رفت. اگر هزار نفر را در حج خودت شریک کنی « لَکانَ لِکلِّ وَاحِدٍ حَجَّهٌ » گویی که برای تک تک هر هزار نفر، یک حج انجام دادی. وقتی هزار نفر را شریک کردی برای هر کدام یک حج مینویسیم « مِنْ غَیرِ أَنْ تَنْقُصَ حَجَّتُک شَیئاً» بدون اینکه از حجّی که تو انجام دادی چیزی کم شود.
سالک باید زرنگ باشد
همه اینها را عرض کردیم که ببینید وقتی که یک بزرگوارانی مثل مرحوم آیت الله پهلوانی یا مرحوم آیت الله جعفری و مشایخشان مثل مرحوم علامه طباطبائی چیزی میگویند، مدرکش کجاست؟ اینها با حساب و کتاب حرف میزنند.
اینکه عرض کردم سالک باید زرنگ باشد همین است. تلاوت قرآن مثلا نیم ساعت اگر زمان ببرد این نیم ساعت را میتوانید یک تلاوتش بکنید برای خودتان، میتوانید یک تلاوتش کنید، هم برای خودتان هم برای پیغمبر و یک چیزی اضافه هم گیر شما بیاید. حالا آن چیز اضافه چیست؟ در آن روایت بود که اینها تلافی میکنند «و منا المحمده» تلافی میکنند، آنها زیر دین کسی نمیمانند، تلافی میکنند. در این دستگاه هیچ چیزی گم نمیشود. در همه دستگاهها گم میشود، حتی در خانواده. مرد در بیرون زحمت میکشد، گاهی بیست طبقه بیرون از پنجره خانه، خودش را در معرض خطر گذاشته طناب به خودش بسته دارد شیشه ساختمان را پاک میکند تا یک لقمه حلال ببرد به خانه. اگر یک بی مهری، یا یک اخم بکند همه اینها در خانه گم میشود. عکسش هم همینطور است. زن صبح تا شب زحمت میکشد، یک روز حالش خوش نبود همه زحماتش نادیده گرفته میشود. اما در دستگاه اهل بیت در خانه خدا در محضر ربوبی هیچ چیزی گم نمیشود. نه تنها گم نمیشود بلکه چند برابر پاداش میدهند و جبران میکنند.
حالا اینجا باز مطالب دیگری هم هست که عرض میکنیم و بعد میرویم سراغ آن مطلبی که آقای پهلوانی در ماه رمضان در باب تلاوت قرآن یک دستوری داشتند، آن دستور را مطرح میکنیم و مبنای روایی آن را مورد بحث قرار میدهیم.