سلسله جلسات ماه رمضان، شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی؛ جلسه بیست و ششم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.
بحث ما پیرامون کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله پهلوانی بود که در کتاب “عید وصال” جمع آوری شده و عرض کردیم که در ضمن شرح این کلمات به تبیین مکتب سلوکی این فقیه عارف هم خواهیم پرداخت. در این رابطه مطالبی را خدمت عزیزان عرض کردیم. پس از آن به موضوع “مسجد” رسیدیم.
کلمات این بزرگوار را مطرح کردیم و روایتی قدسی که از مهمترین روایات در باب اخلاق توحیدی است، در شب قبل نسبت به مسجد مطرح شد و توضیح داده شد. عرض کردیم که باید بپردازیم به نور ملکوت مسجد.، معامله ما با مسجد مثل معامله با سایر امکنه و اراضی نباشد؛ این یک حساب خاصی دارد. یک روایتی در شب قبل عرض شد که حضرت فرمودند:
“در هر مسجدی ترشحی از خون نبی یا وصی نبی که به شهادت رسیده است هست” و عظمت آن مسجد و سرّ اینکه این مکان فضیلت دارد، همان ترشح است که این هم در شب قبل بحث شد.
اقامه نماز در اداره ای که همسایه مسجد است، فرهنگ غلطی است.
حالا یک چند روایت باقی مانده این روایات را هم دقت کنید و بعد به مسئله آبادی ظاهری و باطنی مسجد بپردازیم. این بحثی که ما مطرح کردیم، جهتی دارد. جهتش فردا شب روشن خواهد شد که “من از مسجد و مدرسه بیزار شدم” این یعنی چه؟
این به همان حقیقت مسجد برمیگردد، که اگر انسان فقط به ظاهر مسجد اکتفا کند و تنها به عبادات قشری در آن بپردازد و از ملکوت و حقیقت مسجد که مایه عروج انسان است، غافل بماند و به کمال غایی خلقت راه پیدا نکند، اینها است که بیزاری دارد نه خود مسجد. که این بحث را فردا شب که شب پایانی جلسه ما هست، آنجا باید هم کلمات حافظ، هم کلمات مرحوم آیت الله پهلوانی، هم کلمات امام دیده شود.
روایتی که در باب اهمیت مسجد مطرح است، یکی این روایت است که شیخ طوسی نقل میکند از امام صادق صلوات الله وسلامه علیه که حضرت فرمودند: “رُفِعَ إِلَى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِالْکُوفَهِ” خبر دادند به امیرالمومنین که حضرت هم در کوفه بودند (ظاهرا دوران حاکمیت امیر المومنین بوده) “أَنَّ قَوْماً مِنْ جِیرَانِ اَلْمَسْجِدِ” عدهای هستند که خانههایشان نزدیک مسجد هست “لاَ یَشْهَدُونَ اَلصَّلاَهَ جَمَاعَهً فِی اَلْمَسْجِدِ” در مسجد حضور پیدا نمیکنند که نمازهایشان را به جماعت بخوانند.
یکی از این فرهنگهای غلط ما، همین نمازهای جماعت در اداراتی است که کنار آن اداره، مسجد هست، خب بیایید در مسجد بخوانید. یک مدرسه شیخ عطاری بود قبل از خیابان رودکی سر کوچه خوشنویس باشی که الان مهدکودک شده. ما آن موقع دبستانی بودیم. زمان طاغوت بود. هفتهای یکبار معلمین ما، ما را برمیداشتند به همین مسجد لولاگر میآوردند که در نماز جماعت ظهر شرکت کنیم. بارها در جلسات عرض کردم که خود “مسجد” موضوعیت دارد که حالا در ضمن روایات معلوم خواهد شد.
امام علی(ع): همسایگان مسجد که مسجد نمیروند، کوچ کنند!
خب این خبر را به امیرالمومنین دادند که عدهای کنار مسجد خانه دارند، اما به مسجد نمیآیند که نماز جماعت بخوانند “فقال علیه السلام لَیَحْضُرَنَّ مَعَنَا صَلاتَنا جَماعَهً” یا باید اینها در نماز جماعتها شرکت کنند “أوْ لَتَحَوَّلِنَّ عَنّا وَ لا یُجاورُنا وَ لا نُجاورُهُم” یا از این مکانها کوچ کنند بروند و نه ما مجاور اینها باشیم و نه آنها مجاور ما باشند. نه ما آنها را ببینیم نه آنها ما را ببینند! اگر میبینند که مسجد نمیآیند، خانهشان را از آنجا تغییر دهند بروند جای دیگر و الا اگر مجاور مسجد هستند، همسایه مسجد هستند، نزدیک مسجد هستند، باید حضور پیدا کنند. این یک روایت.
روایت دیگر از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است. حضرت فرمودند: “مَنْ مَشی اِلَی الْمَسْجِدِ” کسی که حرکت میکند به سمت مسجد “لَمْ یَضَعْ رِجْلَهُ عَلی رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ” این شخص پایش را روی هیچ تر و خشکی نمیگذارد (به هر حال اینکه به سمت مسجد میآید یا آن زمین، مرطوب است یا خشک. یعنی هیچ جا پایش را نمیگذارد مگر اینکه) “اِلاّ سَبَّحَتْ لَهُ الْاَرْضُ” مگر اینکه آن قسمت زمین برای او تسبیح میکند. خب این پاداش مال جای دیگر نیست. حالا حساب حرم ائمه معصومین و اینها جداست. آنها را عرض کردیم که نماز خواندن در حرم امام اشرف از مسجد است. اما این را که کنار بگذاریم، مرتبه بالاتر از مسجد نداریم.
یک روایت دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هست که فرمودند: “اِنَّ اللهَ تَعالی یُعْطیکَ ما دُمْتَ جالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسَ فیه دَرَجَهً فِی الْجَنَّهِ” (خیلی عجیب است این روایت!)
حضرت فرمودند: هر کسی که به مسجد بیاید، تا مادامی که در مسجد هست و هر نفسی که در مسجد میکشد، خداوند درجهای به او در بهشت میدهد.
شما یک دقیقه چند تا نفس میکشید؟ این خیلی مهم است. حالا وقتی انسان برود در آن دنیا و این آثار را ببیند، این یک حسابی دارد. مکرر عرض کردیم که ظرف قیامت ظرفی است که حقایق مشهود آدم میشود. ولی این آثارش در عالم دنیا هست، در زندگی انسان میآید، در روح انسان میآید، بودن در مسجد انسان را از جهت معنوی ارتقا میدهد.
عمران مساجد، یکی از صفات خاص مؤمنان
در باب آداب ظاهری و باطنی مسجد نیز به چند نکته اشاره می کنیم. ذات اقدس ربوبی در قرآن، معمور نگه داشتن مسجد را از ویژگیهای خاص بندگان مومن میداند. یعنی بندگان مومن هستند که میتوانند مسجد را آباد کنند. آبادی ظاهری مسجد خیلی دشوار نیست. هزینه میکنند، آباد میشود. آن چیزی که خیلی دشوار است و آدمهای ویژهای را با یک خصوصیاتی از مراتب ایمان میطلبد، آبادانی باطنی مسجد هست که در این قرآن تصریح شده است.
در یک آیه میفرماید: “إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ” آن هم با تعبیر انّما که دلالت بر حصر میکند. “إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ” آنهایی که ایمان به خدا دارند، اینها مساجد را آباد میکنند “وَالْیَوْمِ الْآخِرِ” ایمان به قیامت دارند. چون بعضی از کفار مشرکین بودند که ایمان به خدا داشتند، اما ایمان به معاد نداشتند! نه هم ایمان به خدا ملاک هست هم یوم الاخر. “وَأَقَامَ الصَّلَاهَ” کسانی که اهل نماز هستند، نمازگزار هستند، “وَآتَى الزَّکَاهَ” کسانی که زکات مال خود را میدهند “وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ” ترسی هم جز از خدا ندارند “فَعَسَى أُولَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ” ایشان هستند که امید است اهل هدایت باشند. اینها همان کسانی هستند که با این ویژگیها، مسجد و خانه خدا را آباد میکنند.
برتری عمران باطنی مسجد بر عمران ظاهری
خب حالا آبادی ظاهری داریم آبادی باطنی هم داریم. این را قرآن تصریح کرده دقت بفرمایید. ما قرآن میخوانیم، در ماه مبارک هم خواندیم، اما به این آیه دقت بفرمایید. استفهام میکند: “أَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ” آیا آب دادن به حاجیها یا تعمیر مسجد الحرام “کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ” آیا اینها یک جور هستند؟ آیا در یک رتبه هستند؟ آیا اینکه آدم برود میان حاجیها آب بدهد و تشنگی اینها را برطرف کند و یا بیاید مسجد الحرام را تعمیر کند، با کسانی که ایمان به خدا و ایمان به آخرت دارند و در راه خدا هم مجاهده میکنند، در یک رتبه هستند؟ “لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ” در پیش خدا اینها برابر و مساوی نیستند. لذا یک وقت هست که به کسی آب میدهند این ارزشمند است چون “لکلّ کبدٍ حراء” باید آب بدهد. حتی انسان به حیوان تشنه آب بدهد، این ارزشمند است. اما این کجا و آن کسی که عطش معنوی دیگران را با تبیین معارف سیرآب کند کجا!؟ این آیه را دقت کنید: “أَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ” اینها برابر نیستند.
قرآن و روایات هم ما را توصیه میکنند به اینکه مسجدها را از جهت ظاهری آباد کنیم؛ چراغ ندارد، چراغ برایش تهیه کنیم. هم توصیه میکند به آن عمران و آبادی باطنی. که در واقع این عمران ظاهری مقدمه است برای آن عمران باطنی. باید بستری فراهم شود که آن عمران باطنی تحقق یابد.
روایاتی در باب عمران ظاهری مسجد
در باب عمران ظاهری مسجد، روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. اینها روایات معصومین (علیهم السلام) است. آن شب هم عرض کردم که مرحوم آیت الله پهلوانی مرحوم آیت الله جعفری و مشایخ اینها، به مرّ آیات و روایات عمل میکردند. و حالا بعضی آدمهایی که نفهم هستند، میگویند که اینها از مسجد بیزار شدند و میخواهند بروند سراغ جاهای دیگر! چون در اشعارشان اینطوری گفتند، حافظ آن طور گفته، امام آن طور گفته، اینها نفهمی این معارف هست.
حضرت فرمودند: “مَن بَنی مَسجِداً وَلَو مَفحَصَ قَطاهٍ” کسی که یک مسجدی بسازد ولو این مسجد به اندازه آشیانه یک کبوتری باشد (کسی که مسجد به اندازه آشیانه کبوتر نمیسازد، یعنی آن نهایت، آن مرتبه پایین مسجد سازی) این در پیشگاه الهی آن قدر ارزشمند است که “بَنَی اللهُ لَهُ بَیْتاً فی الجَنَّهِ” خدا یک خانهای در بهشت برای او بنا میکند. این تعبیرات را دقت کنید: “بَنَی اللهُ” خدا بنا میکند، تعبیر نگفته که “بنی ملائکه الله” نسبت به خدا میدهد.
در یک روایتی دیگر فرمودند: “مَنْ اَسْرَجَ فِی مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدَ الله سَراجَاً” اگر کسی در یک مسجدی یک چراغی را روشن کند “لَمْ تَزَلِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ حَمَلَهُ اَلْعَرْشِ” پیوسته ملائکه و حمله عرش ” یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ ” استغفار میکنند برای او.
یعنی مثلا کسی هزینههایی که برای این چراغ داده، این چراغها الان روشن شده تا وقتی این چراغها روشن هست، ملائکه الهی و حمله العرش برای او همین طور استغفار میکنند. تا کی؟ “مَا دَامَ فِی ذَلِکَ اَلْمَسْجِدِ ضَوْءٌ مِنَ اَلسِّرَاجِ” تا مادامی که این تلؤلؤ از این چراغها هست، این استغفار هم هست. این هم یک روایت. اینها همه مربوط به آبادی ظاهری مسجد است.
جای دیگر نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه امر به ساختن مسجد کردند. اما امری نبود که خودشان دخالت نکنند؛ هم دستور به مسجد ساختن دادند و هم خودشان مثل کارگرها که کار میکردند، خودشان هم مشارکت کردند و مشغول شدند. مهاجرین بودند، انصار بودند. همه کمک میکردند. در آنجا دارد که حضرت مشغول بودند، انصار و مهاجرین هم بودند. انصار و مهاجرین شعر میخواندند. یکی از آن اشعار این است: “لئن قعدنا و النبی یعمل” اگر ما بنشینیم و رسول خدا کار کند “لذاک منا العمل المضلل” این کار خیلی زشتی است که ما بنشینیم، و پیغمبر کار کند. پس ببینید اشرف مخلوقات و اقرب کائنات رسول خدا (ص) در ساختن مسجد ورود پیدا میکند و کمک میکند تا این مسجد پا بگیرد.
لزوم رعایت زیبایی ظاهر برای حضور در مسجد
از آن طرف قرآن به ما می گوید وقتی وارد مسجد میشوید: “یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ” وقتی مسجد میروید، زینتهای خودتان را با خود همراه کنید. این یعنی چه؟ یعنی با انظف لباس ها، بهترین لباسهایتان بروید. معطر بروید. آدم گاهی در مسجد حضور پیدا میکند میبینید یک نفر سیر خورده، آدم اصلا نمیتواند کنارش نماز بخواند. نهی هم شده که هنگامی که در اجتماع حضور پیدا می کنید یا به مسجد می روید، سیر مثلا نخورید، چیزهایی که دهانتان را بدبو میکند، نخورید. اما از آن طرف معطر بروید. هم خودتان را معطر کنید، هم خانه خدا را معطر کنید. لباس مرتب، کفش مرتب بپوشید. “خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ” خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را. همیشه این شانهشان روی سجادهشان بود، محاسنشان را شانه میکردند، بعد نماز میخواندند. معطر میآمدند.
یکی از فرقهای عرفان حقیقی با عرفانهای غلط و انحرافی همینها است. در همین گنبد سبز که در مشهد هست که قبر مشهدی مومن آنجاست و مرحوم آقای نخودکی هم زیاد میرفتند در این گنبد سبز. مرحوم آیت الله پهلوانی نقل میکردند که مرحوم علامه فرمودند: “یک شخصی آنجا از همین دراویش به واسطه نرفتن به حمام، موهای سرش عین فنر شده بود! بعد سئوال کرده بودند که شما مگر نماز نمیخوانی؟ گفته بود که نه! ما اینقدر سال است که به حقیقت رسیدهایم، نماز و اینها همهاش برای این است که انسان به حقیقت برسد، ما دیگر به حقیقت رسیدیم!” اینجا یک بیانی هست در بحث شریعت در مکتب توحیدی تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی، آنجا باید شریعت را عرض کنیم.
نباید آدم همین طور ژولیده و نامرتب وارد مسجد شود. طوری باید باشد که همه وقتی میآیند با عطرهای مختلف فضای مسجد معطر شود. این توصیههای دینی ماست. در آن کتاب “بالاترین نذر” هم من این را آورده ام که به مسجد که میآمدند، عود روشن میکردند تا به نذرشان برسند. مسجد باید خوشبو باشد. با طراوات باشد. شادابی در انسان ایجاد کند. اینها آن جنبههای آبادی و تعمیرات ظاهری مسجد بود.
اغلب مساجد ما در طراز انقلاب نیست!
و اما جنبه باطنی مسجد که همه اینها مقدمه هست برای این جهت. اغلب مساجد ما در طراز انقلاب نیست و از جنبه آبادانی باطنی، بعضیها کم رنگ و بعضیها تهی شده! کم پیدا میشود مسجدی که آن نشاط و آبادانی باطنی در آن ملموس و محسوس باشد.
در روایات به این مسئله تصریح شده. یک روایتی هست از امیرالمومنین صلوات الله وسلامه علیه است: “یَاْتِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ قوم یَاْتُونَ الْمَسَاجِدَ فیَقْعُدُونَ حَلَقاً ” در آخر الزمان عدهای هستند که به مسجد میآیند و دور هم حلقه میزنند “ذِکْرُهُمُ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الدُّنْیَا” حرف اینها مدام دنیا و محبت دنیاست “لَا تُجَالِسُوهُمْ” با اینها ننشینید، در جمع اینها شرکت نکنید “فَلَیْسَ لِلَّهِ فیهِمْ حَاجَه” با اینها ننشینید، اینها اهل دنیا هستند. مسجد باید انسان را اهل آخرت کند. نه اینکه مشکلات دنیوی در آن مطرح نشود، نه؛ مشکلات دنیوی در آن مطرح میشود اما با جهت اخروی. یعنی دنیایی که آخرت انسان را تامین کند. این یک روایت.
روایت دیگری هست که تصریح میشود به آبادانی باطنی مسجد، این روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، حضرت فرمود: “یَا اباذر! مَنْ أَجَابَ دَاعِیَ اللَّهِ وَ أَحْسَنَ عِمَارَهَ مَسَاجِدِ اللَّهِ، کَانَ ثَوَابُهُ مِنَ اللَّهِ الْجَنَّهَ” کسی که دعوت الهی را اجابت کند و مساجد را آباد کند، پاداشش بهشت است.
خوب دقت کنید این کسانی که سئوال کردند، اینها به گردن ما حق دارند. خدا مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند. مرحوم آیت الله پهلوانی میفرمودند: “وقتی روایات با سند خوانده میشد، ایشان خیلی خوشش میآمد. میفرمودند: اینها حق به گردن ما دارند. همین طوری زید از عمرو و عمرو از بکر همین طوری روایات را به ما رساندهاند.” پس ابوذر هم حق به گردن ما دارد که سوال کرد؛ وقتی پیغمبر مطلب را فرمودند اگر سوال او نبود، ما اینجا گنگ بودیم.
” فَقُلْتُ کَیْفَ یُعْمَرُ مَسَاجِدُ اَللَّهِ” ابوذر می گوید از پیغمبر خدا سوال کردم که شما فرمودید که مساجد خدا را آباد کنید تا خدا بهشت را نصیبش بکند. آبادانی مسجد به چیست؟
“قَالَ لاَ تُرْفَعُ فِیهَا اَلْأَصْوَاتُ” در مسجد نباید داد بزنند. نباید فریاد بزنند. مسجد حریم دارد. “وَ لاَ یُخَاضُ فِیهَا بِالْبَاطِلِ” حرفهای پوچ و باطل در مسجد نباید زده شود. خوض در باطل نباید داشته باشند. “وَ لاَ یُشْتَرَى فِیهَا وَ لاَ یُبَاعُ” مسجد را جای خرید و فروش قرار ندهند “وَ اُتْرُکِ اَللَّغْوَ مَا دُمْتَ فِیهَا” مادامی که مسجد هستی از امور لهو یعنی چیزهایی که فایده دنیوی یا اخروی ندارد، غرض عقلایی بر آن بار نمیشود ترک کنید. “فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَا تَلُومَنَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا نَفْسَکَ” اگر این کار را نکنی، روز قیامت هیچ کس را جز خودت ملامت نکن. این مربوط به عمران باطنی مسجد هست.
روایت دیگر از امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه نقل شده که حضرت فرمودند: “کان یقول” باز تعبیر به کان است، یعنی این را حضرت زیاد میگفتند. کارکرد مسجد باید این باشد “کان یقول مَنِ اختَلَفَ اِلَی المَسجِدِ اَصابَ اِحدَی الثَّمانِ” کسی که به مسجد رفت و آمد کند، یکی از این هشت چیز نصیبش میشود. یکی از آنها حتما نصیبش خواهد شد. حالا دو تایش، سه تایش یا هشت تایش که نُّورٌ عَلَی نُورٍ هست.
“اَخاً مُستَفاداً فِی اللهِ” یک برادر ایمانی پیدا میکند که برای دین او نافع خواهد بود. این در مسجد رخ میدهد “اَو عِلماً مُستَطرَفاً” یا به یک علم و معارفی دست پیدا میکند که اعتقاد او را راسخ میکند، “اَو آیَهً مُحکَمَهً” یا مطلبی که از نشانههای محکم است. “آیه” یعنی آن چیزی که انسان را هدایت میکند. آیات انسان را باید به ذو الآیه برساند. “اَو یَسمَعُ کَلِمَهً تَدُلُّ عَلی هُدیً” یک حرفی را در مسجد میشنود که این مایه هدایتش میشود “اَو رَحمَهً مُنتَظَرَهً” یا یک رحمتی که منتظر او بوده، نصیبش میشود و به آن رحمت دسترسی پیدا میکند “اَو کَلِمَهً تَرُدُّهُ عَن ردی” یا کلامی را میشنود که او را از سقوط و انحطاط نجات میدهد و مانع میشود “اَو یَترُکَ ذَنبا خَشیَهً اَو حَیاءً” یا همین حضور در مسجدش باعث میشود که گناهی را ترک کند. حالا یا این گناه که ترک میکند از روی ترس از خداست یا از روی حیاء. خود همین که رفقای مسجدی پیدا میکند و با آنها انس میگیرد، خود این یک شرم و حیائی در او ایجاد میکند. حالا بعضی مسائل مرتبط دیگر هم هست که اگر عمر و توفیقی باقی بود انشاء الله فردا شب عرض خواهیم کرد.