سلسله جلسات ماه رمضان، شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی؛ جلسه شانزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.
کلام در شرح کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه بود که در کتاب عید وصال جمع آوری شده. بحثی را در شب قبل دنبال کردیم در باب اهدای ثواب تلاوت قرآن به رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم. یک بخش مختصری باقی ماند این را هم عرض کنیم بعد یک چند روایتی هست که باید وارد اینها شویم و توضیح بدهیم.
حضور انبیاء و اولیای الهی در تشییع آیت الله پهلوانی
مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه در نزدیکیهای زمان ارتحالشان بود که فرمودند:
“مُردنم را به من نشان دادند. واضحِ واضح. و اکنون نیز آن زمان برایم مشهود است. یعنی همان صحنهای که به من نشان دادند الان جلو چشمم هست. دیدم که انبیا و اولیای الهی در تشییع جنازه من شرکت کردهاند.”
خب چه عملی را ایشان باید انجام داده باشند که انبیاء و اولیای الهی به تشییع جنازه ایشان آمدند؟ خودشان فرمودند که:
” این بخاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر، آن هم با توجه، صد بار سوره توحید را میخوانم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر هدیه میکنم.”
خب این توصیههای مرحوم آیت الله پهلوانی، این هم عمل آیت الله پهلوانی و این هم اثر این عمل. حالا در باب صد مرتبه سوره توحید بعدها ما یک بحثی خواهیم داشت که انسان به عنوان یک برنامه عملی، این را چطور باید داشته باشد؟ در مکتب مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ سلوکی ایشان، از دستورات عملی که این بزرگواران دارند خواندن قرآن در هر روز است.
یعنی روزی نیست که سالک بدون تلاوت قرآن باشد که حالا این را به تفصیل بعدها عرض خواهیم کرد.
نقش تلاوت قرآن در عروج سالک
یک بحثی دیگری که مطرح است نقش تلاوت قرآن در عروج سالک است. ببینید تلاوت مطرح شد، اهدای تلاوت به نبی خاتم مطرح شد، با چه حالی قرآن را بخوانیم هم مطرح شد، حالا خود تلاوت قرآن چه نقشی در عروج سالک دارد؟ مکرّر عرض کردیم که ما محجوب هستیم. یک صفحه قرآنی در خانه ما خوانده میشود، اما اینکه چه اتفاقی در عالم میافتد را چون در حجاب هستیم نمیفهمیم. لذا این پردهبرداریهایی که ذوات مطهره معصومین صلوات الله علیهم داشته اند این معنایش این است که آن چیزی که اینها مشهودشان بوده، اینها را در قالب الفاظ و کلمات برای ما بیان میکردند.
روایات در این زمینه زیاد است. به چند تا از این روایات که مناسب بحث ما هست اکتفا میکنیم. خیلی هم اثر گذار هست. قبل از شنیدن این روایات با بعد از شنیدن این روایات حال خودتان را وقتی بررسی کنید میبینید که گرایش شما به تلاوت قرآن خیلی تشدید شده.
خانه ای که برای عرش نشینان تماشایی میشود
در یک روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هست که حضرت فرمودند: ” نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَهِ الْقُرْآنِ” با خواندن قرآن خانههای خودتان را نورانی کنید. خب معلوم است که این نورانیّت یک نورانیّت معنوی است. ” وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً” خانههاتان را مثل قبر نگیرید. قبر ظلمت دارد. هم خشک است. هم خاموش است هم تاریک. خانههایتان مثل قبرها نباشد. نور معنوی بیاورید در این خانهها. نور معنوی هم با تلاوت قرآن میآید. بعد فرمودند که ” فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَثُرَ فِیهِ تِلَاوَهُ الْقُرْآنِ” وقتی در خانهای قرآن زیاد تلاوت شود، ” کَثُرَ خَیْرُهُ وَ التّسَعَ أَهْلَهُ وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا تُضِیءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الدُّنْیَا” خیرات این خانه زیاد خواهد شد. اهل این خانه وسعت پیدا میکنند و زیاد میشوند. اهل دنیا وقتی ستارگان را میبینند، چه درخششی برای آنها دارد؟ خانههایی که در آن خانهها قرآن زیاد تلاوت شود، برای اهل آسمانها یک چنین درخشندگیای دارد. خب نمیشود تلاوت قرآن در خانه اثر بگذارد، خانه را جوری آسمانی بکند که آسمانیها را جذب این خانه بکند، اما روی خود تالی قرآن و قاری قرآن اثر نگذارد! این یک روایت.
روایت دیگر از امام صادق صلوات الله وسلامه علیه است میفرماید ” إِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَانَ فِیهِ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ” وقتی در خانه ای مرد مسلمان باشد (مرد مسلمان یعنی انسانی باشد. خصوصیت ندارد. چه زن باشد، چه مرد باشد) ” یَتْلُو الْقُرْآنَ یَتَرَاءَاهُ أَهْلُ السَّمَاءِ کَمَا یَتَرَاءَى أَهْلُ الدُّنْیَا الْکَوْکَبَ الدُّرِّیَّ فِی السَّمَاءِ” و در این خانه قرآن میخواند، چطور وقتی که این ستارگان برای اهل دنیا تماشایی میشوند انسانها به تماشای اینها میپردازند، برای آن خانه ای که قرآن تلاوت میشود یک چنین وضعیتی پیش میآید ولی به عکس. یعنی آسمانیها و عرش نشینان و ملائکه الهی، به تماشای این خانه و اهلش میپردازند. این هم یک روایت.
نگویید که حالا ماها وقت نمیکنیم، نه. خانمها غذا دارند پخت میکنند، میتوانند قرآن بخوانند. همین سوره توحید را بخوانند. حالا روایتی هست عرض خواهیم کرد. سوره توحید بخوانند. قدر بخوانند. چهار قل بخوانند. آیه الکرسی بخوانند. فرزند خود را دارند شیر میدهند مشغول تلاوت قرآن باشند. دیشب عرض کردم سالک باید زرنگ باشد. اخبار گوش میدهید، خب هم اخبار گوش بدهید و هم آیه قرآن بخوانید. سوره توحید بخوانید. چه اشکالی دارد؟
راهِ آمدن ملائکه و رفتن شیاطین
روایت دیگر از امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است: “ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ” آن خانه ای که قرآن در آن تلاوت میشود ” وَ یُذْکَرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ” و در این خانه خدا یاد میشود و به یاد خدا هستند. البته آن هم نه اینکه انسان خدا را یاد کند و یا الله یا الله بگوید، بعد هم پای ماهواره نشسته دارد سوره توحید میخواند! این نه. اینکه یاد خدا نیست. یاد خدا یعنی رفتار آدم با اذکار زبانی انسان، باید همخوانی داشته باشد. عمل انسان باید تصدیق کند نه اینکه آن باورهای آدم را تکذیب کند.
” تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ” حضرت فرمودند که برکت این خانه زیاد میشود. خوب دقت کنید ببینید چه اتفاقاتی میافتد. ” وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلاَئِکَهُ” ملائکه خدا در این خانه حضور پیدا میکنند. چون تا یک اتفاق کوچکی میافتد میگویند که: جن آمد! چه شد! چه کار کنیم!؟ پاسخش این است. قرآن زیاد بخوانید. با صدای بلند هم بخوانید تا در فضای خانهتان این صدا بپیچد و ملائکه خدا حضور پیدا کنند. ” وَ تَهْجُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ” شیاطین از آنجا میروند آنها تاب تحمل آیات قرآن را ندارند. خب هم جاذب است و هم دافع. قرآن بخوانید ملائکه جذب میشوند قرآن بخوانید شیاطین دفع میشوند. “ وَ یُضِیءُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا تُضِیءُ اَلْکَوَاکِبُ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ” برای اهل آسمان، این خانهها درخشندگی دارند همان طور که ستارگان برای اهل زمین میدرخشند. خب حالا این آثار قرائت قرآن بود.
حالا اگر در خانه ای قرآن تلاوت نشود چه اتفاقی میافتد؟ یکی بگوید حالا نمیخواهم قرآن بخوانم یا در این خانه به یاد خدا نیستیم. گرفتاریهای ما همین هاست. گاهی میگردیم که ببینیم از کجا داریم ضربه میخوریم؟ اما نمیدانیم و نمیفهمیم. ” وَ إِنَّ اَلْبَیْتَ اَلَّذِی لاَ یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ” اما آن خانهای که در آن تلاوت قرآن نمیشود ” وَ لاَ یُذْکَرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ” و خدا در این خانه یاد نمیشود، از همه چیز یاد میشود جز خدا، ” تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ تَحْضُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ” برکت این خانه کم است.
برکت یعنی چه؟ ببینید عزیزان بعضیها پنجاه سال شصت سال عمر میکنند اما شما ببینید چقدر اینها خروجی دارند! چقدر آثار و برکات دارند! اما بعضیها هم بیشتر عمر میکنند ولی وقتی شما میخواهید خروجی اینها را بگیرید، هر چه تلاش میکنید چهار خط نمیتوانید بنویسید که او در این پنجاه سال شصت سال هشتاد سال چه کرده و چه خروجی دارد؟ این میشود برکت. مثل مال میماند. یکی مال و درآمد زیادی دارد اما همهاش لنگ است. اما یک کسی هست درآمدش کم است اما برکت دارد، زندگیاش میچرخد به او هم میگویی چه جوری اداره میکنی؟ میگوید نمیدانم خدا برکت داده.
“ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ تَحْضُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ” برکت این خانه کم میشود و ملائکه هجرت میکنند از این خانه و دور میشوند و شیاطین میآیند. آنجا بود که قرآن بخوانی ملائکه میآیند و شیاطین میروند. اینجا امیرالمومنین میفرمایند که قرآن نخوانی ملائکه میروند و شیاطین میآیند.
خب ببینید سالک با موانع زیادی روبه رو هست. با ابتلائات شدید و ضعیفی مواجه است. وقتی ملائکه میآیند و شیاطین میروند، این راه قرب الهی برای او هموارتر میشود.
پس تلاوت قرآن راه را هموار میکند برای انسان.
یاد خدا راه را هموار میکند و موانع را کنار میزند. وقتی تلاوت قرآن با خانه گِلی یک چنین کاری میکند که اینقدر نورانی میکند و برکت میدهد به این خانه، از اینجا ما باید برویم سراغ خانه دل که با خانه دل انسان چه میکند؟ تلاوت قرآن چه نورانیتی در دل انسان ایجاد میکند و چه بستری را فراهم میکند برای جذب رحمت خاصّه الهیه؟
برای آنان که قرآن خواندن بلد نیستند
حالا بعضیها ممکن است این سئوال را بکنند که “ما قرآن را باور داریم و به عنوان کتاب آسمانی به آن ایمان داریم، اما در دوران طفولیت خود پدر و مادر نگذاشتند که ما قرآن یاد بگیریم. بعد از این هم خانه همسر رفتیم و آنجا هم یاد نگرفتیم. حالا یا خود ما کوتاهی کردیم یا زمینهاش فراهم نبود. الان سن ما آمده بالا، لذا نمیتوانیم صحیح قرآن بخوانیم اما قرآن را قبول داریم ایمان به قرآن داریم حالا چه کار کنیم؟” پاسخش در این روایت است. این روایت خیلی شیرین است. این روایت در دست اهل معرفت دست به دست میشود. خیلی در اطرافش حرف هست. اینکه عرض میکنم را خوب دقت کنید روایت تازهای برای شماست.
“ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ یَقُولُ لِرَجُلٍ أَ تُحِبُّ اَلْبَقَاءَ فِی اَلدُّنْیَا” موسی بن جعفر از شخصی سوال کردند که میخواهی در دنیا بمانی؟ ” فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ وَ لِمَ” گفت بله. حضرت پرسیدند: برای چه میخواهی بمانی؟ ” قَالَ لِقِرَاءَهِ قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ” “میخواهم در این دنیا بمانم برای خواندن قل هو الله احد.” این خیلی حرف است! در دنیا بمانم مشغول سوره توحید شوم. حالا خیلی حقایق در خود سوره توحید خوابیده. ” فَسَکَتَ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ بَعْدَ سَاعَهٍ یَا حَفْصُ” امام ساکت شدند.
بعد از یک مقداری که زمان گذشت حضرت روکردند به حفص و این را فرمودند ” مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا وَ شِیعَتِنَا” اگر کسی از دوستان ما و شیعیان ما از دنیا برود ” وَ لَمْ یُحْسِنِ اَلْقُرْآنَ” اما قرآن را خوب نمیتواند بخواند و یاد نگرفته که قرآن تلاوت کند ” عُلِّمَ فِی قَبْرِهِ” این را وقتی در قبر میگذارند و وارد عالم برزخ میشود، قرآن خواندن را به او تعلیم میدهند. در دنیا بلد نبود قرآن بخواند اما علاقه و ایمان داشت به قرآن. در قبرش که میگذارند قرآن را به او تعلیم میدهند. چرا؟ چون این یک جایی به این خواندن قرآن احتیاج دارد. ” یَرْفَعَ اَللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ” برای اینکه خدا از این طریق، درجه او را بالا ببرد. خب درجه چه جوری است؟ “ فَإِنَّ دَرَجَاتِ اَلْجَنَّهِ عَلَى قَدْرِ آیَاتِ اَلْقُرْآنِ” درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. حدوداً ۶۶۶۶ آیه. که خود این آیات عوالمی دارد. ظاهر قرآن است. باطن قرآن است. باطنِ باطن قرآن است. “ یُقَالُ لَهُ اِقْرَأْ وَ اِرْقَ فَیَقْرَأُ ثُمَّ یَرْقَى” در بهشت به او میگویند آیات را بخوان و بالا برو تا یک جایی میرسد که توقف میکند. این دیگر برمیگردد به اینکه بهره او در عالم دنیا از باطن قرآن و حقایق قرآن و عمل به قرآن چقدر بوده است. دیگر درجات مختلف است. این قرائت میکند و درجاتش بالا میرود. این هم یک روایت.
یکی از تفاوتهای نشئه دنیا با نشئه عالم برزخ
اینجا یک توضیحی باید عرض کنیم که نشئه دنیا با نشئه عالم برزخ فرق میکند. یکی این که در نشئه دنیا اعمالی که انسان انجام میدهد، روی رشد انسان و معرفت انسان و کمال انسان اثر میگذارد. دوم اینکه در عالم دنیا وقتی انسان قرآن میخواهد بخواند، با این بدن جسمانی خودش میخواند. یعنی با این لب و دهان قرآن میخواند.
اما در نشئه آخرت اینطور نیست. در آنجا تلاوت قرآنش با بدن برزخی و مثالی اش هست که قرآن میخواند نه با این لب و دهان. و اگر هم میبینید که بعضی مثلا در خواب قرآن میخوانند و لب و دهانشان حرکت میکند، آن ابتدا این بدن مثالی است که دارد تلاوت میکند و اثر میگذارد روی این بدن جسمانی شان که شما میبینید. نکته دیگر هم این است که در عالم برزخ تکامل علمی و تکامل معرفتی هست. دلیل آن هم این است که خیلی از حقایق در عالم برزخ برای انسان مشهود میشود اما این طور نیست که این تکامل علمی و معرفتی، بند به انجام اعمالی مثل نماز و روزه و اینها باشد. چون آنجا دیگر دار، دار تکلیف نیست. پس تکامل علمی و معرفتی در عالم برزخ هست. خب این هم نکاتی که در ذیل این روایت خدمت عزیزان باید عرض میکردیم.
تطبیق است که سالک را جلو میبرد
حالا اینجا مرحوم آیت الله پهلوانی کلماتی دارند که قبل از اینکه من وارد توضیحاتی در مورد سوره مبارکه قدر شوم به این کلمات باید توجه کنیم و آن اینکه ما تلاوت قرآن را گفتیم، آثار قرائت را گفتیم، اما این را بدانیم که قرآن صحیفه هدایت است. باید در محضر قرآن زانو بزنیم و راه را از قرآن بیاموزیم. اینجا چند کلام هست. کلمات ۲۵۱ ، ۲۲۵ ، ۲۶۰ و ۲۰۱ کتاب عید وصال. من اینها را سریع میخوانم که این بحث تمام شود و فردا شب وارد مبحث سوره قدر شویم ان شاء الله.
ایشان میفرماید که: ” قرآن صحیفه هدایت و عمل بشر است و باید دستورهای آن را سرلوحه کارهای خود قرار دهند.” این خودش یک دستورالعمل است که دستورات قرآن باید سرلوحه کارهای بشر باشد. خصوصا کسانی که در امور معنوی دارند تلاش میکنند.
در کلام بعدی میفرمایند که: “بیانات قرآن در امور معنوی و مادی، اجتماعی و انفرادی برای همه افراد بشر مایه هدایت است، خواه مومن باشند، خواه کافر و مشرک یا منافق. به شرطی که به دستورات آن عمل نمایند و قرآن ضامن سعادت عموم مردم در امور دنیوی و اخروی و معنوی است، به شرط اینکه از آن پیروی کنند.”
این را دقت کنید حتی کفار هم اگر بیایند سراغ قرآن، قرآن میتواند هدایت کند. مایه هدایت است، خواه مومن باشد یا کافر. حالا شاهد این است. چرا ایشان میفرمایند که ضامن سعادت همه مردم بشر است به شرط اینکه عمل کنند خواه مومن باشد یا کافر باشد؟ چرا؟ در ادامه میفرماید: “زیرا قرآن شریف، ناس را در عموم مردم استعمال میفرماید. یا ایها الناس [همان یا ایها الناسها را عمل کنند. قرآن یا ایها الذین آمنوا دارد، یا ایها الناس هم دارد] و اگر در مواردی بخواهد از افراد صاحب اعتقاد و ایمان کامل یاد نماید، به الفاظ دیگر مانند منیبین، مخبتین، مخلصین و نظائر اینها بیان میکند.” مثلا قرآن میفرماید ظلم نکنید. خب هر کس این دستور را عمل کند بهره خود را برده از این دستور. حق دیگران را نخورید و نظائر اینها.
بعد ایشان کلامی دارند در رابطه با تفکر. میفرمایند “تفکر در آیات قرآن بشر را از عالم طبیعت تجافی داده. [تجافی یعنی خالی میکند] و خدا و دار آخرت را تمام مقصد او قرار میدهد.” تدبر در قرآن انسان را از دنیا خالی میکند. از دنیا خالی میکند نه به این معنی که زندگی دنیا را تعطیل میکند نه، به زندگی دنیایاش جهت آخرتی میدهد. جهت آخرتی یعنی چه؟ یعنی هر کاری که شما میخواهید انجام دهید نگاه کنید که اثر این کار در عالم آخرت چیست؟ شما را بهشتی میکند یا جهنمی؟ پاداش میدهند یا عقاب میکنند؟ در همه کارها جهت اخروی را انسان باید ببیند.
بعد میفرمایند “بشر همواره نیاز به موعظه دارد تا از غفلت و نافرمانی دست بکشد زیرا از بنیان عالم خاکی جز فساد و جهل برخواسته نمیشود.” این عالم عالمی است که بر جهل استوار است که یک روایتی هم داریم در این زمینه. انسان نیاز دارد به موعظه. چه موعظهای بهتر از قرآن؟ “گناه و پیروی از عالم طبع است که سبب میشود به شنوایی و دیدگان شخص مُهر زده شود و میان انسان و فهم قرآن حجاب کشیده شود و نتواند از قرآن عبرت بگیرد از این رو انسان باید مراقب باشد کاری نکند که نتواند از قرآن ثمره و بهره کامل بگیرد. قرآن کلامی نیست که با یک بار خواندن، حقایق آن آشکار و احکام آن روشن گردد بلکه تدبر در آن است که انسان را به حقایق و احکام و معارف آن راهنما می گردد و تصدیق کتاب وقتی تحقق میکند که بنده، مکتوب الهی یعنی قرآن کریم را به تمام وجود بپذیرد.” هر کسی الان مراجعه به خودش کند هر برادر و خواهری ببیند قرآن را با تمام وجود پذیرفته یا نه؟ قرآن یک آیهاش این است: ” وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ” به پدر و مادرت احسان کن به پدر و مادر اف نگو. خب این آیات را ما با همه وجود پذیرفتیم یا نه؟ “یعنی قرآن شریف را به تمام وجود بپذیرد و بدان عمل نماید و خود را در گفتهها و شنیدهها و اعتقادات با آن تطبیق دهد.” عزیزان برادران خواهران این کلمه “تطبیق” را من چند بار در این شبها تکرار کردم. تطبیق است که سالک را جلو میبرد. تطبیق نباشد انسان متوقف میشود. یعنی انسان آیات قرآن را بگذارد و خودش را تطبیق بدهد. ببیند این آیات چه مقدار در زندگی و قلب و روح و رفتار و کردار و گفتار و منشش پیاده شده؟ حالا اگر عمری باقی بود ان شاء الله فردا شب وارد سوره مبارکه قدر بشویم به شرط حیات و توفیق.