سلسله جلسات ماه رمضان، شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی؛ جلسه یازدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.
عرض کردیم که محور بحث ما شرح کلمات فقیه عارف استاد بزرگوار مرحوم آیت الله پهلوانی است که در کتاب عید وصال جمع آوری شده و بنا داریم که طبق روال شبهای گذشته مبانی مکتب تربیتی ایشان را در ضمن توضیح کلماتشان عرض کنیم. بحثی را در رابطه با ماه مبارک رمضان مطرح کردیم کلمات ایشان مطرح شد رسیدیم به دستورالعملهای ایشان در رابطه با ماه مبارک رمضان. منتها عرض کردیم که بعضی از این عناوین اموری است که مستقلا باید مورد بحث قرار گیرد و اختصاص به ماه مبارک رمضان ندارد.
انس با قرآن، یکی از ارکان مکتب تربیتی آیت الله پهلوانی
یکی از آنها مسئله انس با قرآن است. در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و مرحوم آیت الله جعفری تهرانی و اساتیدشان، انس با قرآن از یک جایگاه خاصی برخوردار است آن هم در همه ابعاد. انس با قرآن چه در زمینه قرائت و تلاوت قرآن، چه در رابطه با آداب تلاوت و چه در رابطه با تدبر و تفکر در قرآن و چه راهیابی به اسرار و معارف قرآن. اینها در این مکتب سلوکی از یک جایگاه خاصی برخوردار است که باید طی جلساتی خدمت عزیزان عرض کنیم.
یکی از جلساتی که مرحوم علامه در کنار سایر درسهای خود داشتند، درس تفسیر قرآن بوده که بعد میشود همین المیزان. مرحوم آیت الله پهلوانی و مرحوم آیت الله جعفری (رضوان الله تعالی علیهما) به قدری انس با قرآن داشتند که از ابتدای باء بسم الله تفسیر المیزان تا پایان المیزان را با هم مباحثه کردند که بیست جلد میشود. من الان خودم سراغ ندارم در بین علما حتی آنهایی که انس با تفسیر دارند یک چنین کار با عظمتی در زندگیشان نمود داشته باشد که بیست جلد تفسیر المیزان را از ابتدا تا انتها مباحثه کنند.
خود مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه بیشترین سهم عمرشان را در باب تالیف و تفسیر اختصاص دادند که اگر این تفسیر المیزان نبود دست ما در خیلی از معارف خالی بود. قریب بیست سال این تفسیر را ایشان زحمت کشیدند و به نگارش درآوردند حالا خود این تفسیر چه جایگاهی دارد فعلا مربوط به بحث ما نیست. بعد ترجمه تفسیر المیزان را که به ترجمه مرحوم آقای همدانی است، مرحوم همدانی از اول المیزان تا آخر خدمت خود مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه در جایی میخوانند و در بعضی از موارد که کم هم نیست مرحوم علامه توصیهها و اضافاتی داشتهاند. لذا برخی از این نکات در این ترجمه المیزان هست که در تفسیر المیزان عربی نیست که این چاپ هم از جامعه مدرسین است. قبلا انتشارات رجا یک چاپی دارد که در آن اوایل المیزان ترجمههای مختلف هست و بقیهاش میشود ترجمه مرحوم همدانی. مرحوم علامه میفرمایند که مرحوم همدانی از اول همه را ترجمه کنند که یکدست شود. خب این بهترین جلوه انس با قرآن است. پس این هم در مورد مرحوم آیت الله پهلوانی و آیت الله جعفری و استادشان مرحوم علامه.
و اما سبک تفسیریای که مرحوم علامه در المیزان داشتهاند این سبک را هم از مرحوم جمال العارفین مرحوم آیت الله آقا سید علی آقای قاضی گرفتهاند. تفسیر قرآن به قرآن.
پس ببینید اساتید و شاگردان همه با قرآن مأنوس بودند. یعنی انس با قرآن، از ارکان این مکتب سلوکی است. مرحوم آیت الله پهلوانی به قدری انس با قرآن داشتند که ارتباط حدود سه چهارم آیات قرآن را با فطرت توحیدی مورد بررسی قرار دادند. عرض کردم که قریب سه چهارم قرآن شاید هم یک مقدار بیشتر که تمام هم نشد و ناقص ماند و همه مطالب را به نگارش درآوردند که الان آماده تنظیم است تا انشاءالله سال آینده نشر داده شود تحت عنوان “قرآن و فطرت“.
علل استفاده از آیات و روایات در شرح دیوان حافظ
در شرح حدیث معراج وقتی شما توضیحات و تفسیر ایشان را در حدیث معراج نگاه میکنید میبینید که در فراز به فراز این حدیث ، ابتدا ایشان آیات متناسب با آن فراز را میآورند و بعد روایات را مطرح میکنند و بعد هم جمع بندی میکنند.
در دیوان حافظ وقتی ایشان حافظ را شرح میکنند، میبینید که ایشان در تفسیر اشعار حافظ از آیات روایات و ادعیه به وفور استفاده کردهاند که ده جلد هست به نام “جمال آفتاب“.
یک روز من به ایشان عرض کردم که “در تفسیر اشعار حافظ شما چرا این همه آیات و روایات و ادعیه را آوردهاید؟ خب اکتفا میکردید به همان دو سه چهار خطی که توضیح اشعار حافظ باید میفرمودید. چرا اینقدر مفصل شد؟” ایشان فرمودند که: “این که من آیات و روایات و ادعیه را آوردهام برای دو جهت بوده جهت اول این است که دیوان حافظ در عموم خانهها هست من این آیات و روایات را آوردم که مردم متوجه شوند که این حقایقی که حافظ به آن راه پیدا کرده است و در قالب غزلیاتش بیان میکند در کتاب و سنت ریشه دارد. در قرآن است در روایات است در ادعیه معصومین است. این یک جهت. و جهت دوم هم این بود که من دیدم خیلی از این کسانی که با حافظ انس دارند با آیات و روایات و ادعیه انس ندارند. این کار را کردم که از این طریق که شرح حافظ را میبینند با آیات و روایات و ادعیه هم انس بگیرند.” این را میگویند آن مکتب تربیتی سلوکی متقن که قرآن در این مکتب یک چنین جایگاهی دارد.
تلاوت یک صفحه قرآن، از اوّلین گامها
از اولین دستوراتی که مرحوم آیت الله پهلوانی به تبع مشایخ خود به شاگردانشان میدادند خواندن یک صفحه قرآن در یک ساعت معین در شبانه روز، آن هم با لحن محزون بود.
شما چطور دعای کمیل میخوانید؟ با یک آوازی یک نوای خاصی با یک سوزی میخوانید. میفرمودند که یک صفحه قرآن در یک ساعت معین که نظم داشته باشد، با حالت حزن قرائت شود و این یک صفحه را هم هدیه کنید به روح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم.
مرحوم آیت الله جعفری رضوان الله تعالی علیه به بنده فرمودند که:”هر چه قرآن میخوانید (چه این قرآن روزی یک صفحه، چه برنامه اینکه انسان مسبّحاتی میخواند، یا در ماه رمضان ختم قرآنی میکند، یا قبرستانی میرود و برای امواتش قرآنی میخواند) هرچه قرآن میخوانید ثواب این قرآن خواندن خودتان را هدیه کنید به روح رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. حتی اگر برای امام معصوم قرآن میخوانید.“
مثلا الآن ختمهایی است که میگویند ختم قرآن برای امام عصر. نظر ایشان این بود که این کار باید منتهی شود به رسول خدا یعنی آن کسی که قرآن را مدیون او هستیم. راه آن هم این است حتی برای اموات که میخواهید قرآن بخوانید، آن را از طرف اموات هدیه کنید به رسول خدا، از طرف امام معصوم هدیه کنید به رسول خدا. مثلاً نیت میکنید که قرآن میخوانم به نیابت از امام عصر(علیه السلام) که هدیه کنم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). حالا اینها چه آثاری دارد و ریشه روایی اینها چیست؟ اینها همه مبنا دارد.
توصیه به تلاوت محزون
در رابطه با این که قرآن با حال حزن خوانده شود که انسان منقلب شود، روایاتی داریم. حتی مرحوم آیت الله پهلوانی توصیه میکردند که این یک صفحهای را که میخواهید بخوانید، استفاده حالی ببرید از این یک صفحه.
منقلب شوید. سرگرم این تجزیه و ترکیب و لغت و اینها نشوید. وقت اینها یک زمان دیگری است. این یک صفحه را با حال بخوانید اشک چشمتان جاری شود استفادهها و بهرههای خودتان را ببرید. بعد از آنکه یک صفحه تمام شد، یکی از آیاتی که شما را منقلب کرده بنشینید روی آن فکر کنید و خودتان را هم تطبیقی بدهید با این آیه و ببینید که کجا هستید؟
این تطبیق، خودش یک داستانی دارد. یعنی اگر انسان در باب تطبیق ورود پیدا کند، خیلی پیشرفت معنوی پیدا میکند. یعنی این زیارتی که یک زائر مشرف میشود به محضر امام معصوم، یک وقت فقط اظهار ادب میکند، یک وقت نه در مقام تطبیق هم هست. این زیارتها اصلا زمین تا آسمان بهرهمندیهایش فرق میکند. یعنی وقتی زیارت جامعه میخواند و عرض میکند که “عادتکم الاحسان” مشی شما اینطور است که شما اهل احسان هستید و بعد این را تطبیق میکند با خودش، فاصلهها را پیدا میکند.
این که عرض کردیم که این قرآن با حال حزن خوانده بشود در روایات ما آمده است. در روایاتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که: “لما سئل عن أحسن الناس صوتا بالقرآن ؟ -: من إذا سمعت قراءته رأیت أنه یخشى الله“
[به اقتضای نحوه عکسبرداری از جلسه] نکنید این کارها را حواسها پرت میشود. خدا رحمت کند مرحوم آقای قاضی را. عکس ایشان را گرفته بودند. بعد این شاگردان همه جمع شدند سر این عکس آقای قاضی که ببینند. ایشان میگویند که “من خودم اینجا نشستهام شما دنبال عکس من هستید؟” یک چیز دیگری هم میگویند که من دیگر در اینجا نمیگویم. [لبخند حضار]
“لما سئل عن أحسن الناس صوتا بالقرآن؟” از پیامبر سئوال شد که چه کسی قرآن را از همه خوشتر میخواند؟ یک وقت دیگران میخواهند پاسخ دهند، یک وقت کسی که قرآن بر قلب نازنین او نازل شده. حضرت فرمودند: “من إذا سمعت قراءته رأیت أنه یخشى الله“. آن صوتی خیلی زیباست که وقتی شما قرآن خواندن او را میشنوید، ترس و خشیت از عظمت ربوبی را در این قاری ببینید. یعنی قرائتی که قاری آن خشیت و ترس از عظمت الهی در او دیده شود. این بهترین صوت قرآن است.
در تلاوت اگر اشک شما جاری نمیشود، تباکی کنید
در یک روایت دیگر هم هست که این هم باز از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده. این را خوب دقت کنید. این روایت روایتی است که فکر میکنم که نوع شما نشنیدهاید. این را در مورد مراسم عزای سید الشهدا شنیدهاید اما در رابطه با قرآن نشنیدهاید. حضرت فرمودند:
“إنّ القرآن نزل بالحزن. فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا”. “قرآن با حزن نازل شده”. وقتی بر قلب پیغمبر این قرآن نازل میشد پیغمبر به شدت عرق میکرد. حال خاصی پیغمبر داشت. ببینید حالا دستور آن کسی که قرآن بر او نازل شده و او دارد راه را به ما نشان میدهد چیست؟ اینکه عرض کردم این مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و مرحوم آیت الله جعفری و مشایخشان مبتنی بر نقل و عقل هست، مبتنی بر کتاب و سنت است. این است. یک صفحه قرآن با حال حزن. خب این دستور خود پیغمبر است.
“إنّ القرآن نزل بالحزن. فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا” وقتی شما قرآن را قرائت میکنید گریه کنید. قرآن که میخوانید اشکتان جاری شود. خب ممکن است یکی بگوید که من اشکم جاری نمیشود. مثل اینکه در جلسات روضه بعضی میگویند که اشک ما جاری نمیشود. چه کار کنیم که بهره ببریم؟ ” فان لم تبکوا فتباکوا” حضرت فرمودند که اگر اشک شما جاری نمیشود تباکی کنید. یعنی قرآن را یک جوری بخوانید مثل آن کسانی که گریه میکنند، آن حال گریه کردن را انجام دهید. یعنی قلب شما میسوزد، اما اشک شما جاری نمیشود. حالت تباکی در قرائت قرآن به خودتان بگیرد.
در یک روایت دیگری که این روایت را مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه در کافی نقل میکند روایت از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است که “إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَوْحَى إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع) إِذَا وَقَفْتَ بَیْنَ یَدَیَّ فَقِفْ مَوْقِفَ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ” وقتی در برابر من می ایستی حالت تو حال یک آدم ذلیل و نادار باشد. یک آدم ندار چه حالی دارد؟ حالت انکسار و شکستگی. سینه خود را جلو نمیدهد. با این حال در پیشگاه من حاضر شو. ” وَ إِذَا قَرَأْتَ التَّوْرَاهَ فَأَسْمِعْنِیهَا بِصَوْتٍ حَزِینٍ” وقتی تورات میخوانی، تورات را همراه با یک صوت حزین بخوان. این هم یک روایت از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه.
روایت دیگر در عیون اخبار الرضا است که “فِیمَا کَانَ یَعْمَلُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی طَرِیقِ خُرَاسَانَ … یُکْثِرُ بِاللَّیْلِ فِی فِرَاشِهِ مِنْ تِلاَوَهِ اَلْقُرْآنِ” امام رضا صلوات الله و سلامه علیه وقتی در راه خراسان میرفتند در آن بستر خودشان بسیار قرآن میخواندند.” فَإِذَا مَرَّ بِآیَهٍ فِیهَا ذِکْرُ جَنَّهٍ أَوْ نَارٍ، بَکَى” وقتی به آیاتی میرسیدند که یادی از بهشت شده بود یا یادی از دوزخ، امام هشتم گریه میکردند. “و سَأَلَ اَللَّهَ اَلْجَنَّهَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ اَلنَّارِ” امام معصوم وقتی به آیاتی که مربوط به بهشت و جهنم بود میرسید، گریه میکرد و آنجا از خدا بهشت را درخواست میکرد و از آتش دوزخ هم به خدا پناه میبرد.
حالا من یک چیزی از مرحوم آیت الله پهلوانی یادم آمد این بود که در اواخر عمرشان، حالشان اینطور شده بود که به خاطر خستگی کار و یک مقدار بیماریای که داشتند میفرمودند که: “من اگر بروم در بستر و بخواهم آداب قبل از خواب را انجام بدهم، نمیتوانم و این سه قل هوالله را هم اگر بخواهم بخوانم، خوابم میبرد. لذا اول آداب قبل از خواب را انجام میدهم و بعد به بستر میروم.”
توصیفی از تلاوت زیبای امام کاظم (علیه السلام)
در یک روایتی که مربوط به موسی بن جعفر صلوات الله وسلامه علیهما و در مناقب ابن شهر آشوب است که حال امام کاظم را بیان میکند که صوتشان چطور بوده. حالا ماها محروم هستیم و باید یک قاری مصری را گوش کنیم و یا یک قاری ایرانی. امام معصومی که در حقیقت قرآن ناطق است، ببینید چه صوتی داشته؟
زیباترین صوت قرآن را موسی بن جعفر داشتند.
در مناقب نقل میکند: ” فکان إذا قرأ یحزن و بکی السامعون لتلاوته” امام وقتی قرآن تلاوت میکردند محزون میشدند و کسانی هم که میشنیدند اشک میریختند. خب حضرت وقتی قرآن میخواندند چقدر اشک میریختند؟ “کان یبکی من خشیه الله حتی تخضل لحیته بالدموع” دلالت بر استمرار دارد. یعنی یک بار و دو بار نبود، مستمرا اینطور بود که به قدری اشک میریختند که این اشکها روی محاسن حضرت میآمد و محاسن حضرت خیس میشد. این در رابطه با تلاوت قرآنی که انسان در آن تلاوت قرآن محزون قرآن بخواند. این روایات و سیره اهل بیت صلوات الله و سلامه علیهم است.
اهمیّت همه جلوههای احترام به قرآن
در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و مرحوم آیت الله جعفری و اساتیدشان همه جلوههای احترام به قرآن مورد تایید است و سفارش شده است.
یکی از امتیازهای بین عرفانهای منتهی به مکتب اهل بیت و عرفان عملی متقن، با عرفانهای کاذب و انحرافی همین است که بعضیها رگ روشن فکریشان یکدفعه بیرون میزند و میگویند “در ماه رمضان برای چه قرآن تلاوت کنید. بنشینید ترجمه قرآن بخوانید.” نه، ترجمه قرآن هم خوانده شود، اما خود قرآن هم باید تلاوت شود. قرآن به عنوان کتاب عمل باید دیده شود، و برای اموات هم باید خوانده شود. در شب قدر انسان باید خود را در پناه قرآن قرار دهد، در عین حال باید قرآن را هم روی سرش بگیرید. همه جلوههای احترام به قرآن مورد تایید است.
منتها یک نکتهای است و آن این است که این جلوههای احترام به قرآن (که مورد تایید است) انسان باید سهمش را از هر کدام بچیند. آن سهمی که عمل به قرآن دارد، این با بوسیدن قرآن فرق میکند. در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ سلوکی ایشان انسان پایش را در برابر قرآن نباید دراز کند، این حرمت قرآن را شکستن است، این سلب توفیق میکند. وقتی قرآن میخوانند گوش کند، سرتا پا گوش شود. در مجالس ختم، در بین چایی دادن و پذیرایی کردن، قرآن خوانده نشود. اینها بی احترامی به قرآن است. پس حریم قرآن باید حفظ شود.
منتها این حریم شدت و ضعف دارد. مرتبه ضعیفه دارد مرتبه قویه دارد. آن مرتبه بالایش این است اگر ما آمدیم قرآن را در دست گرفتیم و مسافر خودمان را از زیر قرآن حرکت دادیم، و یا در ماه رمضان قرآن را ختم کردیم، و یا قرآن از دست ما افتاد رفتیم یک صدقهای دادیم، و یا با وضو رفتیم سراغ قرآن که مرتکب فعل حرامی نشویم و مس بدون طهارت نشود، اما از سوی دیگر این آیات قرآن در زندگی ما پیاده نشود این مصداق بارز بی احترامی به قرآن است.
این حقیقت احترام به قرآن در تمام جلوههایش، مورد تایید و سفارش مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ ایشان است. مرحوم آیت الله پهلوانی این را در کلمه ۷۵۳ و کلمه ۲۵۹ این کتاب عید وصال تبیین کردهاند. میفرمایند که:
“ای عزیزان من، قرآن کتابی است که الفاظ آن به حقایقی اشاره میفرماید هر که را به قدر معرفت و شناساییاش چیزی و معنایی مفهوم میشود” هر کسی در آن سطح اتصال قلبی و روحی و ظرفیتی که دارد از قرآن بهره میبرد “و برای هر کس در هر مقام و منصبی که باشد هادی و راهنما است. استحباب خواندن قرآن برای اموات و بر سر گرفتن آن در شبهای احیاء و فضیلتهایی که برای خواندن هر سوره و آیه ذکر شده همه صحیح است.” این امتیاز یک عرفان متقن و درست با عرفانهای کاذب است. “اما چون دقت زیادی شود و تامل در آن سفارشات شود میفهمد که غرض اصلاح کردن و متوجه نمودن و آشنا شدن بشر است به امورات معنوی و ظاهری خود و آن راهی ندارد جز خواندن و کنار نگذاشتن قرآن.” این جایگاه قرآن در این مکتب تربیتی است. بعد ایشان میفرماید “نظر و نگریستن در قرآن به حساب اینکه کلام الهی است (یعنی حتی اگر شما حافظ قرآن هم باشی سفارش شده که شما قرآن را از رو بخوانید. چرا؟ که چشم شما هم با دیدن آیات بهره خود را ببرد) به خودی خود عبادت است و این گام اول برای هر خواننده میباشد.” بعضی از این روشن فکران این گامها را از بین میبرند. میگویند فقط بروید فکر کنید در رابطه با آیات قرآن. نه، ایمان را اول داشته باش بعد گام دوم گام سوم و گامهای بعدی را داشته باش. “و این گام اول برای هر خواننده میباشد. تا بدین وسیله به راهنمایی آن توجه کند.” نگاه به آیه قرآن کن و ثواب و بهره خودت را ببر. اما این نگاه به آیات، خود طریقیت دارد. نگاه به آیات بکن ثواب هم خدا به تو میدهد اما ببین راهنماییهای قرآن چیست.
همین اول قرآن را که باز میکنی “ایاک نعبد و ایاک نستعین” نگاه به این آیه میکنی بهره خود را میبری، اما خب راهنمایی دارد میکند. خلوص در عبودیت، خلوص در استعانت. ایاک نعبد و ایاک نستعین. بعد تطبیق بده. من کجا ایستادهام؟ من آیا در عبودیت و در استعانت موحد هستم یا نه؟ عبودیت و استعانت من به شرک است. حالا مطالب دیگری هم هست که اگر عمری باقی بود ان شاء الله فردا شب عرض خواهیم کرد.