مقام اصحاب سیدالشهداء(ع)/ محرم ۱۳۹۸/جلسه پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبه جدک الحسین صلوات الله و سلامه علیه.

محور بحث ما سیری در کلمات و کمالات و حالات و مقامات اصحاب سید الشهداء صلوات الله و سلامه علیه بود. در رابطه با یکی از اصحاب به نام شوذب مطالبی بیان شد. رسیدیم به این بخش از کلماتی که بین شوذب و یکی دیگر از اصحاب حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیهما به نام عابس رد و بدل شده. بخشی از این گفتگو را مورد بحث قرار دادیم. آن بخش را من دوباره عرض می‌کنم تا به نکته دیگری بپردازیم.

روز عاشورا عابس بن ابی شبیب شاکری به شوذب عرض می‌کند “ما فی نفسک ان تصنع؟” امروز می‌خواهی چه کنی؟ چه برنامه‌ای داری؟ شوذب در پاسخ گفت “ما اصنع؟” چه کنم؟ مطلب روشن است دیگر. بعد خودش این را توضیح می‌دهد. می‌فرماید “اقاتل معک دون ابن بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتی اقتل.” امروز در رکاب حسین بن علی می‌جنگم تا این‌که به شهادت برسم.

در جلسه قبل این را ما توضیح دادیم که از این بیانی که جناب شوذب دارد استفاده می‌شود که او در تحت تربیت قرآن و عترت بوده و با این بیانش مرز حمایت از دین و ولی خدا را روشن کرده است. یعنی مرز حمایت از دین و ولی جامعه شهادت است. تا جان دادن و شهادت، انسان باید ولی جامعه را حمایت کند و از او دفاع کند. این مرز دفاع از دین و ولی جامعه است. به کمتر از این اگر انسان رضایت داد به خسران مبین گرفتار شده است. یعنی بعضی‌ها مال می‌دهند اما در همین جا دیگر متوقف می‌شوند. پای جان یا آبرو، پای فرزند و این‌ها که به میان می‌آید حاضر نیستند دفاع از دین کنند. تعلقات آن‌ها مانع انجام وظایف عبودی‌شان نسبت به دین و ولی جامعه است. این را در شب قبل بحث کردیم. آیات و روایاتش بیان شد تا رسیدیم به این قسمت.

عمل اصحاب، مصدّق گفتارشان بود

وقتی که شوذب این پاسخ را به جناب عابس داد عابس در جواب شوذب فرمودند “ذلک الظن بک.” این چیزی که در پاسخ من گفتی این همان چیزی است که گمان من هم همان بود که تو تا مرز شهادت از سید الشهداء دفاع خواهی کرد. این کلام ما را توجه می‌دهد به یک نکته مهمی که امروز یکی از خلأهای ما همین مسئله است و همین بی‌توجهی‌ها هست که من و شما را گول می‌زنند و مقاصد شوم خود را جلو می‌برند. آن چیست؟

آن عبارت از این است که رفتار انسان باید به گونه‌ای باشد که مصدّق گفتارش باشد.

رفتار عملی شوذب در طول زندگی او به گونه‌ای بوده که وقتی که می‌گوید من تا مرز شهادت از حسین بن علی دفاع خواهم کرد تا اینکه کشته شوم، عابس که رفیق صمیمی و قدیمی اوست می‌گوید همین گمان در رابطه با تو می‌رفت. یعنی آن رفتار تو، پشتوانه تصدیق این گفتارت است.

این امروز یک امری است که نیاز ماست و برای اینکه ما در جامعه نسبت به حاکمان، نسبت به مسولان، نسبت به گروه‌ها دچار اشتباه در انتخاب نشویم این یک نیاز ماست. ببینید امروز در جامعه ما، خیلی­ها می‌گویند که: “ما از ولی جامعه تبعیت می‌کنیم. ما هر آن چیزی که حضرت آقا می‌خواهد داریم عمل می‌کنیم. یک سر سوزن حاضر نیستیم کار دیگری انجام دهیم.” این‌ها حرف است! این حرف را باید بیاوریم در کنار اعمال این‌ها.

ببینیم اعمال اینها رفتارشان کردارشان، مصدّق این گفتارشان هست یا نه؟

اگر مصدق گفتار نیست گول این حمایت‌های زبانی را نباید بخوریم. این را باید همه ما متوجه باشیم و در زندگی­هایمان هم رعایت نماییم.

کسانی که در کسوت روحانیت هستند، کسانی مثل شما که در آینده مسوولیت‌هایی را در این جامعه عهده دار خواهید شد، رفتارتان باید طوری باشد که مصدّق گفتار شما باشد. بنده اگر می‌آیم این جا از زهد می‌گویم از بی‌توجهی به دنیا می‌گویم از مبارزه با اشرافیت می‌گویم کلمات امیرالمومنین را مطرح می‌کنم نسبت به دنیا دوستی و دنیا طلبی حرف می‌زنم، باید نگاه کنید ببینید که اعمال من چگونه است؟ من این حرف را میزنم اما در فلان جا زمین خواری کردم! خب اینها با هم تناسب ندارد! من این حرف را می‌زنم اما زندگی‌ام یک زندگی اشرافی است و با یک زندگی طلبگی و زیّ طلبگی و منش طلبگی تناسب ندارد! اینها را انسان باید دقت کند. و الّا گول خواهد خورد. فرصت‌های جوانی او هم از دست خواهد رفت.

یک روز متوجه می‌شود که دیگر راه برگشتی نیست. فرصت‌ها و لحظه‌های سرنوشت ساز در زندگی او به راحتی از دست رفته. لذا در روایات داریم که اگر عالمی را دیدید که دنیا دوست است فاتهموه. اگر عالمی را دیدید که یک ماشین دویست میلیونی سوار میشود بعد می‌آید روی منبر مینشیند از زهد می‌گوید، از بی‌رغبتی به دنیا می‌گوید، از ساده زیستی می‌گوید، این را خیلی باور نکنید. عمل باید مصدق گفتار باشد. این هم درسی است که ما از جناب شوذب می‌گیریم در این گفتگویی که با جناب عابس داشته.

دو رفیق صمیمی که دوست داشتند داغ یکدیگر را ببینند!

بعد وقتی که شوذب این را مطرح می‌کند عابس می‌گوید خب حالا که تو این اراده را داری که در رکاب حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیه بجنگی و به شهادت برسی من یک خواسته‌ای از تو دارم. خوب دقت کنید اینها بیان نشده در جلسات. این‌ها ریزه کاری‌هاست. می‌گوید: گفتی من می‌روم تا به شهادت برسم، اما نه.

امّا لا، فتقدم بین یدی ابی عبدالله.” تو همراه من به میدان نرو. تو پیش روی اباعبدالله به میدان برو. “حتی یحتسبک کما احتسب غیرک من اصحابه.” تو برو پیش روی اباعبدالله بجنگ و به شهادت برس تا اباعبدالله همان طوری که دیگر یارانش را به حساب خدا گذاشته وقتی که به شهادت رسیدی تو را هم به حساب خدا بگذارد. “حتی یحتسبک کما احتسب غیرک من اصحابه.

نه فقط اباعبدالله، بلکه اینها دو رفیق صمیمی هستند. به قول امروزی‌ها رفیق فابریک همدیگر هستند. از هم نمی‌توانند جدا شوند. آن نامه‌ای که مسلم بن عقیل نوشتند برای حسین بن علی وقتی که در مکه بودند، همین عابس که حامل نامه بود شوذب هم با او بود. عابس می‌گوید که تو باید قبل از من به میدان بروی. زودتر از من باید به شهادت برسی “و حتی احتسبک انا” من هم شهادت تو را ببینم و این شهادت را به حساب خدا بگذارم.

این مسئله “احتساب للّه” در فرهنگ دینی ما خودش یک جایگاه خاصی دارد که حالا عرض خواهیم کرد که این احتساب یعنی چه؟

فانه لو کان معی الساعه احد انا اولی به منی بک” اگر کسی را من نزدیک‌تر از تو به خودم می‌داشتم (یعنی حکایت می‌کند که عابس می‌خواهد بگوید که من کسی را صمیمی‌تر از تو ندارم.)

اگر داشتم “لسرّنی ان یتقدم بین یدی حتی احتسبه.” او را می‌فرستادم تا به احتساب لله راه پیدا کنم. باز مسئله احتساب مطرح است. بعد علتش را می‌گوید. چرا تو جلوتر از من بروی و به شهادت برسی و من داغ تو را ببینم؟ چرا تو زودتر به شهادت برسی مقابل اباعبدالله که اباعبدالله داغ تو را ببیند؟

علتش را ذکر می‌کند: ” فان هذا یوم ینبغی لنا ان نطلب فیه الأجر” امروز که روز عاشورا است روزی است که ما باید طلب اجر و پاداش کنیم از خدا “بکل ما قدرنا علیه.” هر مقدار که می‌توانیم. این بستر پاداش و اجر الهی که پهن است امروز هر مقدار که می‌توانیم باید اخذ پاداش کنیم. این را من اشاره می‌کنم توضیحش باشد برای بعد.

به حساب اعمال صابران رسیدگی نمی‌شود!

شهادت در راه خدا یک اجر دارد. داغ دیدن هم، داغ دار شدن هم یک اجر. عابس می‌خواهد هر دو اجر را ببرد. هم اجر شهادت که خودش بعدا شهید می‌شود. هم اجر داغی که به واسطه شهادت رفیقش شوذب می‌برد. خوب دقت کنید این‌ها را. چقدر ظریف حرف زده‌اند. “بکل ما قدرنا علیه“. هر مقدار که ما می‌توانیم امروز پاداش جمع کنیم. چرا؟

فانه لا عمل بعد الیوم.” بعد از امروز دیگر عملی نیست. وقتی انسان از این دنیا برود که دیگر عملی نیست. این دنیاست که دار عمل است. “و انما هو الحساب.” بعد از امروز دیگر محاسبه دقیق الهی مطرح است.

این جا نکاتی است که خیلی درس آموز است برای ما. در ذهن شریف شما ممکن است که بیاید که اجر داغ دیده چه مقدار است؟ کسی که فرزندش از دنیا می‌رود و به شهادت می‌رسد، رفیقش داغ می‌بیند، این چه اجری دارد؟

برادران و خواهران بزرگوار به این آیه خوب دقت کنند: “انما یوّفی الصابرون أجرهم بغیر حساب.

کسانی که خویشتن دار و صابر باشند و صبوری کنند، اجرشان را کامل می‌دهند. “توفیه” یعنی اجر و پاداش را کامل دادن. بدون حساب!

مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه ذیل این آیه می‌فرمایند که “معنای توفیه اجر، این است که آن را به طور کامل و تام و تمام می‌دهند.

” بعد مرحوم علامه نتیجه می‌گیرد. این نتیجه را من می‌خواهم بیشتر به آن توجه کنید که جایگاه صابران داغ دیده در چه پایه‌ای است که شوذب در آن گفتگویی که با عابس دارد، عابس می‌گوید تو برو من داغ تو را ببینم از این اجر هم برخوردار شوم. یعنی هم اجر شهادت و هم اجر داغ.

مرحوم علامه می‌فرمایند که “صابران بر خلاف سائر مردم به حساب اعمالشان رسیدگی نمی‌شود. [خیلی عجیب است!] و اصلا نامه اعمال‌شان باز نمی‌گردد و اجرشان همسنگ اعمال‌شان نمی‌باشد.

انسان یک نمازی می‌خواند یک اجر و پاداشی دارد. روزه‌ای می‌گیرد یک پاداشی دارد. اما فضل الهی آن چنان سرازیر می‌شود به سمت انسان‌های صابر که این پاداش متناسب با عمل این‌ها نیست. فراتر از این‌هاست. بعد مرحوم علامه این روایت را از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل کردند که حضرت فرمودند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:

“روزی که نامه‌های اعمال باز می‌شود و میزان اعمال نصب می‌گردد، برای اهل بلاء نه میزانی نصب می‌شود و نه نامه عملی باز می‌شود.” بعد این عبارت، همین آیه را ایشان مطرح می‌کنند که ” انما یوّفی الصابرون أجرهم بغیر حساب.

یک فرزند شهید داشتن، برتر از هفتاد فرزند مجاهد فی سبیل­اللّه

روایات دیگری نیز در این زمینه هست که مطلب را برای ما بیشتر باز می‌کند. یک روایتی از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است که آن کسانی که فرزند شهیدی دارند این را خوب دقت کنند. چهار تا پنج تا پسر دارد یکی رفته به شهادت رسیده. حضرت می‌فرمایند که:

ولد یقدّمه الرّجل” کسی که فرزند خودش را داد “أفضل من سبعین ولداً” این بالاتر است از هفتاد پسری که “یخلّفهم بعده” که اینها بعد از او باشند “کلهم قد رکبوا الخیل و جاهدوا فی سبیل الله.” یک نفر هست هفتاد پسر دارد و هر هفتاد پسر، مجاهد راه خدا هستند. سوار اسب می‌شوند و در میدان جنگ هم حضور پیدا می‌کنند اما به شهادت نمی‌رسند. آن یکی که به شهادت رسیده از این هفتاد تا که باقی مانده افضل است.

روایت دیگر از امام مجتبی صلوات الله و سلامه علیه نقل شده. وقتی یکی از دختران حضرت به رحمت خدا رفته بود نامه تسلیتی داده بودند به امام مجتبی علیه السلام. حضرت در جواب آن نامه تسلیت این را نوشتند:

فقد بلغنی کتابکم” نامه تان به دست من رسید. “تعزونی بفلانه” تعزیتم گفتید در رابطه با آن دخترم. “فعند الله احتسبها” من این مصیبت را به حساب خدا گذاشتم. ببینید باز بحث احتساب مطرح است. در بیان امام مجتبی احتساب، در بیان عابس خطاب به شوذب هم بحث احتساب مطرح است. “تسلیما لقضائه و صبرا علی بلائه.” تسلیم قضای الهی هستم و صابر هستم بر بلای او.

احتساب للّه را ان شاء الله فردا شب اگر عمری باشد و توفیقی داشته باشیم عرض می‌کنیم. پس عزیزان، ارباب این عابس حسین بن علی صلوات الله وسلامه علیه است. اباعبدالله در روز عاشورا از هر دو اجر برخوردار شد. هر دو اجر هم در منتهایش. یعنی آخرین نفری که به شهادت می‌رسد سید الشهداء است. داغ اصحاب را می‌بیند. داغ فرزند می‌بیند داغ برادر می‌بیند داغ پسر برادر می‌بیند. داغ می‌بیند پشت سر هم. این پاداش حسین بن علی. این طرف هم در شهادت، اجر شهادت، نوع شهادت، کیفیت شهادت اباعبدالله هم طوری است که در عالم نه نظیری دارد و نه نظیری خواهد داشت. هم اجر شهادت هم اجر داغ. عابس به مولای خودش اقتدا کرده است. می‌خواهد هم از اجر شهادت برخوردار شود که بعد شهید می‌شود و هم داغ شوذب را می‌بیند.

ممکن است شما دوست داشته باشید