مقام اصحاب سیدالشهداء(ع)/ محرم ۱۳۹۸/جلسه چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبه جدک الحسین صلوات الله و سلامه علیه.

محور بحث ما مقام اصحاب بود. عرض کردیم که باید یک سیری در کلمات و کمالات و حالات و مقامات اصحاب حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیه داشته باشیم. نام مبارک یکی از اصحاب به نام شوذب برده شد و در جلسه قبل کمالاتی از کمالات ایشان را خدمت عزیزان مطرح کردیم، که یکی از کمالات شوذب پیشگامی در ولایت پذیری نسبت به ساحت مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است.

شب قبل در رابطه با امتیاز پیشگامی در ایمان و عمل صالح، آیه قرآن مطرح شد و کلمات علامه را در ذیل آیه نقل کردیم. کلام به اینجا رسید که از نظر روایات معصومین صلوات الله علیهم پیشگامی در ایمان و عمل صالح یک امتیاز و یک کمال محسوب می‌شود. روایاتش باقی ماند که حالا ما به چند روایت اکتفا می‌کنیم.

سبقت در کارهای خیر از امتیازات اصحاب بود

 یک روایت از وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است که حضرت فرمودند:

فَأَنَا أَوَّلُ‏ مَنْ آمَنَ بِهِ أَمْ عَلَى نَبِیِّه“‏ من اولین کسی هستم که ایمان آوردم به خدا ، یا بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم، که مراد همین پذیرش رسالت است.

در جای دیگر در نهج البلاغه خطبه ۷۱ که ادامه همین خطبه است حضرت فرمودند که:

فَأَنَا أَوَّلُ‏ مَنْ صَدَّقَه“‏ من اولین کسی هستم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم را تصدیق کردم. پس ببینید این اول بودن، پیشگام بودن در ایمان و عمل صالح یک امتیاز است. یعنی امتیازی است که وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه این امتیاز را داشتند.

یا در یک روایتی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده حضرت فرمودند که:

أَوَّلُکُمْ وُرُوداً عَلَیَّ الْحَوْض‏ أَوَّلُکُمْ‏ إِسْلَاماً، أَوَّلُکُمْ‏ إِسْلَاماً عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب‏.” اولین کسی که بر من در حوض کوثر وارد می‌شود اولین کسی است که اسلام آورده. پس این اول بودن، پیشگام بودن، یک امتیاز محسوب می‌شود و این یک درسی است برای همه ما.

در همین سور مسبحاتی که اهل معرفت توصیه کردند و ریشه روایی هم دارد که هر شب این سور را بخوانید، در آن‌جا هم بر سبقت گرفتن تاکید شده است. یعنی هر شب سالک کوی حضرت جانان این آیه قرآن را می‌خواند که  “سابِقوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ‏ رَبِّکُم“‏ یعنی سبقت بگیرید. سبقت با سرعت متفاوت است. سرعت یعنی شتاب بگیرید. اما سبقت یعنی از دیگران جلو بیفتید. لذا در یک دعایی که در شب‌های ماه مبارک رمضان هر شب این دعا خوانده می‌شود و از حضرت صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل شده حضرت در این دعا عرض می‌کند که “وَ لَا تَسْتَبْدِلْ‏ بِی‏ غَیْرِی“‏ یعنی من طوری باشم که در خیرات کسی را جای و بدل من قرار ندهی. این خیلی راهگشا است. یکی از نقص‌های زندگی ما همین است.

من یک مثالی را خصوصا برای جوانان عزیز عرض کنم و این را توجه کنید. یک کاری پیش می‌آید، مثلا یک خدمتی، یک نیازی، در خانه شما ایجاد می‌شود این نیاز را یک نفر باید اقدام کرده و  برطرف کند. حال شما مثلا دو تا برادر هستید، برادر یا خواهر هستید، یا چند برادر هستید و نیازی ایجاد شده و این نیاز باید برطرف شود. نوع ما اینگونه هستیم که می‌گوییم چرا آن دیگری انجام نمی‌دهد، چرا من انجام دهم؟

اما وقتی می‌رویم سراغ مبانی دینی می فرماید “وَ لَا تَسْتَبْدِلْ‏ بِی‏ غَیْرِی‏، سابِقوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ‏ رَبِّکُم یا فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات“‏، در کارهای خیر سبقت بگیرید، مسابقه بگذارید، پیشگام باشید. این درسی است که ما از جناب شوذب می‌گیریم، شوذب همین درس را از قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت گرفته که اینطور تربیت شده.

تا کجا باید دین و ولی جامعه را حمایت کنیم؟

شوذب یک گفتگویی دارد با یکی از اصحاب دیگر سید الشهداء ع به نام عابس. عابس هم از اصحاب جلیل القدر است. شوذب از هم پیمانان قبیله شاکر و رفیق صمیمی عابس است. روز عاشورا، عابس بن ابی شبیب شاکری رو می‌کند به شوذب. می‌گوید “ما فی نفسِک أن تَصنَع؟” شرایط را ببینید، روز عاشورا است، عابس خودش جلیل القدر است، شوذب هم همین طور و رفیق صمیمی هستند. در این شرایط می گوید ما فی نفسِک أن تَصنَع؟ شوذب چه قصدی داری؟ امروز چه کار می‌خواهی بکنی ؟

شوذب در پاسخ می‌گوید:

ما أصنَع!  أقاتِل معک دونَ ابن بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتی أقتَل.

عابس می‌گوید: چه کار می‌خواهی بکنی؟ شوذب پاسخ میدهد: خب چه کار می‌خواهم بکنم، یعنی معلوم است که چه می‌خواهم بکنم. بعد شوذب این کلام خود را باز می کند:

“من می‌خواهم امروز همراه تو در رکاب فرزند دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم بجنگم ، تا اینکه به شهادت برسم.”

عابس وقتی این را می‌شنود می‌گوید “ذلک الظنُ بک“، همین گمان هم در رابطه با تو می‌رفت. حالا مطالب دیگری هم هست که بین آنها رد و بدل شده. ما ابتدا این قسمت را رسیدگی کنیم و نکته‌هایش را عرض کنیم و بعد به آن مطالب نیز خواهیم پرداخت.

اولین نکته که این هم باز از کمالات شوذب است و نشان می‌دهد که به معارف دینی آشنایی کامل دارد، در پاسخ به رفیقش عابس، مرز حمایت از دین و ولایت را مطرح می‌کند. ما تا کجا باید دین و ولی جامعه را حمایت کنیم؟ مرزش را مشخص می‌کند. مرزش کجاست؟

أقاتِلُ معک حتی أقتَل، مرز، حمایت تا شهادت است.

یعنی برای حمایت از دین و ولایت، به کمتر از شهادت انسان نباید رضایت دهد. این نکته ای که شوذب بیان می‌کند، ریشه در تربیت‌های قرآنی و روایی ما دارد، که هیچ تهدیدی، هیچ تحقیری، هیچ تطمیعی، نباید مانع وفا و عهد عبودیت باشد و سدّ راه انسان برای دفاع از دین و ولایت شود. هیچ مانعی نباید سد شود. این را ذات اقدس ربوبی در قرآن بیان کردند و این آیه یکی از نیازهای ضروری امروز جامعه ماست، خصوصا کسانی که دوران دفاع مقدس را درک کردند. آیه این است.

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ‏ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ” از مومنین مردانی هستند که “صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ” یعنی اینها بر سر آن عهدی که با خدا بستند صادق و وفادار بودند. عهدی با خدا بستند و پایش ایستادند. ” فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ ” بعضی از این‌ها به عهد خودشان وفا کردند و جان خودشان را تقدیم ذات اقدس ربوبی کردند و به شهادت رسیدند. اما “وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ” عده‌ای به شهادت نرسیدند، شربت شهادت ننوشیدند، اما انتظار می‌کشند “وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ “، یعنی در انتظار هستند. این ذیل آیه خیلی حساس است “وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلا“، هیچ تغییر و تبدیلی نسبت به آن عهدی که با خدا بستند برای این‌ها حاصل نمی‌شود.

در برجام، بعضی پای خواست ولی جامعه ایستادگی نکردند

این یکی از همان نیازهای ضروری امروز ماست. که آن کسانی که در دوران دفاع مقدس بودند و امروز به عنوان سرداران این جامعه مطرح هستند باید دائما از خودشان مراقبت کنند که آن عهدی که با خدا بستند و رفقای اینها در کنارشان به شهادت رسیدند و “فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ” شدند و آن‌ها عهدشان را وفا کردند، و این‌ها هم “فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ” رفقایشان را دیدند، آیا اینها هم تغییری، تبدیلی، تزلزلی در آن باورهایشان، در آن عهدشان ایجاد شده است یا نه؟

متاسفانه باید عرض کنیم در بعضی ایجاد شده است. در همین قضایای برجام، از بعضی از اینها تراوشاتی صادر شد که انسان ملاحظه می‌کرد که آن طور که باید و شاید پای خواست ولی جامعه ایستادگی نکردند. خب مرز حمایت از دین و ولایت تا کجاست؟ تا شهادت.

انسان نباید تا شهادت هیچ تزلزلی در آن عهدش ایجاد شود.

در یک روایتی معاویه بن عمار می‌گوید از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه شنیدم که  وصیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه را نقل می کردند. تعبیری که در وصیت هست خیلی تعبیر عجیبی است و این وصیت خیلی مفصل است. تعبیر این است:

یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ‏ فِی‏ نَفْسِکَ‏ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی

وصیت کننده کیست؟ اقرب کائنات، اشرف مخلوقات، نبی خاتم صلی الله علیه و آله و سلّم. آن کسی که دارد وصیت می‌شود او کیست؟ امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه.

می‌فرمایند یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ‏ فِی‏ نَفْسِکَ‏ بِخِصَال‏، من تو را به یک خصلت‌هایی سفارش می‌کنم. فَاحْفَظْهَا عَنِّی‏، این‌ها را از من بگیر و حفظ کن و این‌ها را از دست نده. بعد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم قبل از این‌که این سفارشات را شروع کنند دست به دعا برمی‌دارند:

ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ” خدایا علی را کمک کن که بتواند به این وصیت‌ها و سفارش‌ها عمل کند. یعنی امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه را دعا می‌کند. معلوم می‌شود این سفارشات خیلی مهم است.

پنجمین سفارشی که در این وصیت آمده این است که  “الْخَامِسَهُ بَذْلُکَ مَالَکَ وَ دَمَکَ دُونَ دِینِک‏”اگر مال داری، مالت را بده. خون داری، جان داری، آن را بده برای حفظ دینت، “دُونَ دِینِک“‏ اما دین خودت را نده.

پس مال ما باید فدای دین شود. جان ما باید فدای دین شود. عزیزان، برادارن، خواهران، این مطالبه پیغمبر از من و شماست، از نوجوان، از جوان، از میانسال، از کهنسال، این مطالبه پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم از ماست. گاهی ما دین خودمان را می‌دهیم برای مال دنیا، برای این‌که به این زرق و برق‌های پوچ دنیوی راه پیدا کنیم. دین هم یعنی چه؟

رکن دین و مهم‌ترین رکن دین، “ولایت” است، “وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ‏ بِالْوَلَایَه” یعنی در راه ولی، ولی به حق، مال را بدهد و جان را هم بدهد تا این دین سرپا بماند. ولی جامعه را باید کمک کرد. و نیاز به کمک دارد و نیاز به نصرت دارد. هر کسی که به هر شکلی که می‌تواند باید کمک کند.

من یک خاطره‌ای را از مرحوم استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله پهلوانی نقل کنم که این را تا حالا نقل نکردم. ایشان خودشان فرمودند و برای مرحوم استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله جعفری تهرانی هم نقل کرده بودند. در یکی از جلساتی که تولیت آستان قدس رضوی جناب آقای مروی که آن موقع معاونت روحانیون دفتر را داشتند و آمده بودند دیدن مرحوم آیت الله جعفری، همین خاطره را مرحوم آیت الله جعفری از قول مرحوم آیت الله پهلوانی برای ایشان نیز نقل کردند؛ که حضرت آقا به آیت الله پهلوانی فرموده بودند که:

کار من مثل این عَلَم­کش‌هاست. شماها باید با دعایتان کمک کنید که من بتوانم این بار را به مقصد برسانم.

در این محرم­ها دیده­اید که وقتی این علم‌ها را بیرون می‌آوردند، چند تیغه است. خب این علم سنگین است. این کسانی که دور این علم­کش هستند، به او آب و شربت می‌دهند و کمکش می­کنند که او بتواند این علم را حرکت دهد و بیاورد جلو.  اما در همین علم کشی‌ها که می‌شود بعضی از آدم‌های جاهل هم پیدا می‌شوند که یک گوشه تار شال را می‌کشند که این علم کش به زمین بخورد. در این سی ساله دوران رهبری آقا از این‌ها کم ندیدیم که تلاش کردند که مانع ایجاد شود.

اگر حیاء را از جامعه ببرند آن روز همه ما غارت زده می‌شویم!

روایت دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که حضرت فرمودند که “إن عرضَ لکَ بلاءٌ” اگر بلائی سراغت آمد، خودت یا خانواده ات یا رفیقت، یک بیماری پیدا کردی “فاجعل مالَکَ دونَ دمِک” مال خودت را بده که این بلاء رفع شود. یا مثلا یک سارقی آمده، یک قمه‌ای هم در دست دارد و می‌گوید آقا این کیف را به من بده و الا تو را می‌زنم. خب کیف را باید داد. فاجعل مالَکَ دونَ دمِک، خونت را نده. “فإن تجاوَزَکَ البلاءُ” اما اگر بلاء از خودت فراتر رفت و آمد سراغ دینت و دین در معرض تهدید قرار گرفت، “فاجعَل مالَکَ و دمَک دونَ دینِک

مالت را بده خونت را هم بده، اما دینت را نده.

خب وقتی شما سراغ آدم‌های مادی و زمینی می آیید، این‌ها از غارت زده و خانه خراب، یک تفسیری دارند و  می‌گویند سیل آمد و خانه او خراب شد، یا راهزنی زد و مال او را غارت کرد. این مال انسان‌های مادی است. اما کسانی که دید عرشی دارند مثل خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم آن‌ها طور دیگر نگاه می‌کنند. می‌فرماید:

فإنّ المسلوب من سُلب دینُه” غارت زده آن کسی است که دینش را به غارت بردند. اگر حیاء را از جامعه ببرند آن روز همه ما غارت زده می‌شویم. اگر آثار دینداری ظهورات دینداری، جلوه‌های دینداری در جامعه کم رنگ شد، آن روز باید بدانیم که این کلام حضرت بر ما تطبیق پیدا کرده و جامعه ما منطبق شده بر فإنّ المسلوب من سلب دینه و المخروب من خرِب دینُه.

خانه خراب آن کسی است که دینش آسیب ببیند و دینش خراب شود، تحریف در دینش راه پیدا کند.

انسان به خاطر موقعیت‌های اجتماعی از ارزش‌های حقیقی و واجبات دینی کوتاه بیاید، نه فقط کوتاه بیاید بلکه ضد ارزش‌ها را تقویت کند، این‌ها امروز در جامعه ما هست.

رئیس جمهور باید بی‌­حجابان را نهی از منکر می‌کرد

امید آقا در این گام دوم به شما جوانان است و امید آقا به خیلی افراد نیست. شما آن جلسه با حضور ریاست محترم جمهور را دیدید. آن زن‌هایی که آوردند آن‌جا و نشاندند! بی‌حجابی در حدّی که در آن جلسه زنی تا بخشی از سینه‌اش باز است!! این چیست؟ این عین بی حجابی است. خب انتظار ما این است، انتظار حوزه‌های علمیه ما این است، انتظار مراجع ما این است، انتظار خدا و اولیای الهی این است، که کسی که بر کرسی و مسند ریاست جمهوری نشسته و مقام دوم این کشور است و لباس پیغمبر بر تن دارد، همان جا نهی از منکر کند، نه این‌که بعد بروند اطلاعیه بدهند که نمی‌دانستیم و با عوامل برخورد می شود. این‌ها را ما باید هوشیار باشیم، ما باید دقت داشته باشیم.

من آن شب هم عرض کردم عزیزان به امید خداوند و به فضل الهی ان شاء الله تلاش کنید که در آینده هر کدام شما برای رهبری، یک شهید چمران و یک تهرانی مقدم شوید.

این انقلاب خیلی پایش خون ریخته شده! این نهال همین طوری شکوفا نشده و همینطوری ثمر نداده، بلکه خیلی زحمت‌ها کشیده شده. سُلب دینُه و المخروب من خرِب دینُه. ما باید تابع شهدای کربلا باشیم. آنها روز عاشورا چه کردند؟ بعضی‌ها در کربلا بودند اما رفتند، رفتند سراغ فرزندشان، رفتند سراغ تهیه غذای برای خانواده‌شان و گفتند ما برویم و برمی‌گردیم، وقتی برگشتند دیدند اباعبدالله علیه السلام به شهادت رسیده است. اما اصحاب ماندند، زن و بچه را گذاشتند و آمدند کربلا از حسین بن علی علیه السلام حمایت کنند. خب نکاتی دیگر هم هست که اگر عمری باقی باشد فردا شب عرض خواهیم کرد.

ممکن است شما دوست داشته باشید