مقام اصحاب سیدالشهداء(ع)/ محرم ۱۳۹۸/ جلسه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبه جدک الحسین صلوات الله و سلامه علیه.

محور بحث ما مقام اصحاب است. در جلسه قبل وارد بحث یکی از شخصیت‌های عاشورایی به نام شَوذَب شدیم، عرض کردیم که باید کلمات و کمالات و حالات و مقامات این صحابی بزرگوار سید الشهداء صلوات الله و سلامه علیه را مورد بحث قرار دهیم و درس‌های عملی را از این صحابی سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه داشته باشیم.

 یکی از کمالاتی که در شب قبل عرض کردیم این بود که شَوذَب از کسانی بود که درباره اش گفته شده “کان یجلس للشیعه فیاتونه للحدیث” یعنی از شخصیت‌هایی بوده که جلوس داشته و دیگران می‌آمدند از او اخذ حدیث می‌کردند. اینجا عرض کردیم که اگر بخواهیم این مسئله را به عنوان یکی از کمالات شَوذَب مطرح کنیم، باید جایگاه حدیث و جایگاه نشر احادیث را بشناسیم و بعد از آن بتوانیم تا حدودی به این کمال شَوذَب، وقوف پیدا کنیم. در رابطه با جایگاه نشر حدیث، روایتی در شب قبل مطرح شد.

یک راوی حدیث برتر از هزار عابد

روایت دیگر که این روایت هم خیلی مهم است و در نزد ارباب معرفت، مورد بحث قرار گرفته، این است که از امام صادق صلوات الله وسلامه علیه نقل شده که “اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلَى‏ قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ‏ عَنَّا[۱]“، یعنی اگر می‌خواهید بدانید که مرتبه انسان‌ها در پیشگاه الهی تا چه اندازه هست و چه مقدار درجه دارند،  نگاه کنید ببینید که اینها چقدر روایت نقل کرده‌اند. در  اینجا یک بحثی که بحث مهم و کلیدی هم هست، این است که در اینجا کمیّت روایت منظور است یا کیفیت روایت؟

مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه این روایت را وقتی نقل می‌کند این واژه قَدْر، یعنی “قاف دال راء” در عبارت “عَلَى‏ قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ‏ عَنَّا” را به کیفیت در روایت معنا می‌کند. یعنی ارزش این روایت تا چه پایه‌ای هست.  یعنی سطح یک روایت که راوی نقل می‌کند، هر مقدار که سطح عالی‌تر و راقی‌تر باشد، به تناسب آن مرتبه آن راوی از دیگر روات در نزد خدای سبحان بیشتر خواهد بود، لذا ایشان روایت را می‌برد سراغ کیفیت. اما مرحوم فیض کاشانی در کتاب وافی وقتی این روایت را نقل می‌کند هم احتمال کمیّت را می‌دهد و هم احتمال کیفیّت در روایت را. خب این هم یک روایت در رابطه با جایگاه نقل حدیث.

روایت دیگری باز از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل شده، این روایت را خوب توجه کنید: “قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ رَاوِیَهٌ لِحَدِیثِکُمْ یَبُثُّ ذَلِکَ فِی النَّاسِ وَ یُشَدِّدُهُ‏ فِی‏ قُلُوبِهِمْ‏ وَ قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَهُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ الرَّاوِیَهُ لِحَدِیثِنَا یَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ.

راوی می‌گوید قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ،راوی می‌گوید من به امام صادق عرض کردم که رَجُلٌ رَاوِیَهٌ لِحَدِیثِکُمْ، مردی هست که از شما احادیثی را نقل می‌کند، یَبُثُّ ذَلِکَ فِی النَّاسِ وَ یُشَدِّدُهُ‏ فِی‏ قُلُوبِهِمْ‏ وَ قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ، او با همین نقل احادیث، دل‌های شیعیان را به هم محکم می‌کند، عقاید شیعه را در دلها تثبیت می‌کند، یک کسی هست که اینطور هست،  وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَهُ ، شیعیان دیگری هم هستند که اینها اهل عبادت هستند و نماز می خوانند و روزه می گیرند و بندگی خدا می‌کنند، اما راوی حدیث نیستند واینگونه روایات را ندارند، أَیُّهُمَا أَفْضَلُ کدام از این‌ها از فضیلت بیشتری برخوردار است؟ امام صادق صلوات الله و سلامه علیه در پاسخ فرمودند الرَّاوِیَهُ لِحَدِیثِنَا یَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ[۲]. مقام و مرتبه و جایگاه آن کسی که روایاتی را نقل می‌کند و دل‌های شیعیان را محکم می‌کند، اعتقادات را دل‌های آن‌ها تثبیت می‌کند، مقام چنین شخصی از هزار عابد بالاتر است. یعنی مرتبه او از هزار عابدی که نماز شب می‌خواند، روزه می‌گیرد، قرآن تلاوت می‌کند، بالاتر است.

یک روایت، همتای حسنین (ع) است

اما جان مطلب را صدیقه طاهره سلام الله علیها در یک روایتی که از ایشان نقل شده، بیان کرده­اند. این روایت خیلی روایت مهمی است و جا دارد که جلسات متعددی در رابطه با این روایت بحث شود. شخصی می‌آید محضر صدیقه طاهره سلام الله علیها و عرض می‌کند که ای دختر پیامبر چیزی از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم در نزد شما به یادگار مانده که به ما بدهید؟ یعنی آیا حدیثی روایتی چیزی هست؟ صدیقه طاهره رو کردند به کنیزشان و فرمودند که  برو و آن جریده را بیاور. این کنیز هم آمد و جستجو کرد و پیدا نکرد. در آن جریده روایتی بود از رسول خدا ص که صدیقه طاهره س این را ثبت کرده بود، این کنیز هر چه گشت، پیدا نکرد و آمد به زهرای مرضیه سلام الله علیها عرض کرد که من جستجو کردم اما پیدا نشد. که این قضیه هم یک روایت است و روایتش هم نقل شده که حالا چون مقصد ما مضامین روایت نیست، آن را دیگر نقل نمی‌کنیم. [۳]

شاهد ما اینجاست: وقتی این کنیز گفت: من گشتم و پیدا نکردم، زهرای اطهر سلام الله علیها فرمودند “وَیْحَک‏” وای بر تو،  ” أُطْلُبِیهَا” برو بگرد و آن را پیدا کن، “ فَإِنَّهَا تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْنا”  این روایت پدرم، عِدل و همتای حسن و حسین من است.

شما عظمت امام حسن ع را ببینید، عظمت حسین بن علی ع را ببینید، ارزش یک روایت، در قاموس صدیقه طاهره سلام الله علیها معادل نه فقط امام حسن، نه فقط امام حسین، بلکه  ” تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْنا

اینها که بیان شد، ما را هدایت می‌کند به این کمال شَوذَب که گفتند که “یجلس للشیعه” یعنی می‌نشست و احادیث را برای شیعه نقل می‌کرد. پس این یک کمالی است که این صحابی سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه دارد، یعنی مقام شَوذَب از هزار عابد برتر است، چرا؟ چون در جایگاه حفظ و نشر احادیث اهل بیت ع نشسته است.

تدبّر در روایت، عامل صعود به منتهای درجات ایمان

 اینجا یک نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم جایگاه روایت و جایگاه درایت است. این احادیثی که مورد بحث قرار گرفت و عرض شد اینها همه مربوط به نقل روایت بود، یعنی کسی که روایتی را نقل می‌کند، او از هزار عابد برتر است، یعنی نقل روایت. اما یک بحثی مطرح است که آن هم در روایات ما مطرح است و آن درایت است. بین روایت و درایت فرق است. روایت یعنی نقل حدیث، حفظ حدیث و نقل آن و انتشار دادن آن. این می‌شود روایت. درایت یعنی عمیقا روی یک روایت دقت کردن، یعنی فهم روایت. فهم روایت کجا و نقل روایت کجا!؟

ببینید این بحث‌ها زنجیره وار هست، یک کسی بود عابد بود در مقابل یک کسی که راوی حدیث بود، جایگاه کدام بالاتر است؟ حضرت فرمودند راوی. حالا یک کسی هست که راوی حدیث است در مقابل یک کسی که راوی حدیث نیست، اما وقتی یک روایت را به دست او می‌دهند، روی این روایت عمیق فکر می‌کند، ذهن خود را به کار می‌گیرد و معارفی را از این روایت استخراج می‌کند، خب کدام یک از این‌ها مقام‌شان بالاتر است؟ در یک روایتی که از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل شده ، حضرت فرمودند که “خَبَرٌ تَدْرِیهِ‏ خَیْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِیه[۴]‏” اگر انسان در یک روایت دقت کند، بهره‌های معنوی و اخروی خود را از این روایت به دست بیاورد، این آدم برتر است از کسی که هزار تا روایت را نقل می‌کند، اما تعمقی در این روایات ندارد. پس یک روایت را اگر کسی در آن درایت داشته باشد، از کسی که هزار روایت را نقل می‌کند، اما درایت ندارد و روی این روایات فکر نمی‌کند و تاملی ندارد،  جایگاهش بالاتر است.

در یک روایتی از امام باقر صلوات الله و سلامه علیه نقل شده، که این موعظه‌ای بوده که امام باقر صلوات الله و سلامه علیه نسبت به فرزندشان امام صادق صلوات الله و سلامه علیه داشتند. فرمودند که ” یَا بُنَی‏”  ای فرزندم، “ اعْرِفْ‏ مَنَازِلَ‏ الشِّیعَهِ عَلَى قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِم[۵]‏” آن روایتی که در بالا نقل کردیم مربوط به نقل روایت بود، اما اینجا نقل روایت نیست، بلکه بالاتر است، می فرماید اگر می خواهی منزلت و مراتب و جایگاه شیعیان را بشناسی، نگاه کن “عَلَى قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِم” ببین چقدر روایت نقل کردند و چقدر معرفت دارند و چقدر اینها با معارف آشنا هستند.

فَإِنَّ الْمَعْرِفَهَ هِیَ الدِّرَایَهُ” معرفت همان درایت است،  “فَإِنَّ الْمَعْرِفَهَ هِیَ الدِّرَایَهُ لِلرِّوَایَه” که روایت را جلوی خودش بگذارد و بنشیند فکر کند و معرفت پیدا کند معارفی را از آن استخراج کند و “وَ بِالدِّرَایَاتِ لِلرِّوَایَات” ‏و به سبب درایت‌های در روایت‌هاست که “یَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِیمَان” ‏مومن همین طور مرتبه او علو پیدا می‌کند و بالا می‌رود تا به منتهای درجات ایمان میرسد. پس ببینید روایت برای چه نقل می‌شود؟ برای درایت. هر قدر این درایت و معرفت نسبت به احادیث بیشتر باشد، مرتبه ایمان انسان هم بالاتر می‌رود.

شَوذَب که حالا وقتی حالات و کلماتش نقل شود، نشان می دهد که از هر دو موضوع بهره‌مند بوده یعنی هم اهل نقل روایات بوده و هم حالاتش و کلماتش و گفتگوهایی که دارد نشان می‌دهد که شَوذَب نه فقط اهل نقل روایت بوده بلکه اهل درایت در حدیث هم بوده است. خب عزیزان، جوانان بزرگوار! این برای همه ما درس است که ما روایات را در زندگی خودمان وارد کنیم و بنشینیم روی این روایات بحث کنیم و سطح معرفتی خود را  بالا بیاوریم. مثلا همین روایت عنوان بصری که یک روایت معروفی است، خیلی مختصر است اما وقتی انسان وارد این روایت می‌شود می‌بیند بحر عمیقی است و هر چه انسان در اطراف این کلمات امام صادق صلوات الله و سلامه علیه بحث کند، باز هم جا دارد.

شوذب، جامع بین عرفان و حماسه

کمال دیگر شوذب این است که شوذب جامع بین عرفان و حماسه بوده، جامع بین علم و جهاد بوده، یعنی هم عالم بوده، هم رزمنده بوده و هم عارف بوده، چون در زیارت شهدای کربلا می‌خوانیم “السلام علیکم یا اولیاء الله” هم ولی خدا بوده و هم اهل حماسه بوده. خب اینکه کسی هم عالم باشد هم اهل حماسه، یعنی اینطور نباشد که فقط عالم باشد و بیگانه از حماسه، یا اهل جنگ و جهاد و اینها باشد و بیگانه از علم، یعنی کسی که جامع هر دو هست، که شوذب جامع هر دو بود هم حدیث را منتشر می‌کرد و هم آن جنگ‌ها و مبارزات و بعد هم جریان عاشورا.

این جامع بین حماسه و عرفان بودن، اجتهاد و جهاد بودن، دو تا اثر دارد. اثر اول این است که اگر کسی عارف باشد، اهل حماسه نباشد این در معرض ابتلای به خمودی و انزوا و بی‌توجهی (این واژه‌ها واژه‌های دقیقی است که عرض می‌کنم) و بی‌توجهی به وظایف عبودی اجتماعی خواهد بود. چون وظایف عبودی ما فقط تهجد و نماز شب و اینها نیست. ما نسبت به اجتماع هم یک وظایفی داریم.

اگر جنگجو باشد، اما اهل معرفت نباشد، اهل علم نباشد او هم در معرض آسیب هست، کسی که از شناخت و معرفت تهی باشد، چه بسا در همین مبارزه و در همین ظهور دادن حماسه خودش، ابتلای به اهوای نفسانی و مقاصد شیطانی پیدا کند و از آن صراط مستقیم که شریعت هست، ممکن است فاصله بگیرد. که اینها در تاریخ کم نیستند افرادی که چنین بودند، اهل حماسه بودند مثلا در همین جریان عاشورا چون معرفت نداشتند اینها فاصله گرفتند، اما اگر کسی هر دو را داشته باشد این می‌شود مصداق آن توصیفی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای امیرالمومنین نسبت به مومن داشتند. امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه عرض کردند که مومن را برای من توصیف کنید مومن چه ویژگی‌هایی دارد؟ حضرت فرمودند که از ویژگی‌های مومن این است که “ رُهْبَانٌ‏ بِاللَّیْلِ أُسُدٌ بِالنَّهَار[۶]” شب که می‌شود راهب شب است، روز که می‌شود شیر میدان نبرد است، ” رُهْبَانٌ‏ بِاللَّیْلِ أُسُدٌ بِالنَّهَار” خب این صفتی است که اولیای الهی اینطور بودند. عترت طاهره اینطور بوده است، امیرالمومنین ع اینچنین بوده است خود سیدالشهداء همین طور بوده. خب شما آن دعای عرفه‌ای که امام حسین صلوات الله و سلامه علیه می‌بینید اوج معارف در همین دعاست و این هم اوج حماسه در روز عاشورا است که تجلی پیدا می‌کند این یک اثر.

عالمی که روحیه انقلابی نداشته باشد، مردم را از امام جامعه جدا می­کند

اثر دوم این است که کسانی که هم اهل علم هستند و هم اهل حماسه، هم اهل معرفت هستند و هم اهل جهاد، اینها بیشتر از دیگران می‌توانند از امام جامعه پشتیبانی کنند. وقتی یک عالم می‌آید با روحیه حماسی از امام جامعه پیشتیبانی می‌کند، یک عده‌ای را با خود همراه خواهد کرد. اما اگر این عالم باشد و روحیه انقلابی نداشته باشد، یک عده زیادی را از امام جامعه جدا خواهد کرد.

 لذا ما باید تلاش کنیم چه حوزوی‌های ما و چه دانشگاهی‌های ما افرادی مثل شوذب را به عنوان الگوی خود قرار دهند همان طوری که بزرگانی از ما اقتدای به اینها کردند. شما ببینید امام راحل‌مان رضوان الله تعالی علیه هم عالم بود و هم مجتهد بود و هم اهل حماسه و انقلابی بود، جامع بین این دو تا. مقام معظم رهبری روحی فداه همین طور؛ هم عالم است فقیه است مجتهد است اهل معرفت است سر و کار با کلمات اولیای الهی دارد؛ انس با دیوان حافظ دارد؛ از این طرف شما می‌بینید که اهل حماسه است؛ یکجا با لباس روحانی یک جا با لباس رزم حضور پیدا می‌کند که این همه آثار و برکاتش را در عالم می‌بینید. این نسبت به حوزوی‌ها.

نسبت به عناصر دانشگاهی شهید چمران را ببینید. از نظر علمی در آن سطح بالا ، از نظر کمالات معنوی که من بارها به دوستان عزیزم در کانون دانش پژوهان نخبه این را گفتم، هم به مربی‌های شما مسوولین شما نماینده‌های روحانی شما مسئولین دوره‌های شما، که شهید چمران یک الگوی مناسبی برای شماست. یعنی از نظر سطح علمی در آن قله قرار می‌گیرد. از نظر کمالات معنوی، آن کلمات بلندش، آن معرفتش آن، سوزش، آن اخلاصش، که شهید چمران به عنوان یک عارف مطرح است. علم، معنویت، روحیه انقلابی او هم در سطحی است که وقتی احساس وظیفه می‌کند که باید در لبنان حضور پیدا کند، اهل و عیال خود را در آمریکا رها می‌کند، در دوران دفاع مقدس هم در کنار رزمندگان روستایی ما در صحنه نبرد حضور پیدا می‌کند و به شهادت می‌رسد.

چمران یک الگو است و حق هم به گردن ما دارد. من یک جلسه سه ساعتی بحث‌های عرفانی بود، آن زمان مثل خود شما بودم و تقریبا هفده سالم بود که شاگردی ایشان را کردم. شاید یکی از جرقه‌هایی که ما به این سمت آمدیم از همان جا شروع شده لذا ما باید تلاش کنیم اینطور باشیم. این عناصر به کار انقلاب می‌آید لذا در همان جلسه دیداری که مدال‌ها را خدمت حضرت آقا دادیم، ایشان تاکید کردند که مراقب باشید مواظب باشید این روحیه انقلابی که دارید این حفظ شود. دشمن الان برای این برنامه دارد.

خب این هم یکی دیگر از کمالات جناب شوذب که جامع بین علم و حماسه و اجتهاد و جهاد و عرفان و رزم بوده. پس ما باید قبضه تسبیح را داشته باشیم و هم قبضه شمشیر را. ویژگی دیگر جناب شوذب پیشگامی او در ایمان و عمل است که حالا این بحثی دارد که اگر عمری باقی بود ان شاء الله فردا شب عرض خواهیم کرد. خب شب دوم ماه محرم هست شبی است که روضه ورود کاروان اباعبدالله به کربلا خوانده می‌شود.

ممکن است شما دوست داشته باشید