بسم الله الرحمن الرحیم
عاشق جز زبان عشق نمیداند و جز با زبان عشق نمیگوید و جز زبان عشق را نمیفهمد.
در این مناجات، امام عاشقان و پرچمدار عشق، حضرت سیّد ساجدان(علیه السلام) راهی را فرا رویت قرار میدهد که جز حقیقت نجویی و جز طریق عشق نپویی و جز فداکاری در راه معشوقت برنگزینی.
این مناجات، بینهایت فقر و بینهایت نیاز و بینهایت جهل را به بینهایت غنا و بینهایت بزرگی و بینهایت علم پیوند میدهد و بستری فراهم میسازد تا آن همه چیز، بر این همه هیچ نظر بیندازد.
این مناجات برای سوختهدلان و تشنگان بحرِ کران ناپیدای معارف الهی و سالکان طریق وصال حضرت دوست جلّجلاله، گنجینه بسیار ذیقیمتی است که میتواند چراغی فروزان برای رهروان طریق عشق و عاشقی باشد.
این مناجات که مونس گریههای نیمه شب دلدادگان معشوق بیهمتا میباشد، به عاشق میآموزد که باید در راه او سبحانه از روی شوق و اختیار سر ببازی و از سربازیدن از روی کراهت و اضطرار عاقلانه، کناره گیری.
این مناجات، عشق و محبت را که اساس وجود و کمالات وجودی است، به آدمی یادآور میشود که تو نیز راه و طریق عشق را در پیش گیر که:
عاشـق شو ار نه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود، در کارگاه هستی
این مناجات به انسان توجه میدهد که تو دلتنگ خدای عزّوجل میباشی و بیقرار اویی و تا به او نرسی آرام و قرار نمیگیری که این حقیقت، ریشه در عشق فطریات دارد.
این مناجات، متن درسیِ کلاس عشق و عاشقی است که جام بلورین شاگردان خود را از شراب طهورِ عشقِ به حضرت محبوب جلّجلاله پر میکند و از خود بیخودشان میسازد و از شهود جمال جمیل یار، مستشان مینماید.
این مناجات، پرده از ماندگاری عشق برمیدارد و به مناجی عاشق توجه میدهد که تمام آوازهها جز آواز عشق پایان پذیر بوده و تنها صدایی که همواره در گنبد دوّار عالم هستی طنینانداز میباشد، صدای عشق به حضرت جانان جلّجلاله است که:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند
این مناجات، نهیبی به سالک عاشق میزند که تا زود است و عمرت باقی است، برای رسیدن به منتهای قرب و دریافت مدال کمال عبودیت، دست به دامن عشق زن که تنها سرمایهات در این جهان و آن جهان، عشق و محبت به او سبحانه میباشد و خلاصه اینکه این مناجات، در بیان عشق و حال عاشق و آثار عشق است که عشق دریای بیکرانی است:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بیزبان روشنتر است
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خودشکافت
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ