دست نوشته های من از جلسات ساغر عشق(شرح مناجات محبین) «۷۵» / سرّ اندوه اولیای الهی در مصائب

بسم الله الرحمن الرحیم

این سؤال همیشه مطرح بوده است که اگر اولیای الهی(علیهم السلام) راضی به قضای الهی هستند، پس چرا در مصیبت‌ها اشک و اندوه دارند؟

چرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در مرگ فرزندش ابراهیم(علیه السلام) گریه کرده است؟

چرا زینب کبری(سلام الله علیها) با اینکه فرمود: در کربلا جز زیبایی ندیدم؛ «مَا رَأَیْتُ‏ إِلا جَمیلا» در شب عاشورا آنگونه بی‌تاب شد و از حال رفت؟!

در پاسخ به این پرسش باید عرض کنیم که اولاً اولیای الهی(علیهم السلام) دارای دو مقام و منزلت هستند:

یکی مقام نورانیت و ولایت و دیگری منزلت بشری و جسمانی.

اگر تمام توجه آنها به مقام نورانیت خود باشد و به منزلت بشری و جسمانی خود هیچ توجهی نداشته باشند، چنین خواهند بود که حتی اگر تیر را از پای مبارکشان درآورند متوجه نمی‌شوند، اما اگر به هر دو مقام و منزلت توجه داشته باشند که حال عمومی آنهاست، هم خوف و حزن و اندوه و گریه و درک ناملایمات و سایر امور بشری را دارند، چون اینها از لوازم توجه به منزلت طبیعی و جسمانی است و هم اقتضای مقام و منزلت نورانیت آنها آن است که در اندوه و اظهار ناراحتی، حدود آن را کاملاً رعایت کنند و سخن و رفتاری که حاکی از عدم رضایت نسبت به قضای الهی است از آنها ظهور و بروز نکند.

به علاوه اینکه آن‌ها گلهای سرسبد عوالم هستی و مظاهر اتمّ اسماء و صفات الهی هستند و جان و دلشان پُر است از رحمت و رأفت و مهربانی، لذا مگر می‌شود زمین در مرگ مؤمن متأثر شود، اما قلب رئوف پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) متأثر نشود و اشکش جاری نگردد؟!

خاصیت و اقتضای دل رئوف و پرمهر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) آن است که در مرگ فرزندش گریه نماید.

پس اظهار اندوه و ناراحتی، منافاتی با رضای به قضای الهی ندارد و مگر می‌شود از ظلم به ولیّ خدا حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) عرشیان و فرشیان متأثر شوند، اما زینب کبری(سلام الله علیها) که عالمهٔ غیرمعلَّمه است، متأثر نشود و همانطوری که حضرت حق جلّ‌جلاله رضا و خشنودی دارد، غضب و سخط نیز دارد و اولیای الهی(علیهم السلام) که فانی در حضرت حقّند، رضا و غضبشان در حقیقت، رضا و غضب الهی می‌باشد.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید