بسم الله الرحمن الرحیم
«إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ لِقُرْبِکَ وَ وَلَایَتِک»
خدایا! ما را از کسانی قرار ده که برای مقام قرب و دوستی خود برگزیدهای.
در این فراز از مناجات، از حضرت حق جلّجلاله درخواست «مقام اصطفاء» شده است.
مکرر این نکته را به مناسبتهایی نظیر این فراز عرض کردهایم که اگر معصوم(علیهم السلام) از خدای سبحان کمالی را میخواهد، در حقیقت دوام آن را میخواهد نه اصل آن را، چرا که او مظهر تام اسماء و صفات الهی میباشد؛
و هنگامی که غیرمعصوم کمالی را درخواست میکند، اصل آن کمال و دوامش را از حضرت حق جلّجلاله تقاضا مینماید و در این فراز، مناجی از حضرت جانان جلّجلاله میخواهد که او را برای قرب و ولایت الهی، مصطفی کند.
«اِصْطَفَیْتَهُ» فعل و از ریشه «صَفْو» میباشد که بر خلوص از هرگونه کدورتی دلالت میکند.
«صفاء» ضد «کدورت» است و به معنای خالص شدن از هر شائبهای میباشد و «تصفیه» به معنای پالایش نیز از همین ماده میباشد. چکیده و خالص از هر چیز را اصطفاء گویند.
راغب اصفهانی در مفردات میگوید: اصطفاء به معنای صاف و خالصِ چیزی را گرفتن و برگزیدن.
«اَلْاِصطفاءُ تَناولُ صَفْوِ الشَّیءِ» و در تفسیر المیزان، اصطفاء به معنای گرفتن چکیده و خالصِ هر چیز آمده است؛ «اَخذُ صَفْوَهِ الشَیء» .
اگر کسی آب گلآلود را در ظرفی بریزد و پس از تهنشین شدن تیرگی رسوبات و لجن، آب صاف و زلال آن را برگیرد، میگویند اصطفاء کرده است.
«صفیّ» و «صفیّه» که جمعش «صفایا» است به آن چیزهایی گفته میشود که رؤسا برای خود برمیگزینند.
پس اصطفاء فرع بر وجود افراد کثیری است که خداوند متعال از میان آنها بعضی را که صاف و خالص از هر چیزی باشند برمیگزیند و «اِصطفَی الله»، یعنی خدای سبحان خواسته است که چیزی یا کسی صاف و خالص باشد و این را با توفیق و تأیید و تهیه وسایل و هدایت تکوینی و تشریعی بندهٔ مستعدِ در صراط حق، فراهم میکند.
ذات اقدس ربوبی در قرآن میفرماید: خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برتری داد و برگزید؛
﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ﴾
و ملائکهاش درباره حضرت مریم(سلام الله علیها) گفتند: ای مریم، بدان که خدا تو را برگزیده است؛
﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ﴾ و یکی از القاب مشهوری که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دارد، «مصطفی» میباشد و در زیارت جامعه کبیره از معصومین(علیهم السلام) چنین یاد شده است که:
شما عصارهٔ انبیا میباشید؛ «صَفوه الْمُرسَلین» و حضرت علی(علیه السلام) از صدیقه طاهره، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به «صفیّه» یاد کرده و خطاب به رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده:
این بانویی که صفیّه و مصطفاٰ و برگزیده توست و رحلت نموده، صبر در فقدانش برای من دشوار است؛ «قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی».
پس مناجی در حقیقت از حضرت جانان جلّجلاله میخواهد که از نظر کمالات معنوی ملحق به چنین برگزیدگانی باشد.
اصطفای نفسی درباره شخص یا چیزی است که فی حد نفسه مصطفی و ناب باشد.
اصطفای نسبی آن است که در سنجش با دیگران مصطفی بوده و برتری و رجحان دارد؛
اینکه در قرآن فرموده: ﴿وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ﴾ ناظر است به اینکه انبیا از اصطفای نفسی برخوردارند و اینکه فرمود: ﴿قَالَ یَا مُوسَى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ﴾ که با لفظ «عَلَى» آمده، ناظر به اصطفای نِسبی است و باید به این حقیقت توجه داشته باشیم که اصطفای نِسبی، مسبوق به اصطفای نفسی میباشد.
از تعبیر «فَاجْعَلْنَا مِمَّن اصطفیتَه» معلوم میشود که رسیدن به مقام اصطفاء برای غیر ذوات معصومین(علیهم السلام) ممکن میباشد و الا به آنها توصیه نمیشد که این تقاضا را از حضرت حق جلّجلاله داشته باشند.
از آنجایی که دین الهی، مصطفی میباشد که فرمود:
﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ﴾ و انبیای الهی نیز مصطفی هستند، پیروی از دین الهی و تبعیت محض در برابر انبیا و آراستگی به عقاید و اخلاق و اعمالی که صاف بوده و از تیرگی و کدورت به دور میباشد، آدمی را مصطفی و «صفوهُ الله» میکند.
مفسر بیبدیل مرحوم آیه الله علامه طباطبایی(قدس سرّه) در رابطه با «اصطفاء» میفرماید:
«این کلمه وقتی با مقامات ولایت ملاحظه شود، منطبق بر خلوص عبودیت میشود و خلاصه اصطفاء در این مقام این است که بنده در تمامی شئونش به مقتضای مملوکیتش و عبودیتش رفتار کند، یعنی برای پروردگارش تسلیم صرف باشد و این معنا با همان عمل به دین در جمیع شئون تحقق مییابد، برای اینکه دین چیز دیگری نیست، همان مواد عبودیت در امور دنیا و آخرت است. دین نیز میگوید بنده باید در تمامی امورش تسلیم رضای خدا باشد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ