بسم الله الرحمن الرحیم
ششمین ادب از آداب مناجات آن است که مناجی، مضمون مناجات را بر قلب خویش تفهیم نماید و همانطوری که برای باز شدن زبان طفل، کلماتی را به او تفهیم میکنند، مفاهیم مناجات را به باطن قلب خود تفهیم کند تا به تدریج زبان قلب هم باز شود و جان و روحش صورت عبودیت و بندگی به خود بگیرد.
مناجی در سیر خود به سوی کمال عالی انسانی، در هر مرتبهای که قرار دارد، آن حقیقتی را که از نجوای خود ادراک میکند باید با کمال دقت به قلب خود تلقین کند و بفهماند؛
که نازلترین مرتبهاش آن است که به قلب خود بفهماند که این مناجات و اذکار، یادآوری حضرت حق جلّجلاله است و از مصادیق اطاعت و فرمانبرداری است و همین سبب میشود که او به یک مراقبت دائمی در فکر و اندیشه و رفتار و گفتار کشیده شود و بدون اذن او سبحانه در این امور تصرف ننماید و عصمت از نافرمانی حضرت حق جلّجلاله پیدا کند.
مناجی پس از مدتی مواظبت نمودن به چنین تفهیمی، کمکم زبان قلبش گشوده خواهد شد و ذاکر و متذکّر میگردد و به تعبیر حضرت امام خمینی(قدس سرّه) :
«در اول امر، قلب متعلّم بود و زبانْ معلّم و به ذکر زبان، قلب ذاکر میشد و قلب تابع زبان بود و پس از گشوده شدن زبانِ قلب، عکس میگردد: قلب ذاکر گردد و زبان به ذکر آن گوید و به تبع آن حرکت کند، بلکه گاه شود که در خواب نیز ایشان به تبع ذکر قلبی، ذکر لسانی گوید، زیرا که ذکر قلبی مختص به حال بیداری نیست و اگر قلب متذکر شود، زبان که تابع آن شده ذکر گوید و از ملکوت قلب به ظاهر سرایت نماید».
و از نشانههای گشوده شدن زبان قلب در مراتب نازله آن است که خستگی و رنج و زحمت و دشواری و تعب ذکر برداشته شده و با نشاط و بهجت خواهد بود و در مراتب کامله آن است که دیدهٔ دل باز شده و به شهودِ ذاکر اوست و مذکور اوست راه پیدا میکند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ