دست نوشته های من از جلسات ساغرعشق(شرح مناجات محبین) «۷۳» / اقتضاء عالم طبع

بسم الله الرحمن الرحیم

بشر به حسب عالم طبع و اقتضای بدن عنصریش، می‌خواهد خوش و راحت باشد و به هرچه می‌خواهد، برسد و آنچه را که به دست آورده، از دست ندهد.

آدمی به گونه‌ای می‌باشد که به هر چه که می‌رسد، قانع نمی‌شود، چرا که زیاده طلب است، مگر عده‌ای از انسان‌ها که خود را بر اساس آموزه‌های وحیانی تربیت کرده‌اند و جهت معنویت و روحانیت آنها بر جهت طبیعی و عالم عنصریشان غلبه پیدا کرده باشد.

دل کندن از همه دلبستگی‌های مادی، حتی دل کندن از خود و خواسته‌های خود و رضایت خود را ندیدن و فانی در حضرت حق جلّ‌جلاله شدن و دست شستن از غیرخدا، سهل و آسان نیست، حرف کجا و حقیقت کجا؟!

اولیای الهی اینگونه‌اند که اگر خدا فرمان دهد که آنها را به آتش جهنم بسوزانند، نه تنها ذره‌ای از محبتشان به حضرت حق جلّ‌جلاله کاسته نمی‌شود، بلکه راضی بوده و از آن استقبال می‌کنند.

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در مناجات شعبانیه‌اش عرض می‌کند:

اگر مرا به آتش افکنی، اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست دارم؛ «وَ اِنْ‏ اَدْخَلْتَنِی‏ النَّارَ اَعْلَمْتُ أَهْلَها إَنِّی أُحِبُّک‏».

بین انسانها فرق است، بعضی را باید با استدلال‌های کلامی قانع نمود که خدای سبحان حکیم و علیم و خبیر و جواد است، تا راضی به قضای الهی شود؛

اما اولیای الهی و دلدادگان به حضرت حق جلّ‌جلاله استدلال نمی‌خواهند، چراکه عاشق او هستند و از مشیّت و خواست محبوبشان استقبال می‌کنند، چون خواستی جز خواست او ندارند و همان را که او می‌خواهد می‌خواهند، خواه در ظاهر به نفعشان باشد یا به ضررشان و به عبارت دقیق‌تر، عاشقِ فانیِ در معشوق، خودی نمی‌بیند که بخواهد خواسته‌ای داشته باشد و اگر خواسته‌هایی را بر زبانش جاری می‌کند در حقیقت اظهار فقر ذاتی‌اش می‌باشد که چنین اظهار فقری، محبوب معشوقش می‌باشد.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

ممکن است شما دوست داشته باشید