دست نوشته های من از جلسات ساغرعشق(شرح مناجات محبین) «۴۱» / دل بسته حضرت جانان

بسم الله الرحمن الرحیم

عشق و محبت به حضرت حق جلّ‌جلاله فطری همه موجودات می‌باشد، خصوصاً انسان که اکمل موجودات است و اصیل‌ترین میل و گرایش آدمی، عشق و محبت به حضرت ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ‌ است،

زیرا حضرت حق محیط به همهٔ اشیاء بوده و با همهٔ اشیاء می‌باشد که ﴿أَلاَ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطٌ﴾ و هر موجودی هر جمال‌ی و کمالی دارد، از خدا و به خدا دارد و از خود هیچ چیزی نداشته و ندارد و نخواهد داشت و نیز هیچ سهمی از موجودیت و بود و هستی نداشته و ندارد و نخواهد داشت، بلکه نمود و جلوه و ظهور و مظهری از مظاهر حضرت احدیّت جلّ‌جلاله می‌باشد و به قول حضرت امام خمینی(قدس سرّه) :

نیستم نیست که هستی همه در نیستی است
هیچـم و هیـچ که در هیـچ نظـر فرمـــایی

پس اگر مظاهر، به ذات و کمال و جمال خود محبت و عشق می‌ورزند و از عشق و محبت و دوست داشتن خویشتن بی‌تاب می‌شوند در حقیقت به او سبحانه عشق ورزیده‌اند.

انسانِ در حجاب قرار گرفته با ریاضت‌ها و مجاهدت‌های سلوکی و التزام عملی به شریعت و آداب عبودیت، در تلاش است تا فطرت محجوب خود را که والِه و شیدای حضرت حق جلّ‌جلاله است از زیر بار حجاب‌های متراکم بیرون آورد و به اصل خویش برگرداند.

پس عشق و محبت به حضرت جانان عطیه‌ای است الهی که اکتسابی نمی‌باشد و به قول مولانا(قدس سرّه) :

نافِ ما بر مهـرِ او ببریــده‌اند عشق او در جان ما کاریده‌اند

و به فرمایش حضرت امام خمینی(قدس سرّه) :

ذره‌ای نیست به عالم که در آن عشقی نیست
بارَکَ الله کـه کـران تا بـه کـران حاکم اوست

و به فرمایش حضرت جمال‌العارفین مرحوم آیه الله حاج سید علی آقای قاضی(قدس سرّه) :

«عشق چیزی نیست که انسان از بیرون تهیه کند، عشق در نهاد هر کسی هست منتها محجوب به حجاب می‌شود»

و اگر همهٔ دنیا تلاش کنند که محبت و عشق الهی را که فطری می‌باشد از آدمی بگیرند و یا عشق به خدا را تبدیل به عشق و محبت به غیر او کنند ممکن نیست و آنچه برای آدمی گرفتاری ایجاد می‌کند، محجوب شدن فطرتش از اصل و حقیقت خویش است.

پس بدانیم یا ندانیم، حقیقت و واقع آن است که همه دلبستهٔ به حضرت حق جلّ‌جلاله هستیم نه غیر او، چون ماسوای او فقر و هیچ و صفر محض می‌باشد و نیستی و عدم، دلبستنی نیست، اگرچه در ظاهر خیال می‌کنیم که به غیر او سبحانه دلبسته هستیم.

ما ندانیم که دلبستهٔ اوییم همه

مست و سرگشتهٔ آن روی نکوییم همه

ساکنان در میخانهٔ عشقیم مدام

از ازل مست از آن طرفه سبوییم همه

خود ندانیم که سرگشته و حیران همگی

پی آنیم که خودروی بروییم همه


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

 

ممکن است شما دوست داشته باشید