تنزل انسان پر توقع در حد مگس و راه برون رفت از این رذیله
انسان توقعی گرفتار سوء ظن ها میشود و شیطان و هوای نفس ، او را مدیریت میکند .
اگر کسی تحت تربیت دین قرار گیرد ، نه فقط توقع ندارد، بلکه تا میتواند خطا و جفای دیگران را نسبت به خودش توجیه کرده و محمل درست و صحیحی برای آن پیدا میکند .
انسان توقعی به قدری تنزل معنوی پیدا میکند که در حد مگس میشود ، چراکه این حشره گلها را رها میکند و روی آلودگیها و کثافات میرود. انسان پرتوقع هم، وفاها و خوبیها و زیباییهای هممعاشران خود را نمیبیند و مردمک چشمش فقط به جفاها و نقصها و زشتیها مینگرد .
راه مبارزه با صفت پلید پرتوقعی، قیام به ضد است، یعنی بنده خوبیها را ببیند و نسبت به جفاها بیاعتنا باشد و تغافل کند و هرجا جفا بیشتر بود، وفای بیشتری از خود نشان دهد تا منیت و خودبینی او که ریشه رذائل است ضعیف شود و از بین برود و خداخواه و خدابین شود .
تمام ریاضتهای سالک برای این است که بتواند از خودش بگذرد و در کوی محبوبش قدم بگذارد و این مطلب، به ظاهر آسان میآید، اما به قدری دشوار است که نوع انسانها به اینجا که میرسند، لنگ می زنند. اهل کمال همیشه به شاگردان سلوکی خود این مطلب را متذکر میشوندکه:
یک قدم بر خویشتن نه وان دگر در کوی دوست
تا از خودیت و منیت و انیت و وجود مجازیات نگذری و دست نکشی، لایق مقام قربش نخواهی شد.
مقام معظم رهبری مدظله که رزم در میدانهای جهاد اصغر را تجربه کرده است وقتی به مسئله جهاد اکبر میرسد با بیان خاطرهای به دشواری و زمینگیر شدن غالب افراد در این میدان مبارزه سخت توجه داده و فرمودهاند:
«شهید خرازى به رفقایش گفته بود: «من اهمیت نمىدهم درباره ما چه مىگویند؛ من مىخواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مىدانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعهی یک ملت نمىاندیشد؛ به دنیاى اسلام مىاندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مىشود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه آسان، اما در عمل، آنقدر مشکل که اکثر انسانها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و ماندهاند!» ۱۳۸۰/۰۸/۰۹