آقای حسن طهرانی‌مقدم؛ سلام

زمانه آبستن حوادث است و جماعت سنگ بر جام خوردگان، در این شهر بخت خویش آزموده‌اند. دور نیست که اسم به‌رسم شما گره‌خورده‌تان در سیاهۀ نام‌هایی قرار گیرد که حکمشان فراموش‌شدگی است. دوستان اروپایی‌مان این‌بار با برنامۀ موشکی کشورمان سر ناسازگاری گذاشته‌اند و به حکم «من جرب المجرب» طمعشان پخته است و خام نیست. روزی روزگاری در این کشور هنوز انرژی هسته‌ای حق مسلم ما بود و ما این حق را به امید لطف و مرحمت دوستانمان فروگذاشتیم. اگرچه وعده از حد بشد و «ما نه دو دیدیم و نه یک». اما چرا با حق‌های دیگرمان چنین نکنیم؟

می‌دانید آقای طهرانی مقدم!؟
در سلام به شما باید شتاب کرد. دوستان اروپایی‌مان راه دشواری پیش رو ندارند. فردا که اخم کنند کاملاً اتفاقی در کشور از میان انبوه کالاهایی که بود و نبودشان به اخم و لبخند آنان وابسته است ناگهان پوشک نایاب می‌شود و مشغول‌الذمه‌اید اگر گمان کنید پای امری غیر از اتفاق در این واقعه در میان است.

سرمقالۀ هفدهمین شب روایت

مسعود دیانی

 

ممکن است شما دوست داشته باشید